شگردهای غرب در تسلیم کردن ملت های جهان

گروه جهان الف،   4000803059 ۲۹ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

پایگاه خبری "مدرن دیپلماسی" در گزارشی به تحلیل شگردهای غرب در به تسلیم واداشتن ملت‌های جهان(به طور خاص کشورهای جهان سوم) پرداخته و گفتمان سازیِ کشورهای غربی از خود در عرصه بین المللی و معرفی غرب به عنوان مدینه فاضله جهان و در عین حال استفاده از نفوذ اقتصادی در کشورهای اقصی نقاط جهان را به مثابه اصلی ترین شگردهای غرب در تسخیر ملت های جهان توصیف کرده است. 

شگردهای غرب در تسلیم کردن ملت های جهان

به گزارش الف، پایگاه خبری "مدرن دیپلماسی" در گزارشی ضمن اشاره به رویه های پنهان استعماری غرب در کشورهای مختلف جهان می نویسد: «هرآنچه ما تاکنون به آن اعتقاد داشته ایم، میوه ای است که از گذشته به ما رسیده و به نوعی از درختی به عمل آمده که غربی  ها آن را کاشته اند. از این منظر، نباید چندان عجیب باشد که بسیاری از ما، عملا غرب را مهد تمدن می دانیم و سعی می کنیم هر آنچه خوب است را از چشم انداز آن(غرب) و گفتمانی که برای ما تعریف کرده، ببینیم». 

پایگاه خبری مدرن دیپلماسی در این رابطه می نویسد:

«صحبت درباره گفتمانِ توسعه و استعمار، انسان را به یادِ داستان "جان پرکینز" در کتابش با عنوانِ "اعترافاتِ یک آدم کش(مزدور) اقتصادی" می اندازد. این کتاب در سال 1982 و در زمانی نوشته شد که تنش ها و بحران ها میان بلوک های غرب و شرق به اوج خود رسیده بود. دو بلوکِ عمده قدرت در آن زمان(شوروی و آمریکا) با تمام توان در رقابت بودند تا بتوانند در کشورهای جهان سوم نفوذ و قدرت کسب کنند. کتابِ پرکینز حاوی اعترافاتِ تکان دهنده ای بود. وی در کتاب خود می گوید که چطور نهادهای بین‌المللی در کنار یکدیگر به همراهِ آمریکا، اقدام به توطئه چینی و طراحی نقشه هایی کردند تا بتوانند بر منابعِ کشورهای جهان سوم مسلط شوند. جان پرکینز خود در یکی از این نهادهای بین المللی کار می کرد. وی ماموریت داشت تا رهبران کشورهای مختلف جهان را فریب دهد و اغوا کند تا آن ها وام های بدهی را که از سوی "بانک جهانی"، "نمایندگی ایالات متحده آمریکا برای توسعه بین المللی"، و دیگر سازمان های ارائه کمک خارجی داده می شد، بپذیرند. این ماموریت توسط گروهی به انجام می رسید که از آن ها با عنوان "آدم کشانِ(مزدوران) اقتصادی" یاد می شود. 

اضافه بر این، آدم کشان اقتصادی وظیفه داشتند که اطمینان خاطر حاصل کنند که کشورهای هدفِ آن ها، در تله بدهی که برای آن ها طراحی شده است، گرفتار شوند. وقتی این دسته از کشورها به قدری بدهکار شده بودند که قادر به بازپرداخت بدهی های خود نبودند، مجبور می شدند تا امتیازاتی را در قالبِ بهره برداری از منابع طبیعی و معدنی کشور خود به کشورهای خارجی اعطا کنند. تله هایی که آدم کشان اقتصادی با استفاده از آن ها سعی می کنند تا طعمه های خود را شکار کنند دربرگیرنده مورادی نظیرِ: ارائه گزارش های گمراه کننده از طریق محاسبات و پیش بینی های اقتصادی غلط، دستکاری در انتخابات و انجام تقلب در راستای منافع آمریکا، رشوه‌دهی، اخاذی، روابط جنسی، و حتی قتل بود. آخرین مورد(قتل) در موردِ "جیمی رودلز آگویلرا" رئیس جمهور سابق اکوادور که در کشورش با نام "کاسترو" شناخته می شد عملیاتی شد. او در یک حادثه که برای یک هلی‌کوپتر حامل وی روی داد کشته شد. هلی کوپتر مذکور در 24 ماه میِ سال 1981 سقوط کرد و آتش گرفت. بسیاری از رسانه ها در آن زمان سازمان سیا را مسوولِ قتل رئیس جمهور اکوادور معرفی کردند. 

جدای از نمونه اکوادور، یکی دیگر از کشورهایی که در تله بدهی دولت آمریکا گرفتار شد، اندونزی بود. پس از آنکه دولت اندونزی در فاصله سال های 1997 تا 1998 با بحران مالی و اقتصادی رو به رو شد، به نحو اجتناب ناپذیری مجبور شد تا یک توافق بدهیِ جدید را با صندوق بین المللی پول به امضا برساند که بر اساس آن، اندونزی با برخی الزامات اجباری از سوی صندوق بین المللی پول رو به رو شد. توافقنامه هایی از این نوع، به نوعی راهبرد آمریکا جهت به تسخیر درآوردنِ کشورهایی بودند که با چالش های اقتصادی جدی رو به رو شده بودند. 

نمونه های مالزی و اکوادور تنها مثال های کوچکی هستند که نشان می دهند جهان در عصر پسااستعمارگرایی، با چه چالش های جدیدی از سوی استعمارگرانِ جدید رو به رو شده است. 

*غرب و تلاش جهت تسلط گفتمانی بر کشورهای در حال توسعه 

"گفتمان/Discourse" اصطلاحی است که برای نخستین بار توسط "میشل فوکو" محقق مشهور فرانسوی ابداع شد. فوکو گفتمان را به مثابه یک راه و روش تعریف می کند که آنچه را قابل دیدن با چشم نیست، آشکار می کند. در قالب گفتمان، دانش و قدرت وجود دارد که به یک قدرت مشترک شکل می دهند. قدرتِ مخفی در چهارچوب گفتمان به صورت ناخودآگاه در خدمت قدرت های هژمونیک و سلطه جو قرار می گیرد. خودِ گفتمان در خلا ایجاد نمی شود و گفتمان: وجود دارد، تولید می شود، سازماندهی می شود و به نحوی عامدانه توسط مقام های حاکمِ در قدرت کنترل می گردد و به مثابه ابزار انقیاد دیگران منتشر می شود. گفتمان از سوی کشورهای غربی به کشورهای در حال توسعه، به صورت اجباری و در قالب آنچه "تمدن" خوانده می شود، تحمیل شده است. غربی‌ها سعی می کنند تا کشورهای جهان سوم را در چهارچوب ارزش ها و اصولی که مد نظر خودشان است و در دوره استعمارگرایی نیز بر ملت های مختلف جهت تحمیل شده، کنترل کنند. از این رو، بسیاری از کشورهای جهان سوم به صورت ناخواسته از لحاظ فکری نیز در دام کشورهای غربی افتاده اند. در واقع غربی ها با تصویرسازی‌های خود، عملا سعی داشته اند تا خود را به تصویری درخشان در ذهن ملت های جهان سوم تبدیل کنند. در این چهارچوب، گفتمان در خدمت اهداف قدرت های غربی است و در دوران استعمارگرایی و حتی پس از آن، قویا در خدمت منافع غرب قرار داشته است. 

*غرب و استفاده از "گفتمان توسعه" جهت تسخیر ملت های جهان  

در حالیکه که دیدگاه سنتی در قالب استعمار ملت ها حاکی از نوعی خشونت فیزیکی و برخورد قهری با ملت ها و  استعمار ثروت ها و تحقیر ملت های مختلف جهان است، گفتمان توسعه و استفاده از آن از سوی کشورهای غربی علیه ملت های مختلف جهان، نوعی اشغال آن ها بدون هرگونه استفاده از زور و اجبار به حساب می آید. در واقع، این گفتمان ابزاری است که امکان جدیدی از تسخیر کشورها را برای غرب فراهم می سازد. گسترش و ترویج این گفتمان به طور خاص پس از دوران جنگ سرد و زمانیکه غرب به ارائه مشوق های اقتصادی به کشورهای جهان سوم و مقابله با کمونیسم روی آورد، متداول شد. 

غربی ها با استفاده از گفتمانِ توسعه عملا سعی داشته اند تا با ارائه چهره ای مثبت از خود و طرح این ادعا که سعی دارند به کشورهای جهان سوم کمک کنند، عملا زمینه را برای به تسلیم واداشتنِ آن ها فراهم می کردند. بحران بدهی که برای اندونزی و اکوادور پیش آمد و پیشتر نیز به آن اشاره شد، نمودی عینی از اجرایی شدن گفتمان توسعه از سوی غرب است. در واقع، این گفتمان نوع جدیدی از امپریالیسم را در لوای "توسعه" ترویج می‌کند. غربی ها در چهارچوب گفتمان توسعه، عملا هر آنچه غرب در حوزه های مختلف تعریف کرده و می کند را مصداقی از "تمدن" ارزیابی کرده و به نوعی کشورهای جهان سوم را تشویق و ترغیب کرده تا به صورت ذهنی خود را کاملا در چهارچوب این گفتمان قرار دهند. به محض اینکه این کشورها در چهارچوب گفتمان مذکور قرار می گرفتند، غرب عملا زمینه را برای نفوذ همه جانبه خود در تار و پود ساختارهای سیاسی و اقتصادی این کشورها فراهم می کرد و به صورت نامرئی، آن ها را وادار می کرد تا از تمایلات و خواسته های آن تبعیت کنند. 

غرب جهت پیشبرد خواسته های خود در چهارچوب گفتمان توسعه، چند مرحله اساسی را مد نظر قرار داده و  سعی دارد تا از این طریق، این گفتمان را به کشورهای جهان سوم تحمیل کند.
اولا، بایستی این باور به جهان سوم تزریق شود که این دسته از کشورها عقب مانده، بی سواد و آموزش ندیده، غیرعادی، و همچنین صاحب برخی دیگر از ویژگی های منفی هستند.
دوم، غرب به تشکیل رشته های تخصصی در چهارچوب مسائل توسعه‌ای اقدام می کند. در این راستا، غربی ها از علوم مختلف از جمله سیاست و اقتصاد در امر توسعه صحبت می کنند و سعی دارند از این طریق، نوعی بی طرفی را در مسائل مرتبط با توسعه القا کنند و عملا نیات اصلی خود را از این طریق پنهان کنند.
در نهایت غربی ها از "نهادی سازیِ توسعه" استفاده می کنند. در این راستا، آن ها ارزش ها و اصول خود را در قالب اصول و چهارجوب های توسعه ای در چارچوبِ سازمان های مختلف بین المللی عرضه می‌کنند(دیگر خود به صورت عیان و آشکار، اقدام به استعمار ملت ها نمی کنند). این نهادها عملا به مثابه کارگزاران کشورهای غربی، دستورکارهای به اصطلاح توسعه ای را به کشورهای مختلف دیکته می کنند و کشورهای در حال توسعه نیز عملا گفتمانِ غربیِ توسعه را ناخواسته وارد کشورهای خود می کنند. امری که در نهایت به تسخیر کلیه ساختارهای اقتصادی آن ها به دست کشورهای غربی ختم می شود و هرگونه استقلال عمل را از آن ها می گیرد.

به طور خلاصه می توان گفت که هرآنچه ما تاکنون به آن اعتقاد داشته ایم، میوه ای است که از گذشته به ما رسیده و به نوعی از درختی به عمل آمده که غربی  ها آن را کاشته اند. از این منظر نباید چندان عجیب باشد که بسیاری از ما، عملا غرب را مهد تمدن می دانیم و سعی می کنیم هر آنچه خوب است را از چشم انداز آن(غرب) و گفتمانی که برای ما تعریف کرده، ببینیم». 

 

*لینک: 

https://moderndiplomacy.eu/2021/10/17/how-the-west-subdue-us-an-approach-of-colonial-and-development-discourse/