چند روایت آبکی!

مهدی نورمحمدزاده،   4000412063 ۷۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۸ تکراری یا غیرقابل انتشار
چند روایت آبکی!

یک- دکتر رنانی از چند سال قبل در مقالات خود بارها نسبت به بحران آب در ایران هشدار داده و بی توجهی دولت ها به مدیریت آب در ایران را حیرت انگیز خوانده است! دولت هایی که حتی در جزئی ترین بخشهای زندگی مردم حق اعمال حاکمیت دارند و  برای جمع آوری ماهواره به آسانی از دیوار مردم بالا می روند، چطور به راحتی چشم بر آبیاری غرقابی زمینها، کشت های غیراقتصادی و پرمصرف و افزایش بی رویه چاههای غیرمجاز بسته اند؟! نتایج این بی توجهی تاریخی به مرور در حال خودنمایی است، دور نیست روزهایی که هشتگ «خوزستان تشنه» به شهرها و استانهای دیگر هم سرایت کند و فریاد «العطش» ایران را فرا بگیرد!

دو- در حوزه بحران آب نیازمند آموزش و فرهنگ سازی هستیم. این روزها کم نیست زمین های بایری که به مدد دلالان سودجود قطعه بندی شده اند و به اسم ویلاهای چندصدمتری به مردم خسته از دود و ترافیک ساکن کلانشهرها فروخته می شوند. هیچ قاعده علمی و کارشناسی در آبادانی این زمین ها رعایت نمی شود. آب این باغات تفریحی و مینیاتوری از چاههای عمیق پمپ و توسط تانکرها حمل می شود و در نهایت با صرف میلیاردها تومان هزینه و میلیونها لیتر آب، چند درخت سبز می شود و در نهایت چند کیلو میوه حاصل می شود! البته علاوه از چند کیلو میوه و گوجه فرنگی، هوس کشاورزی و غریزه طبیعت دوستی عده ای معدود هم ارضا می شود، اما به چه قیمتی؟! به قیمت عمیق تر شدن چاهها و ته کشیدن سفره های آب زیرزمینی و نشست زمین و تغییر اقلیم منطقه و فجایع دیگری که دومینووار اتفاق می افتند و ما به سبب فقدان آموزش از آنها بی خبریم!

سه- توسعه، هنر مدیریت جامع پیشرفت ها و رسیدن به فهم شبکه ای مشکلات و راهکارهای رفع آنها است. جامعه ما هنوز گرفتار نگاه نقطه ای به امور است؛ مسئولان محلی مجوز تغییر کاربری زمین و ساخت و ساز ویلا و باغ را صادر می کنند تا مثلا جذب سرمایه کنند و منطقه آباد شود، بی توجه به آثار تخریبی دیوارکشی باغها، بحران بی آبی و تغییر اقلیم! بر همین سیاق صاحبان متموّل باغها هم خوشحالند از آباد کردن زمین و عرق جبین ریختن و رونق درختکاری، بدون فهم نقشی که در اتلاف منابع ملی آب و ایجاد آلودگی هوا بواسطه رفت و آمدهای مکرر و و تلف کردن بنزین و... دارند!
توسعه نیافتگی حاکمیت یعنی گرفتار نگاه نقطه ای بودن و غفلت از همین ظرایف نادیدنی! یعنی وقتی بی آبی بخش مهمی از خوزستان و سیستان را گرفته است، مسئولان ما به جای اندیشیدن به راهکارهای جامع و تلاش برای احیای منابع آب زیرزمینی، وعده حل مشکل را با اعزام بیشتر تانکرهای آب بدهند!
چهار- کشورهای توسعه یافته تجارب بسیار خوبی از مدیریت آب توام با رونق کشاورزی و افزایش تولید دارند. در یکی از شهرهای اروپا، شهرداری زمینهای بلا استفاده خود را به شکل باغچه هایی کوچک تقسیم نموده و به شهروندان علاقمند کشاورزی اجاره می دهد. آموزش رایگان، استفاده از آبیاری قطره ای و تصفیه شده از فاضلاب و مدیریت جامع و علمی، این پروژه کشاورزی را از منظر اقتصادی و زیست محیطی توجیه پذیر کرده است. تازه بماند لذت و دلخوشی شهروندانی که با کمترین هزینه، احساس شیرین کشاورزی و تولید را تجربه می کنند و برای تفریح آخر هفته فرزندان، کلی سوژه سالم و مفید دارند! وقت طراحی این پروژها در ایران هنوز نرسیده است؟!

پنج- در فرهنگ اجداد ما، «آبکی» صفت هرچیز بی قدر و قیمت است، شاید چون آب همه جا بود و به وفور! 
ترسناک است تصور روزهایی که بحران آب در ایران فراگیر شود و «آبکی» صفتی برای هر چیز نادر و نایافتنی!
دولتمردان باید هشدارهای آبکی را جدی بگیرند و صادقانه با مردم حرف بزنند، و الا عطش ویرانگر در کمین ایران است و درست بیخ گوشمان!