«اشعار ولایی حزین لاهیجی»
(سومین جلد از مجموعه «شکوه شعر شیعی»)
گزینش و شرح ابیات: حامد شکوفگی
ناشر: کتاب نیستان؛ چاپ اول 1401
۳۵۲ صفحه، 119000 تومان
***
اشعار ولایی حزین لاهیجی سومین کتاب از مجموعۀ شکوه شعر شیعی است که به همت انتشارات نیستان به تازگی روانۀ بازار کتاب شده است. در مجموعۀ شکوه شعر شیعی به معرفی و ارائۀ اشعار ولایی، یعنی شعری که به مدح یکی از معصومین شیعه اختصاص دارد، به همراه شرح و توضیحات شاعران شیعی در دورههای مختلف پرداخته میشود. انتخاب شاعر، شارح و سایر مراحل تحقیق و چاپ در این مجموعه، با پیگیری و نظارت مؤسسۀ ادبپژوهی شیعی (سلیس) پیش میرود. اینجانب حامد شکوفگی بهعنوان گزینشکنندۀ اشعار حزین، شارح و مقدمهنویس سومین مجموعۀ شکوه شعر شیعی، دانشآموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر مؤسسه سلیس (ادبپژوهی شیعی) هستم که پیش از این مقالاتی را در مجلات علمی- پژوهشی کشور مانند پیام بهارستان، مطالعات ادبیات شیعی و انجمن علمی عرفان اسلامی، مطالعات عرفانی دانشگاه کاشان و... چاپ کرده و در نگارش چند مدخل از کتاب فرهنگ سوگ شیعی به همکاران این مجموعه کمک کردهام.
در بیان انگیزهام در تألیف این کتاب و مشارکت در این مجموعه، باید بگویم که اولین بار که مدیر محترم مؤسسۀ سلیس گزینش و شرح اشعار ولایی شاعران فارسیزبان را به من پیشنهاد داد، هم به انجام دادن این کار علاقهمند شدم و هم برایم شورانگیز بود که میخواهم بهسراغ یکی از شاعران سبک هندی بروم. به نظرم میتوانست تجربۀ جدیدی باشد؛ لذت کشف دنیاهای تازه در آفاق شعر فارسی و غور و درنگی بیشتر در شعر ولایی و مذهبی، شاخهای از شعر فارسی که به دلایلی که جای طرحش در این مختصر نیست، بهصورت جدی طرح نشده است و سرسری و گاه متعصبانه از آن گذشتهاند. خواستم تأملی هرچند کوتاه در اینگونه از شعر فارسی بکنم و یک بار جدیتر آن را بکاوم و نتایج این جستوجو را به علاقهمندان این نوع ادبی پیشکش کنم. انتخاب شاعر بر عهدۀ خودم گذاشته شد. سبک هندی شاعر کم ندارد و در میان آنها شاعرانی هستند که اشعارشان ارزش بررسی جداگانه دارد. در چند دهۀ گذشته، مطالعه و نقد جدیتر این سبک در ایران شتاب بیشتری گرفته است. خواستم از این مطالعات دور نمانم. چند هفتهای با خود کلنجار رفتم و از دوستان و همکاران نیز نظرخواهی کردم. تا اینکه سرانجام به دلایل و انگیزههایی حزین لاهیجی را انتخاب کردم که با توجه به کتاب ارزشمند و نامآشنای دکتر شفیعیکدکنی دربارۀ حزین لاهیجی، کار گزینش و شرح شعر از این شاعر سبک هندی دشوارتر هم بود.
با توجه به بررسیهای انجامشده، حزین از جمله شاعرانی است که معرّف حضور برخی ادبپژوهان، بهویژه دوستداران سبک هندی است؛ خصوصاً پس از کتاب شاعری در هجوم منتقدان از استاد شفیعی کدکنی، بسیاری از زوایای زندگیاش روشن گردید و غزلهای او به جامعۀ ادبی معرفی شد و نامش بر سر زبان دوستداران سبک هندی افتاد. بااینحال، جنبههایی از شعر او همچنان ناشناخته مانده است؛ زیرا در تمام این سالها، بیشتر به غزلهای عاشقانه و عارفانۀ او توجه شده و تعداد درخور توجهی از قصاید و اشعار ولایی و مذهبی او یا اصلاً خوانده نشده یا کمتر خوانده و معرفی شده است. برخی ویژگیهای سبک هندی مانند یافتن مضامین دیریاب هم در قصاید او دیده میشود؛ اگرچه در کل او را در غزل، شاعر متوسطی به شمار آوردهاند و پایگاه و ارج علمیاش را بیش از پایگاه شعریاش دانستهاند که البته تا اندازهای نیز در قصاید حزین، این داوری درست به نظر میرسد.
ساختار این کتاب و اینکه چه ویژگیهایی از اشعار آیینی حزین لاهیجی در آن توضیح داده شده است و چه شاخصهای دارد که در پژوهشهای پیشین حزین به آن پرداخته نشده، نکاتی هستند که به نظرم علاقهمندان شعر آیینی نباید از مطالعۀ آن غافل بمانند؛ زیرا گاه ابیات و مضامینی در اشعار ولایی او دیده میشود که حاصل تجربیات شخصی وی در این مسیر است. با توجه به همین نکته، کوشیدم که در این گزیده، اشعار ولایی حزین لاهیجی را یکجا به مخاطب عرضه کنم. از آنجایی که ممکن است بعضی از نکات لغوی، ادبی، تلمیحات قرآنی و روایی که در ابیات آمده است، برای برخی از خوانندگان دشوار به نظر برسد، در پایان هر شعر شرح دادهام.
بنابراین در این کتاب با بیشتر اشعار آیینی این شاعر قرن دوزاده فارسیزبان (1103-1180ق) که تا به حال به صورت یکجا و متمرکز مورد توجه پژوهشگران پیشین نبوده است، مواجه میشویم. به این ترتیب که اشعاری با قوالب مختلف قصیده (فارسی و عربی)، مثنوی و ترکیببند از دیوان حزین لاهیجی براساس چاپ منقّح ذبیحاللّه صاحبکار که فعلاً پاکیزهترین طبع این کتاب محسوب میشود، گردآوری شده است. در توضیحات بعد از هر شعر، سعی شارح همواره بر این بوده است که این حواشی برای علاقمندان جوانتر اشعار آیینی حزین هم کارآمد و مفید باشد. به همین منظور، واژههای دشوار و ترکیبات غریب، استعارات دیریابتر که از ویژگیهای عمومی شعر سبک هندی است و گاه نکات دستوری سودمند به همراه اعلام و اشارات ادبی ناآشنا با مراجعه به فرهنگهای معتبر و روزآمدشده، توضیح داده شده است. ترتیب اشعار هم به این گونه است که ابتدا از قصاید توحیدی آغاز شده و پس از آن، به پیامبر(ص) و سایر معصومین تخصیص داده شده است. در پایان نیز فهرستی از خلاصۀ مهمترین مقالات و کتابهای حزینپژوهی و سالشماری از زندگی و آثار او در اختیار علاقمندان قرار گرفته شده است.
در ادامه، ابیاتی از اولین قصیدۀ کتاب را در نیایش و عرض شکوی، میآوریم تا هرچه بیشتر با روش شرح شارح و میزان توضیحاتش آشنا شویم.
1. پرتوِ روی تو را نیست جهان پردهدار إِمْتَلَأءَ الخافِقَین شارِقُ ضوءِ النَّهار
2. ای من و بهتر ز من بندۀ فرمان تو گر دل و گر دین بری، أَیْنَ لَنَا الاِختیار؟
3. عالَم اگر دشمن است، چون تو پناهی چه غم؟ رُدَّ شَطاطُ الّذی، عِندَ ذَوِی الإقتدارِ
4. لطف تو بیگانه نیست، از چه شفیع آورم؟ بائِسُکَ المُسْتَجیرُ، عِزَّتَکَ المُسْتَجار
5. لالۀ گلزار توست سینۀ اخگرفروز والۀ دیدار توست دیدۀ اخترشمار
6. زاهد اگر باهُشی، باده کش و توبه کن از خرد دوربین، وز هوس نابکار
7. گوش به حکم توایم، مرد زبان نیستیم طاعت اگر رد کنی، حاشَ لَنَا الإختیار
8. عربده افزون کند حادثه با گوشهگیر لطمه زند بیشتر، موج به دریا کنار
9. وه که ندارد درنگ گردش گردندهچرخ شهد کند در شرنگ ساغر لیل و نهار
10. زحمت بیهوده دید ناخن اندیشهام آه که جز باد نیست در گِرِه روزگار
11. این به دمی بسته است وان به غمی میرود هستی بَدعهد بین، شادی بیاعتبار
12. همسر دیرینهاند، دیده گشا و ببین خندۀ رنگین گل، گریۀ ابر بهار
13. آه چه سازد کسی با تب و تابی چنین؟ چهرۀ روز آتشین، طرّۀ شب تابدار
14. از فلک پشتخم شد قدِ دونان علم کار جهان شد به هم، گشت هنر عیب و عار
15. تافت به فن زالِ دهر، دست قویچیرگان همچو کمان حلقه شد، بازوی خنجرگذار
16. تاب تحمّل نماند، یا لِجاءَ الهارِبینَ عِلم سَتیرُ الجَبینِ، جهل خَلیعُ العِذارِ
17. پشت جوانمرد را بار لئیمان شکست ریخت چو برگ خزان، پنجۀ گوهرنثار
18. خامه همان به که رو تابد ازین گفتوگو نیست به شکّر نکو، حنظل ناخوشگوار
19. رونق بستان بود شور صفیرت، «حزین»! بلبل دستان شود، چون تو یکی از هزار
20. چون که پی امتحان با مژۀ خونچکان خامه نِهی در بنان، صفحه کِشی در کنار،
21. مایه به معدن دهد، کلک جواهررقم نکته به دامن برد، طبع بدایعنگار
22. صبح قیامت دمید از جگر سوخته خوشترم آمد در این گرمصفیر اختصار
شرح ابیات
بیت1: مصراع دوم: تابش نورِ روز، خافقین (همۀ جهان) را پر کرده است.
بیت2: «أینَ لنا الإختیار» یعنی اختیاری برای ما (انسانها) نیست.
بیت3: مصراع دوم: کسی که نزد قدرتمندان است، ظلم را از خود دور میکند (ظلم از او دور میشود). شطاط به معنی اعتدال قامت است. ریشۀ شَطَط به معنی دور شدن از حق/ جور/ ظلم کاربرد دارد؛ اما شطاط در این معنی استعمال نشده است (مدخل شطط در لسان العرب). اگر شاعر میخواست جملۀ عربی درست را بنویسد، این میشد: «رُدّ الشطط عن الذی عند ذوی الاقتدار».
بیت4: مصراع دوم: هر آنکس که سختی به او برسد، به تو پناه میبرد و همگان در سایۀ عزت تو پناه میگیرند.
بیت5: سینۀ انسانهای عاشق که از شرار عشق الهی در سوز است، مانند لالۀ گلزار توست که داغهای بسیاری دارد.
بیت7: «حاشَ لَنا الإختیار» یعنی دور باد که ما از خود اختیاری داشته باشیم. معنای بیت: ای خدا، در صورت قبول نکردن عبادات و طاعات بندگان، ما در برابر تو اختیاری نداریم و امر تو پذیرفتنی است.
بیت8: حوادث و مشکلات بیشتر بهسراغ انسان گوشهگیر و منزوی میرود؛ همچنانکه امواج دریا به سواحل و موجشکنهای کنار دریا ضربههای بیشتر و محکمتری وارد میکند. در این بیت ارسالالمثل و اسلوب معادله بهکار رفته است.
بیت9: روز و شب مانند پیمانهای است که پیوسته خوشیهای زندگی (شهد) را با ناخوشیها (شرنگ) میآمیزد.
بیت10: اندیشههایم راه به جایی نبرد. در حوادث و دگرگونیهای زمانه آدمی هیچ بهرهای ندارد. اگر گره روزگار را باز کنیم، یعنی بخواهیم این معما را حل کنیم، جز باد چیزی فراچنگمان نخواهدآمد.
بیت11: این (هستی آدمی) به یک دم از بین میرود و آن (شادی دوران) با غصهای نابود میشود.
بیت12: توضیح این بیت از این قرار است که به قول مولوی: «تا نگرید ابر، کی خندد چمن؟» یعنی توجیه مصراع اول که میگوید: «همسر دیرینهاند»، بازمیگردد به این نکتۀ بیرون از متن که این دنیا محل جمع آمدن اضداد است و مثالش هم همین است که خندۀ رنگین گل، موقوف و مشروط به گریۀ ابر بهار است.
بیت13: طرّه: موی پیشانی و جلوی سر. در این بیت لف و نشر مرتب به کار رفته است. از این قرار که در مصراع اول «تب و تاب» آمده است که تب به «چهرۀ آتشین روز» و تاب به «طرۀ تابدار شب» ربط دارد. معنای بیت: چهرۀ سرخ روز و طرّۀ شب انسان را دچار گرفتاریهای بسیار میکند.
بیت14: کار جهان کجمدار برعکس شده است؛ بهگونهای که با فرومایگان سازگاری میشود و هنرمندان ارجی ندارند.
بیت15: روزگار پیر با مهارت حمله کرد و درنتیجه، دست و بازوی قویپنجگان و زورمندان از ناتوانی خم شد. مفهوم بیت این است که در برابر روزگار کسی توان مقابله ندارد.
بیت16: ای پناه فرارکنندگان، برایمان تحملی نمانده است. علم روی پوشیده است و جهل آشکار.
بیت18: حنظل: هندوانۀ ابوجهل. معنای بیت: حنظل را با شکر زدن نمیتوان شیرین کرد. همانطور مه از خامه [مجازاً نوشتن و سخن گفتن] کاری برنمیآید؛ یعنی این بلیّه با حرف زدن رفع نمیشود.
بیت 19: ای حزین، شور نالههایت باعث رونق این بوستان است. هنگامی که از هزار نفر بلبلی مانند تو به سخن درآید. ایهام تناسب در واژۀ هزار.
بیت های 20 و 21: خامه: قلم. بنان: انگشت و مجازاً دست. معنای بیت: هنگامی که برای امتحان با مژۀ خونچکان قلم را در دست میگیری و لوح را در کنارت قرار دهی تا بنویسی، قلم جواهرنگارت به اصل و معدن هم ارزش و اعتبار می دهد و طبع و سرشت هنرمند انسانی نیز از لطیفههای سخنت بهره برمیدارد.
بیت22: با این اوضاع، مناسب است که گزیدهگویی را برگزینی.