مگس وزن‌های سیاسی !

سعید ونکی، گروه سیاسی الف،   4020205088 ۸۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۸۸ تکراری یا غیرقابل انتشار
 مگس وزن‌های سیاسی !

از نشست جرج تاون و منشور مهسا و دوره‌گردی چهره‌های مدعی اپوزیسیون تا انشقاق و فروپاشی این نمایش اتحاد، راه چندان زیادی نبود؛ فقط چند ماه لازم بود تا نقاب از چهره افراد و جریان‌هایی برداشته شود که بی‌بهره از استقلال‌اند و دستان‌شان در جیب متخاضم‌ترین دولت‌هایی است که چیزی جز ویرانی برای این آب و خاک نمی‌خواهند؛ افرادی خرد و فاقد کاراکتر سیاسی که از توانایی اجماع بین خودشان هم عاجز بودند.

اما موضوع این نوشتار مربوط به داعیه‌داران اپوزیسیون نیست؛ مسئله اصلی به داخل کشور باز می‌گردد؛ مشکل جایی است که از رسانه‌های رسمی تا چهره‌های سیاسی در حال تحلیل و تفسیر و مانور روی شکست این ائتلاف ناکام‌اند که رسوایی‌اش از آغاز، اظهر من‌الشمس بود. اینکه تا این حد به چنین ائتلاف ناکامی ضریب داده و دلایل فروپاشی آن واکاوی شود، محلی از اعراب ندارد. 

این ضریب‌دادن بیش از حد تا جایی پیش رفته که یکی از اعضای شورای شهر تهران هم در حال اظهار نظر و تفسیر روی این ائتلاف ناکام‌ است و باید پرسید که ریشه این ضریب دادن‌ها چیست؟ آیا چنین ائتلاف ناکامی تا این حد واجد اهمیت بوده که رسانه و سیاست‌مدار برای تاویل بیش از حد آن به خط شوند؟

بدیهی است در شرایطی که کشور زیر شدید‌ترین هجمه‌ها قرار دارد، باید به جنگ چنین جریانات مخربی رفت اما خطا جایی است که این لشکر شکست‌خورده را بیش از حد بزرگ کرد. روشن‌گری و نور انداختن به چهره چنین ائتلافی برای تنویر افکار عمومی لازم و ضروری است اما وزن دادن بیش از حد به آن خطایی است که نباید تکرار شود.

ما در برهه‌ای به سر می‌بریم که کشور درگیر معضلات همه‌جانبه شده که البته حل آنان و یا کاستن از تبعات آن غیر ممکن نیست اما این تغییر وضعیت یک اهتمام عمومی را می‌طلبد و اگر قرار بر درگیر شدن با چنین حواشی پیش‌پا افتاده‌ای باشد،‌ گره‌ای از کار کشور و مردم باز نخواهد شد. 

علاوه بر این، بزرگنمایی و پرداخت بیش از حد به چنین مسئله‌ای موجب توهم خود بزرگ‌بینی در داعیه‌داران اپوزیسیون خواهد شد و چه بسا تصور کنند که واجد اثرگذاری خاصی در فضای سیاسی ایران‌اند که تا این حد در فضای داخل کشور به آنان پرداخته می‌شود.

به جای تمرکز روی خارج مرزها و اقدامات بی‌قدر و پیش‌پا افتاده چنین افرادی بهتر است به داخل بازگردیم؛ به خودمان، جامعه‌مان و مصائب‌مان که در حال احاطه‌کردن‌مان از هر طرف هستند.