توصیه ای به رسانه‌های اقتصادی بازار دلار را به مذاکرات وین گره نزنید!

محمد فیروزی، گروه اقتصادی الف،   4000909084 ۸۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

این روزها به نظر می رسد برخی رسانه‌های اقتصادی که ماهیت رپورتاژی دارند توسط ذینفعانی حمایت می‌شوند تا سیگنال هراس از نتیجه مذاکرات و گرانی لحظه‌ای دلار را منتشر کنند.

 بازار دلار را به مذاکرات وین گره نزنید!

«تعهد به واقعیت» این گزاره کلیدی است که امروز رسانه‌های حرفه‌ای در سطح جهانی و بین‌المللی آن را پذیرفته‌اند. البته این به معنای آن نیست که آنها اغراض خاص خود را در لابه‌لای گزارش‌ها و اخبار و پیامشان بسته‌بندی نمی‌کنند و تحویل مخاطب خود نمی‌دهند. بلکه گزارشگری و تولید اخبار بر اساس عینیت داشتن مطالب را یک اصل می‌دانند و رسانه‌های بزرگ جهانی که در حیطه یک کشور خاص کار می‌کنند منافع ملی‌شان را مبتنی بر واقعیت‌ها ارجح بر هر چیزی می‌دانند. با همین نگاه، رسانه امتدادی از حواس مخاطب می‌شود و نقش چشم را برای او ایفا می‌کند. ملاکی می‌شود برای قضاوت جهان و رویدادهای آن. 

رسانه‌هایی که در خدمت صاحبان قدرتند

در ایران گاهی رسانه‌ها فارغ از صف‌بندی و تقسیم‌های مرسوم جناحی، به تولید اخباری می‌پردازند که حتی منافع همان جناح‌ها را نیز مدنظر قرار نمی‌دهد. بلکه تریبون رسانه از آن صاحبان قدرت‌های در سایه می‌شود. همان‌ها که در دفاتر شیک و گران‌ قیمت در نقاط شمالی پایتخت دفتر دارند و فارغ از اینکه در دولت و سایر نهادهای حاکمیتی چه‌کسانی مستقر هستند منافع‌شان را کسب می‌کنند. 

به عنوان مثال برخی تجار بزرگ و صادرات‌کننده‌هایی که منافع‌شان در گرو گران‌تر شدن هر روز دلار است،  خوب بلدند رسانه‌‌های صاحب نفوذ اما با ماهیت رپورتاژی را تحت کنترل در آورده و در راستای منافع خود هر روز سیگنالی برای گرانی دلار بدهند. 

این روزها که صحبت از مذاکرات هسته‌ای ایران در وین شده نیز بهترین فرصت برای این کت و شلوار پوشان صاحب قدرت است تا از کانال رسانه‌های عمدتا حوزه اقتصادی منافع‌شان را تضمین کنند. 

چند واقعیت درباره مذاکرات هسته‌ای

البته همان‌طور که اشاره شد تعهد به واقعیت همواره یک اصل است، بنابراین نمی‌توان انکار کرد که بازار دلار بیشترین حساسیت را به مذاکرات هسته‌ای داشته‌باشد و آینده جلسات هتل کوبورگ وین هرچه باشد اولین اثرش بر قیمت دلار است، حتی نمی‌توان به شکل دستوری به رسانه‌های مختلف گفت در مورد مذاکرات هسته‌ای یا تحولات بازار دلار «دقیقا» به چه شکلی محتوا تولید کنند. 

اما لازم است براساس واقعیت‌های موجود تحولات و اخبار را مبتنی بر منافع ملی گزارش کرد. به عنوان مثال اینکه تا قبل از آغاز مذاکرات تردیدها درباره شروع آن زیاد بود یک واقعیت است. بازار دلار هم به این بازار حساسیت داشت و دارد که این هم یک واقعیت است. اما مدخل مذاکرات با اخبار نسبتا امیدوارکننده‌ای همراه بود که در رسانه‌های اقتصادی مذکور کمتر برجسته است و لابه‌لای محتوای آنها رنگ‌و‌بوی ناامیدی بیشتر محسوس است که مخاطب می‌تواند از آنها ناامنی احتمالی در بازار ارز را در روزهای بعد استنباط کند. 

در طرف دیگر رسانه‌های بین‌المللی هرچند نسبتا به آینده مذاکرات تردید دارند اما به نقل از مقامات اروپایی، روسی و ایرانی مستقر در محل مذاکرات به این موضوع اذعان کرده‌اند که مدخل مذاکرات خوب بوده است. البته باز باید منتظر اخبار نشست‌های دو کارگروه رفع تحریم‌ها و هسته‌ای هم بود تا بتوان به نتیجه‌گیری اولیه بهتری رسید. 

نقش موثر رگولاتوری بانک مرکزی 

در این میان نقش نهاد سیاست‌گذار بازار که بانک مرکزی است چندان مورد توجه همان رسانه‌های یاد شده قرار نگرفته است. بانک مرکزی در راستای ایفای این نقش در روز دو شنبه هفته جاری از طریق صرافی ملی تزریق ارز به بازار انجام داد و سیاست تثبیت قیمت پیگیری شد تا بازار از حالت صعودی تغییر جهت دهد و کمی قیمت‌ها در کانال 29 هزار تومان تثبیت شود، سیاستی که با وجود کاهش فروش نفت ایران از محل صادرات سایر کالاهای مانند محصولات پتروشیمی می‌تواند با سختی فراوان مانند همه دوران تحریمی این چند سال ادامه‌دار باشد. 

مدیریت نسبتا قابل قبول بازار ارز در اوضاع تحریم

در واقع در این رسانه‌ها فقط سیگنال گرانی لحظه‌ای دلار در روزهای بعد موضوعیت دارد و این واقعیت که ایران طی سه‌سال تحریم توانسته در یک سطح متعادل عرضه و تقاضا را در بازار کنترل کند مورد توجه نیست، که اگر مورد توجه قرار بگیرد بسیار محتمل است حساسیت زیاد بازار ارز به مذاکرات هسته‌ای کاهش پیدا کند. 

این موضوع را می‌توان به زبان دیگری هم مطرح کرد، در واقع درست است که بازار دلار به مذاکرات هسته‌ای حساسیت دارد و در روزهای آتی این حساسیت جهت اصلی خود را مشخص خواهد کرد اما باید در نظر گرفت ایران در یک بازه زمانی چند ساله و طولانی (در مقاطعی که تحت تحریم بوده یا کشور تحت تاثیر شرایط مشابه قرار داشته )  عرضه و تقاضای ارز توسط بانک مرکزی و صرافی‌ها را کنترل کرده است. در مذاکرات اخیر هم اگر در یک سناریو بدبینانه گفت‌وگوها به بن بست کامل کشیده شود باز اتفاق عجیبی رخ نداده است و اقتصاد با چنین شرایطی آشناست. 

در سناریوی خوش‌بینانه هم اگر مذاکرات طوری پیش برود که مقامات سیاسی جمهوری اسلامی ایران و دولت سیزدهم به دنبالش هستند، یعنی رفع کامل تحریم‌های آمریکا، باز از آنجایی که در یک بازه زمانی میان‌مدت و طولانی‌تری منابع ارزی بلوکه شده ایران آزاد می‌شود در نهایت اثراتش بر بازار دلار می‌تواند تثبیت قیمت‌ها یا فعالیت‌های مولد اقتصادی باشد که برای اقتصاد ایران یک مرهم  است. البته چنین مرهمی برای ذینفعان قدرتمند اقتصادی چندان مطلوب نیست. 

سرنوشت دلار آنقدرها هم وابسته به وین نیست!

اما همان‌طور که در ابتدای این متن تاکید شد تعهد به واقعیت یک اصل حرفه‌ای در فضای رسانه‌ای است و رسانه‌های داخلی می‌بایست براساس گزارش واقعیت‌ها موضوعات را مطرح کنند تا حرفه‌ای باشند و به واقع گامی در جهت منافع ملی کشور برداشته باشند. هر دو سناریوی فوق هم در واقع دو روی یک سکه مذاکرات هسته‌ای وین هستند و برای بازار ارزی کشور می‌تواند به این معنا باشد که سرنوشت مذاکرات آنقدرها هم که برخی اصرار دارند به گرانی لحظه‌ای ارز منجر نشود. 

 رسانه‌های مدنظر در این نوشتار به‌خاطر منافع ملی کشور بهتر است  وضعیت بازار ارز را به آینده مذاکرات گره نزنند و مبتنی بر واقع‌بینی تحولات بازار ارز را گزارش کنند