نویسنده آمریکایی: اشتباهات ترامپ را در برابر ایران تکرار نکنید

  4000512091 ۳۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۶ تکراری یا غیرقابل انتشار

یک ستون نویس آمریکایی، دولت بایدن را از بازگشت به سیاست فشار حداکثری در قبال ایران برحذر داشت و نوشت این راهبرد شکست خورده سبب شد تنش در منطقه متشنج خاورمیانه تشدید شود.

 نویسنده آمریکایی: اشتباهات ترامپ را در برابر ایران تکرار نکنید

به گزارش الف "دنیل دپتریس" در مقاله ای در نشریه محافظه کاران آمریکایی تصریح کرد بازگشت به رویکرد فشار حداکثری، "غیرسازنده" و "خطرناک" خواهد بود. 

دپتریس از ستون نویسان آمریکایی در "فارین افرز" و "نیوزویک" است. 

<< در شرایطی که مذاکرات هسته ای میان ایران و آمریکا در وین عملا در حالت تعلیق قرار گرفته، دولت بایدن هم اکنون در حال بررسی راهکارهایی است که در صورت شکست گفت و گوها، آنها را اِعمال کند. روزنامه وال استریت ژورنال گزارش داده است کاخ سفید در حال مذاکره برای تشدید فشارهای تحریم در معاملات نفتی ایران با چین است؛ هدف از این اقدام به احتمال بسیار قوی آن است که دولت ایران به سمت جدی تر گرفتن روند دیپلماتیک سوق داده شود. 

در حالی که تا قطع کامل مذاکرات مسیری طولانی در پیش است، دولت بایدن بهتر است مسیر فشارهای بیشتر تحریم ها را با دقت سپری کند. و البته بهترین گزینه آن است که کاخ سفید از طی کردن این مسیر خودداری کند. 

آنچه که اکنون مقامات آمریکایی درباره اش بحث می کنند، اساسا حول محور بازگشت و تشدید پویش موسوم به فشار حداکثری است که دولت قبلی آمریکا در پیش گرفت؛ راهبردی که سبب شد تنش در منطقه ناآرام خاورمیانه، به میزانی خطرناک افزایش یابد. 

ایران و آمریکا به دنبال راهی برای بازگشت به توافق هسته ای سال 2015 هستند. این توافق، فعالیت های هسته ای ایران را محدود کرد و آن را مشمول اقدامات راستی آزمایی قرار داد؛ به ازای آن نیز تحریم های آمریکا به میزانی لغو شد. به دنبال چندین دور مذاکرات  نسبتا موفق از آوریل گذشته تاکنون، شتاب گفت و گوها از اوایل ژوئن کاهش یافت و بسیار بعید است مذاکرات تا نیمه آگوست، و پس از مراسم سوگند رئیس جمهور منتخب ایران - ابراهیم رئیسی - ازسرگرفته شود. در دورانی که حسن روحانی، رئیس جمهور معتدل تر ایران در قدرت بود، احتمال آن که آمریکا، ایران را متقاعد کند به توافقی "بلندمدت تر و قوی تر" تن دهد، اندک بود؛ و در حال حاضر عملا چنین احتمالی وجود ندارد. در حقیقت شایع شده است که رئیسی احتمالا تلاش خواهد کرد مذاکرات را از ابتدا آغاز کند، به این امید که بتواند امتیازات بهتری از واشنگتن کسب کند. در همین حال دولت بایدن به شدت مایوس شده و یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا نیز اعلام کرده است شاید به نقطه ای برسیم که "ادامه مذاکرات بی ثمر باشد." 

اگر مذاکرات شکست بخورد، آمریکا باید طرحی دیگر در اختیار داشته باشد. برای واشنگتن بسیار بهتر است که برای چنین سناریویی پیش از آن که دیر شده باشد، آماده شود. توضیح درباره این که چرا دولت بایدن درنظر دارد تمام امیدهایش را بر پویش فشار حداکثری قرار دهد، دشواراست؛ این کارزار ثابت کرد که برخلاف منافع آمریکا بوده است. 

در بهار سال 2018  که دولت ترامپ در خصوص اِعمال استراتژی فشار حداکثری به توافق رسید، در میان مقامات امنیت ملی تصوری قوی شکل گرفته بود مبنی بر آن که آمریکا قادر خواهد بود تهران را مجبور به تسلیم کند. منطق آن هم ساده بود: دولت ایران هر چقدر بیشتر تحت فشار اقتصادی باشد، به شروط آمریکا بیشتر تن خواهد داد. "مایک پومپئو" وزیر خارجه وقت آمریکا در می 2018  در سخنانی درباره چارچوب پویش تحریم ها گفت، "ایران مجبور خواهد شد، انتخاب کند." 

اما سیاستِ جهانی بسیار پیچیده تر از آنی است که سیاست گذاران در واشنگتن تصور می کردند. آن طور که مشخص شده است، از نظر ایران، تسلیم شدن در برابر بزرگ ترین دشمنش، بسیار تهدیدآمیزتر از تحمل سال ها فشار اقتصادی است. 

تحریم های آمریکا تاثیرات منفی زیادی بر دولت ایران وارد کرد زیرا سبب شد صادارت نفتی ایران در حدفاصل سال 2017 تا پایان 2019 تا  76 درصد کاهش یابد و تهران از 150  میلیارد دلار درآمد محروم شود. البته ایران صرفا یک تماشاچی محروم از کمک نبود. تهران به جای آن که در حالت استیصال به مذاکرات ترغیب شود – آن طور که مقامات آمریکایی انتظار داشتند- با نقض محدودیت های غنی سازی که در توافق هسته ای قید شده بود، و اتخاذ رویکردی تهاجمی تر در سیاست خارجی اش در خاور میانه، به رویکرد آمریکا پاسخ داد(که می توان این سیاست را  به نوعی بی اعتنایی به وضع موجود خواند). ایران میزان ذخایر اورانیوم غنی شده اش را ده برابر کرد تا هم نارضایتی اش را از سیاست آمریکا بیان کند و هم موقعیت خود را تحکیم سازد. 

در نتیجه، و به دنبال اجرای سیاست فشار حداکثری آمریکا، احتمال بروز جنگ میان آمریکا و ایران به میزانی چشمگیر افزایش یافت. ایران برای استفاده از اهرم های فشاری که در اختیار داشت، بیشتر تشویق شد و در این میان فعال کردن کردن گروه های نیابتی اش در عراق باارزش ترین مهره ای بود که تهران به عنوان اقدام تلافی جویانه در اختیار داشت. و اگر در آن بحبوحه خشم و عصبانیت، برخی تصمیمات منطقی اتخاذ نمی شد، آمریکا و ایران احتمالا در ژانویه 2020  درگیر جنگی خشونت بار و کاملا بی ثمر می شدند. 

خوشبختانه آمریکا توانست مانع از بروز جنگ شود. اما با توجه به سوابق موجود، دشوار بتوان درک کرد که چرا دولت  بایدن می خواهد بار دیگر خطر کند و سیاست فشار حداکثری را ازسربگیرد،  کارزاری که به گسترش تنش منجر شد. این مساله به ویژه زمانی عجیب است که رئیس جمهور بایدن تلاش می کند به نقش طولانی مدت و "تحقیرآمیز" آمریکا در خاورمیانه پایان دهد. 

همان طور که مقامات آمریکایی صراحتا گفته اند، مذاکرات هسته ای شکست نخورده است. اگر زمانی برسد که دیپلماسی در قبال ایران به معنای واقعی شکست بخورد، آمریکا باید طرح دومی در اختیار داشته باشد. بازگشت به مذاکرات برای به دست آوردن توافقی کوچک تر یک گزینه است. در این توافق احتمالی می توان به ازای امتیازات کمتر هسته ای، کاهش محدودتر تحریم ها را لحاظ کرد. حرکت کردن فراتر از چارچوب مساله هسته ای و برگزاری مذاکرات عملی، با هدف کاهش خطرها در خلیج فارس، گزینه دیگر است. آمریکا نیز باید برای تامین منافعش، حدود 3 هزار و 500 سرباز خود را که همچنان در سوریه و عراق مستقر هستند، از منطقه خارج کند؛ چنین اقدامی دورنمای درگیر شدن واشنگتن در جنگی گسترده تر با ایران و گروه های نیابتی اش را  کاهش می دهد. 

در هر حال آمریکا باید از بازگشت به استراتژی شکست خورده، پرهیز کند. و هیچ چیزی شکست خورده تر از کارزار "فشار حداکثری" نیست.>>