همه‌گیری کرونا و سنگ‌صبور شدن کودکان

گروه تعاملی الف،   4001004001
همه‌گیری کرونا و سنگ‌صبور شدن کودکان

گروه تعاملی الف - ثریا حمیدی:

دو سال و اندی است که از آغاز همه‌گیری ویروس کرونا و حصر اجتماعی خانواده‌ها توسط این ویروس می‌گذرد. اگرچه فرایند واکسیناسیون بسیاری از افراد را از لاک دفاعی خود بیرون آورده است و ماسک‌های روی صورت همچنان مانعی برای رصد واکنش‌های ارتباطی ماست اما، تعاملات انسانی در حال جان دادن به حیات متوقف شده اجتماعی می‌باشد. جریان خوشایندی که بیش از پیش ارزش انسان را برای انسان یادآوری می‌کند.

اتفاقات روانی و اجتماعی زیادی در این مدت برای خانواده‌ها افتاده است. اتفاقاتی که با بررسی محتوای آنها می‌شود به دلایل آنها پی برد: مرد میانسالی میگوید" قبلا فردی عصبی بودم که در خانه به دلایل واهی قشقرق راه می‌انداختم اما این دو سال مرا صبور بار آورده است." مادری از دردسر آموزش کودکانش می‌گوید و از سیستم آموزشی گله می‌کند و از اینکه بازی کردن توامان در نقش‌های همسری، مادری و معلمی وی را خسته کرده است انگار که از جنگ بزرگی برگشته است و نیاز دارد که سال‌ها بخوابد! زن جوانی از روابط تنش زای خود با همسرش می‌گوید. از اینکه همسرش بیشتر از وی به شبکه‌های اجتماعی توجه دارد و این مساله روابط عاطفی آنها را نیز متاثر کرده است.

در این میان تجربیات کودکان از همه قابل تامل‌تر است. اعتیاد به بازی‌های اینترنتی، تجربه استرس ناشی از آموزش مجازی، افت تحصیلی و یا ترک تحصیل، کاهش اعتماد بنفس در ارتباطات اجتماعی، بی توجهی والدین و آموزشگران به یاددهی مهارت حل مساله، حضور مفاهیمی مانند مرگ و یا خودکشی در ذهن کودکانی که ساعات بیشتری از روز را به بازی‌های آنلاین می‌پردازند، سوئ رفتار جسمی و بعضا جنسی والدین و مراقبان از کودکان، رفتارهای وسواسی و افسردگی از جمله نکاتی است که می‌شود در جلسات مصاحبه و مشاوره به آنها پی برد. نکاتی که حل کردن آنها همت بلند و هوشیاری مراکز دانشگاهی و سپس اجرایی کشور را می‌طلبد چرا که هر گونه سهل‌انگاری در مداخله به موقع، ضررهای غیر قابل جبران را به سیستم سلامت جامعه تحمیل می‌کند.

این مقدمه را گفتم تا بتوانم تجربه‌ای را با شما به اشتراک بگذارم که هدف اصلی این نوشته نیز به حساب می‌آید و احتمال می‌دهم در دوران پاندمی در بسیاری از خانواده‌ها اتفاق افتاده باشد. چند روز پیش یادداشت‌هایم را مرور می‌کردم که در جریان مصاحبه با والدین تهیه شده بود. یادداشت‌ها شکایت از پرحرفی کودکان و دخالت بیش از حد آنها در کار بزرگترها داشت و اشاره شده بود این اخلاق در جریان این دو سال بوجود آمده و قبلا چنین رفتاری تجربه نشده بود. با کودکان این والدین هم مصاحبه‌هایی ترتیب داد شد. عصبی بودن، حرف زدن‌های بی‌وقفه و با فشار حرف زدن، قضاوت‌های عجیب و غریب درباره بزرگترهای فامیل، نوعی جبهه‌گیری به نفع دفاع از والدین (بخصوص مادر) و تحکم و یک دندگی در حرف‌ها و زبان بدنی آنها مشهود بود.

اگرچه تحلیل و نتیجه‌گیری علل این رفتارها نیاز به کار پژوهشی جاندار دارد اما در بررسی اجمالی، مادران این کودکان چند تجربه مشترک داشتند: به دلیل محدودیت رفت آمد و قرنطینه ناشی از ویروس کرونا اکثر این مادران از بی‌توجهی عاطفی همسر و عدم همکاری آنها در امور خانه و خانواده  نظیر صحبت کردن، کارهای روزانه منزل، تکالیف درسی کودکان، اشتراک در بازی و تفریح و ... گله داشتند و این وضعیت باعث شده بود که مادران بیشترین ارتباط و همکاری در امور مذکور را با کودکان خود داشته و به تبع آن درد دل‌ها و نگرانی‌های خود را نیز با کودکان خود در میان بگذارند! جریانی که کودکان را به این دلیل که درک درستی از مشکلات و نحوه حل آنها نداشته اند، به صورت صعودی وارد دنیای بزرگسالان کرده بود. ورود نامیمونی که می‌تواند سرمنشا اختلالات جدی روانی نظیر عدم کفایت، اضطراب، مرد- زن گریزی در بزرگسالی این کودکان باشد و درمان آن اختلالات علاوه بر پرهزینه و زمان بر بودن برای سیستم خانواده، حواشی انرژی بری را هم در آینده به نهادهای اقتصاد، خانواده و سلامت تحمیل نماید.