روانشناسی تربیتی و کاربرد آن در آموزش چیست؟

گزارش بازرگانی،   4000228015

C:\Users\PCGR\Desktop\Educational Psychology.jpg

روانشناسی تربیتی و کاربرد آن در آموزش چیست؟

روانشناسی تربیتی شامل مطالعه نحوه یادگیری افراد ، از جمله روشهای آموزش ، فرایندهای آموزشی و تفاوتهای فردی در یادگیری می باشد. هدف این است که درک کنیم چگونه افراد اطلاعات جدید را یاد می گیرند و آنها را حفظ می کنند.

روانشناسی تربیتی چیست؟

این شاخه از روانشناسی نه تنها شامل فرایند یادگیری اوایل کودکی و نوجوانی است بلکه شامل فرایندهای اجتماعی ، عاطفی و شناختی است که در کل طول عمر در یادگیری نقش دارند. رشته روانشناس تربیتی تعدادی رشته دیگر را شامل می شود ، از جمله روانشناس رشد ، روانشناس رفتاری و روانشناس شناختی.

چشم اندازهای اصلی روانشناسی تربیتی

همانند سایر زمینه های روانشناسی ، محققان روانشناسی تربیتی هنگام بررسی مسئله ، دیدگاه های مختلفی را در نظر می گیرند. این دیدگاه ها روی عوامل خاصی متمرکز است که بر نحوه یادگیری فرد تأثیر می گذارد ، از جمله رفتارهای آموخته شده ، شناخت ، تجربیات و موارد دیگر.

چشم انداز رفتاری

این دیدگاه نشان می دهد که همه رفتارها از طریق شرطی شدن یاد گرفته می شوند. روانشناسانی که از این دیدگاه استفاده می کنند کاملاً متکی به اصول شرطی سازی هستند تا نحوه یادگیری را توضیح دهند.

به عنوان مثال ، معلمان ممكن است با دادن نشانه هایی به دانش آموزان ، جایزه یادگیری را در نظر بگیرند كه می تواند با موارد دلخواه مانند آب نبات یا اسباب بازی عوض شود. دیدگاه رفتاری براساس این تئوری عمل می کند که دانش آموزان یاد می گیرند وقتی برای رفتار "خوب" پاداش می گیرند و به دلیل رفتار "بد" مجازات می شوند.

در حالی که چنین روشهایی می توانند در بعضی موارد مفید باشند ، اما از رویکرد رفتاری انتقاد شده است زیرا نتوانسته است مواردی مانند نگرشها ، احساسات و انگیزه های ذاتی را برای یادگیری حساب کند.

چشم انداز توسعه

این موضوع بر نحوه دستیابی کودکان به مهارتها و دانشهای جدید هنگام رشد تأکید دارد مراحل معروف رشد شناختی ژان پیاژه یکی از نمونه های یک تئوری رشد مهم است که به چگونگی رشد فکری کودکان می پردازد .

با درک نحوه تفکر کودکان در مراحل مختلف رشد ، روانشناسان تربیتی می توانند درک کنند که کودکان در هر مرحله از رشد قادر به چه چیزی هستند. این می تواند به مربیان کمک کند تا روش های آموزشی و مطالبی را که به بهترین وجه برای گروه های سنی خاص استفاده می شود ، ایجاد کنند.

دیدگاه شناختی

رویکرد شناختی در دهه های اخیر بسیار گسترده تر شده است ، عمدتاً به این دلیل که چگونگی تأثیر چیزهایی مانند خاطرات ، باورها ، احساسات و انگیزه ها روند یادگیری را در بر می گیرد. این نظریه از ایده ای که فرد در نتیجه آنها می آموزد پشتیبانی می کند.

انگیزه خود ، نه در نتیجه پاداش های خارجی.

روانشناسی شناختی با هدف درک چگونگی تفکر ، یادگیری ، یادآوری و پردازش افراد در مورد اطلاعات

روانشناسان تربیتی که دیدگاه شناختی دارند ، علاقه مندند درک کنند که چگونه بچه ها برای یادگیری انگیزه می گیرند ، چگونه چیزهایی را که یاد می گیرند به یاد می آورند و چگونه مشکلات را حل می کنند.

رویکرد سازه گرایی

این دیدگاه یکی از جدیدترین نظریه های یادگیری ، بر چگونگی ساخت دانش ما از جهان متمرکز است. ساختارگرایی تمایل دارد که بیشتر تأثیرات اجتماعی و فرهنگی را که بر یادگیری ما تأثیر می گذارد ، به حساب آورد. کسانی که رویکرد سازنده گرایی را در پیش می گیرند معتقدند آنچه که فرد از قبل می داند بیشترین تأثیر را در نحوه یادگیری اطلاعات جدید دارد.

این بدان معناست که دانش جدید را فقط می توان از نظر دانش موجود به آن افزود و درک کرد.

چشم انداز تجربی

این دیدگاه تأکید می کند که تجارب زندگی خود فرد در درک اطلاعات جدید آنها تأثیر می گذارد. این روش از نظر در نظر گرفتن تجربیات ، افکار و احساسات یادگیرنده ، شبیه دیدگاه های سازنده و شناختی است. این روش اجازه می دهد تا به جای احساس اینکه اطلاعات در مورد او صدق نمی کند ، معنای شخصی را در آنچه می آموزد پیدا کند.

موضوعات مورد علاقه

از مطالبی که معلمان استفاده می کنند تا نیازهای فردی دانش آموزان را درنظر بگیرند، یک روانشناس آموزشی به عمق این مسائل می پردازد تا روند یادگیری را به طور کامل بیشتر درک کند. برخی از این موضوعات عبارتند از:

فناوری آموزشی: بررسی اینكه چگونه انواع مختلف فن آوری می تواند به دانش آموزان كمك كند.

طراحی آموزشی: طراحی مواد یادگیری آموزش ویژه: کمک به دانش آموزانی که ممکن است به آموزش تخصصی نیاز داشته باشند.

تدوین برنامه درسی: ایجاد تکالیف درسی که یادگیری را به حداکثر برساند.

یادگیری سازمانی: مطالعه چگونگی یادگیری افراد در محیط های سازمانی

استعدادهای درخشان: کمک به دانش آموزانی که به عنوان فراگیران مستعد شناخته می شوند.

مشاغل روانشناسی تربیتی

روانشناسان آموزشی با مربیان ، مدیران ، معلمان و دانش آموزان همکاری می کنند تا درباره چگونگی کمک به مردم در یادگیری بهتر اطلاعات بیشتری کسب کنند. این اغلب شامل یافتن راه هایی برای شناسایی دانش آموزانی است که ممکن است به کمک بیشتری نیاز داشته باشند ، تهیه برنامه هایی برای دانش آموزانی که در تلاش هستند و حتی ایجاد روش های جدید یادگیری.

بسیاری از روانشناسان آموزشی مستقیماً با مدارس کار می کنند. برخی از آنها معلم یا استاد هستند ، در حالی که دیگران با معلمان همکاری می کنند تا روشهای جدید یادگیری را برای دانش آموزان خود امتحان کنند و برنامه های درسی جدید را تدوین کنند. حتی ممکن است به یک مشاور تبدیل شوید و به دانشجویان کمک کنید تا مستقیماً با موانع یادگیری کنار بیایند.

سایر روانشناسان آموزشی در زمینه تحقیق کار می کنند. به عنوان مثال ، شما ممکن است در یک سازمان دولتی مانند وزارت آموزش ایالات متحده کار کنید ، و بر تصمیم گیری در مورد بهترین روشهای یادگیری بچه ها در مدارس سراسر کشور تأثیر بگذارید .

علاوه بر این ، شما می توانید در مدرسه یا مدیریت دانشگاه کار کنید. در همه این نقش ها ، شما می توانید بر روش های آموزشی تأثیر بگذارید و به دانش آموزان کمک کنید تا به روشی متناسب با آنها یاد بگیرند.

تاریخ روانشناسی تربیتی

روانشناسی تربیتی یک زیرشاخه نسبتاً جوان است که در سالهای اخیر رشد چشمگیری را تجربه کرده است. روانشناسی به عنوان یک علم جداگانه تا اواخر دهه 1800 ظهور نکرد ، بنابراین علاقه قبلی به روانشناسی تربیتی بیشتر توسط فیلسوفان تربیتی تقویت می شد .

یوهان هربارت ، فیلسوف را پدر روانشناسی تربیتی می دانند هربرت معتقد بود که علاقه دانش آموز به یک موضوع تأثیر فوق العاده ای در نتیجه یادگیری دارد. وی معتقد است معلمان هنگام تصمیم گیری برای مناسب ترین نوع آموزش باید این موضوع را در نظر بگیرند. بعداً ، ویلیام جیمز ، روانشناس و فیلسوف سهم قابل توجهی در این زمینه داشت.

متن اصلی وی در سال 1899 "صحبت با معلمان در مورد روانشناسی" اولین کتاب درسی روانشناسی تربیتی محسوب می شود در همان دوره ، روانشناس فرانسوی ، آلفرد بینه ، در حال توسعه تست های معروف ضریب هوشی خود بود . این تست ها در ابتدا برای کمک به دولت فرانسه در شناسایی کودکانی که دچار تاخیر رشد بودند و ایجاد برنامه های آموزش ویژه طراحی شده بودند.

در ایالات متحده ، جان دیویی تأثیر بسزایی در آموزش و پرورش داشت . ایده های دیویی مترقی بودند. وی معتقد بود كه مدارس بیش از آنكه بر روی دروس تمركز داشته باشند ، باید بر دانش آموزان متمركز شوند.

سبکهای یادگیری و تفکر: شناختی، عاطفی و فیزیولوژیکی

یادگیرندگان از لحاظ توانائیهای ذهنی ، روشهای آموختن ، سبک و سرعت یادگیری ، علاقه و انگیزه نسبت به کسب دانش و انجام فعالیتهای تحصیلی با یکدیگر تفاوت دارند. در نظر گرفتن تفاوت های فردی در آموزش و برخورد با ویژگیهای خاص آنان از وظایف مهم معلمان است.

سبکهای یادگیری، سبک یادگیری روشی است که یادگیرنده در یادگیری خود آن را به روش های دیگر ترجیح می دهد. بر خلاف هوش و استعداد که توانائی هستند ، سبک یادگیری توانائی نیست.

سبک یادگیری به اینکه یادگیرنده چگونه یاد می گیرد اشاره می کند نه اینکه چقدر خوب از عهده ی یادگیری بر می آید. سبک شناختی به معنای روشی است که یادگیرنده به کمک آن اطلاعات را پردازش می کند ، گفته می شود. سبک شناختی زیرساخت سبک یادگیری است.

انواع سبک های یادگیری:

ا - سبک یادگیری شناختی: به روش هائی که شخص موضوع ها را ادراک می کند ، اطلاعات را به خاطر می سپارد، در باره ی مطلب می اندیشد و مسائل را حل می کند، گفته میشود.

۲ - سبک یادگیری عاطفی: شامل ویژگی های شخصیتی و هیجانی یادگیرنده مانند پشتکار ، تنها کار کردن یا با دیگران کار کردن و پذیرش یا رد تقویت کننده های بیرونی می باشد.

۳ - سبک یادگیری فیزیولوژیکی: در بر گیرندهی واکنش فرد به محیط فیزیکی موثر بر یادگیری او هستند. مانند: ترجیح دادن مطالعه در شب یا روز. ترجیح دادن مطالعه در محیطهای سرد یا گرم.

ترجیح دادن گوش دادن به توضیحات شفاهی معلم به جای خواندن متن. انجام دادن تکالیف از میان این سه سبک ، سبکهای شناختی مورد توجه و بررسی قرار گرفتند.

سبک های یادگیری شناختی

ا۔ سبکهای شناختی وابسته به زمینه: قضاوتهای شخصی بعضی یادگیرندگان تحت تاثیر زمینه موضوع یادگیری قرار می گیرد. یعنی به راحتی نمی تواند محرکها را از زمینه ها جدا کند. لذا ادراکهای آنان به سادگی تحت تاثیر تغییرات زمینهای قرار می گیرد.

به افراد دارای این سبک کلی نگر می گویند. زیرا زمینه و شکل را در یک ترکیب کلی می بینند و جداسازی مشکل از زمینه برای آنان دشوار است. این گروه به راحتی نمی توانند بر عناصر زمینهای مزاحم غلبه کنند. مانند شاغلین در علوم اجتماعی

۲- سبکهای شناختی نابسته به زمینه: قضاوتهای شخصی بعضی یادگیرندگان تحت تاثیر زمینه بسیار اندک است یا اصلا وجود ندارد. افراد نابسته به زمینه به سادگی می توانند محرکها را از زمینه ها جدا کنند. به این افراد تحلیلی نگر، نیز می گویند.

افراد نابسته به زمینه مشاغلی که نیاز چندانی به تعامل اجتماعی ندارند مانند اخترشناسی و مهندسی را ترجیح می دهند و موضوعات درسی ای نظیر ریاضیات و علوم را که تاکید چندانی بر امور انسان ها ندارند انتخاب می کنند. این افراد ترجیح می دهند تنها کار کنند و قادرند کوششهای خود را در رابطه با انجام پروژه ها و حل مسائل سازمان دهند و دوست دارند هدفهایشان را خود تعیین کنند.

فرق این دو گروه به لحاظ برخورد با محیط:

وابسته به زمینه: جذب دیگران می شوند. شغل هایی مانند معلمی را که مستلزم ایجاد رابطه با دیگران است ، بر می گزینند. موضوع های درسی ای که بیشتر با مردم سر و کار دارند را انتخاب می کنند.

نابسته به زمینه: مشاغلی را انتخاب می کنند که نیاز چندانی به تعامل اجتماعی ندارند مانند مهندسی و ستاره شناسی. موضوعات درسی انتخابی آنها ریاضیات و علوم طبیعی است که تاکید زیادی بر امور انسان ها ندارند.

فرق این دو گروه به لحاظ فعالیت های تحصیلی:

وابسته به زمینه: ترجیح می دهند در گروه کار کنند. با معلم تعامل بیشتری داشته باشند. به تقویت بیرونی نیازمندند. دارای انگیزه بیرونی هستند. به هدایت و راهنمای معلم نیاز دارند. به مطالب سازمان یافته به وسیله دیگران بهتر پاسخ می دهند.

نابسته به زمینه: تنها کار می کنند. قادرند کوششهای خود را در جهت انجام پروژه ها و حل مسائل سازمان دهند. هدفهایشان را خودشان انتخاب می کنند. دارای انگیزه درونی هستند.

موسسه روانشناسی خانه شیرین با هدف بالا بردن سطح سلامت روان در اجتماع پس از اخذ مجوز رسمی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره از سال 1389 با مدیریت دکتر شیرین ولی زاده نخبه کشوری و عضو انجمن روانشناسان امریکا, در محیطی آرام، تجهیزات به روز و تیمی با تجربه فعالیت خود را آغاز کرده و امیدوار است گامی هرچند کوچک در مسیر سلامت روان جامعه بردارد.

لازم به ذکر است این مرکز با استفاده از ابزارهای دقیق بالینی به ارزیابی و تشخیص اختلالات روانی می‌پردازد و سپس به طراحی و اجرای مناسب درمان‌های مورد نیاز پرداخته تا سلامت مراجعان را بهبود ‌دهد.