سلبریتی های مجنون غرب و مسابقه فوتبال ایران و کانادا !

حسین رجائی،   4010301012 ۱۲۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۹ تکراری یا غیرقابل انتشار
سلبریتی های مجنون غرب و مسابقه فوتبال ایران و کانادا !


  سلبریتی اساساً مفهومی غربی است شاید هم برای همین برخی از سلبریتی های ایرانی همیشه خود را وامدار غرب می دانند. این محصول غرب را معمولا دو عنصر پول و رسانه به همراه قدری نعمت های خدادادی (صدای خوب، چهره زیبا، اندام قوی و ...) تولید می کنند لکن در حقیقت آن چیزی که انسان را شهره آفاق میکند باید ارزش های انسانی و اکتسابی همانند اخلاق و ادب و دانش و مهربانی و ایثار و مجاهدت و ... باشد.

در سالیان اخیر با گسترش رسانه پر قدرت شبکه های اجتماعی، تبعاً کسب و کار سلبریتی ها هم پر رونق تر از گذشته شده است. در ایران گویا همین موضوع سبب شده تا برخی از سلبریتی های هنری و ورزشی، رسالت سنگین تری را بر دوش خود احساس کرده و علاوه بر حوزه حرفه ای خویش، به مسائل اجتماعی و سیاسی هم بپردازند و به صِرف شهرت و محبوبیت، احساس "همه چیز دانی" کنند.

البته مداخله در مسائل سیاسی و اجتماعی، حق آحاد مردم است ولی در مورد آن هایی که رسانه دارند و در عرصه عمومی صحبت می کنند ملاحظاتی وجود دارد. اول آنکه لااقل آنقدری مطالعه و تحقیق داشته باشند که بفهمند اگر بین رخداد بلایای طبیعی و شعار مرگ بر آمریکا رابطه ای وجود داشته باشد، نباید خود آمریکا دچار آتش سوزی های گسترده و طوفان های مرگبار گردد. دیگر آنکه بدون تحقیق درباره منبع و میزان صحت هر پیام و خبری، به منتشرکننده صرف آن در فضای مجازی و مسموم کننده اذهان عمومی بدل نشوند.

متأسفانه این دسته از سلبریتی های ما، بعضاً به تکرارکننده طوطی وار القائات رسانه های غربی و دولت هایشان تبدیل شده اند. مثلا عمری در انتقاد از مسابقه ندادن ورزشکاران ما با ورزشکاران اسراییلی، مرثیه ها می سرودند که: ورزش از سیاست جداست. تا اینکه موج تحریم های ورزش روسیه در جریان حمله اش به اوکراین نشان داد که نه فقط فوتبال و جودو و تکواندو، بلکه حتی مسابقات زیبایی گربه ها هم به سیاست ارتباط دارد! 

این روزها اما اتفاق جالب دیگری روی داده است. بعد از نهایی شدن مسابقه دوستانه تیم ملی فوتبال کشورمان با تیم ملی کانادا، صدای برخی از دولتمردان و نمایندگان پارلمان این کشور درآمده و خواهان لغو این بازی شده اند. خواهان لغو بازی با کشوری شده اند که نه کشور دیگری را اشغال کرده و نه مردم دیگری را در محاصره دارد اما همین ها مسابقه ندادن با اسراییل را که موارد ذکر شده فقط بخشی از کارنامه سیاه جنایت بارش است گناه بزرگی می دانند! نکته جالبتر این است که رهبری این اعتراضات را اپوزسیون ایرانی ساکن در کانادا برعهده دارد. یعنی همان هایی که مدعی نجات مردم ایران هستند، می خواهند اینگونه به ملت ایران خیانت کنند. البته این چیز جدیدی نیست چون پیش از این هم خواهان تحریم کل ورزش ایران شده بودند و قبل تر از آن هم نقش مهمی در وضع همین تحریم های اقتصادی فعلی بر مردم ما داشته اند. حیرت آور است: امروز به آمریکا التماس می کنند که تحریم ها علیه ایران را افزایش دهد و فردا برای مردمی که دادشان از گرانی درآمده، دلسوزی می کنند و اشک تمساح میریزند!

اساسا تعریف آن ها از مردم ایران، آن اقلیتی است که در جهت خواسته ایشان برای تغییر حکومت تلاش می کند. بقیه باید آنقدر زیر فشار تحریم ها له شوند تا به این اقلیت بپیوندند. چند نفر از سلبریتی های ما را میشناسید که به این همه تزویر و دورویی مقامات کانادایی و ایرانی های ضدانقلاب مقیم آنجا واکنش نشان داده باشند!؟ چند نفر را میشناسید که یکبار هم که شده فحش محمودرضا خاوری را به جای مسئولان ما به مسئولان کانادایی بدهند که وی را پس نمی دهند!؟ 

نمونه اش همین آقای اصغر فرهادی که از قضا هر زمان اعتراضی در ایران در جریان است ایشان در یک جشنواره سینمایی بین المللی سخنرانی دارد (از جمله همین سه روز پیش در جشنواره کن) و از قضا علاقه وافری دارد که حتی اگر از او نپرسند هم، حتما جلوی غریبه های غربی برای اوج بدبختی و بیچارگی ملت ایران! مرثیه سرایی کند. آیا تا به حال شده که به تحریم های ظالمانه دولت های غربی هم اشاره ای کند!؟ شده که به ترور بزدلانه قهرمان ملی ما یا ترور دانشمندان هسته ای مان اعتراض کند!؟ به جنایات اسراییل، به بمباران مردم یمن، به سدسازی های ترکیه که شده عامل جولان ریزگردها در هوای کشورمان. شده یکبار هم از اتفاقات خوب کشور ما بگوید؟ مثلا از سرعت واکسیناسیون در ایران و کاهش فوق العاده آمار مرگ و میر کرونا به نسبت همان کشورهای غربی که سنگ شان را به سینه میزند.

این چگونه ایرانی است که شما همه اعتبار و ثروت خود را از آن میگیرید اما همزمان منبع همه مشکلات جهان معرفی اش می کنید!؟ این چگونه ایرانی است که مدعی هستید آزادی بیان ندارد اما هر جا میرسید آزادانه علیه آن سیاه نمایی می کنید!؟ چطور است که هرگز جرات نمی کنید علیه جنایات همان کشورهای غربی و عربی که همواره آزادی بیانشان را می ستایید، حرفی بزنید!؟ چطور است که جرات نمی کنید در کشورهای عربی از خلیج فارس بخوانید!؟ آیا به این دلیل نیست که میترسید دیگر راهتان ندهند یا دیگر چپ و راست جوایز جشنواره هایشان را به شما هدیه نکنند یا اموال و املاک آنطرف آب تان را از چنگ تان درآورند!؟ آیا هنرمندان و ورزشکاران آن ها هم جرات می کنند یکصدم تخریب هایی که شما علیه کشورتان انجام می دهید را علیه کشورشان انجام دهند!؟ آیا جرات میکنند راه جمال خاشقچی را بپیمایند!؟ جواب همه این سوال ها مثل روز روشن است، آیا نمی خواهید یکبار هم که شده با مردم ایران صادق باشید!؟ اصلا مردم ایران به کنار، لااقل خودتان را فریب ندهید.