ولایتی: ‌اقناع روسیه توسط حاج‌قاسم جلوی هدر رفتن زحمات در سوریه را گرفت

سیاسی،   4000216087

وزیر اسبق امورخارجه گفت: «بعضی به این واقعیت توجه ندارند که سیاست بدون قدرت، امکان توفیق ندارد، وگرنه کشورهای کوچک و حتی ذره‌بینی، این امکان را داشتند که سرنوشت دنیا را در دست بگیرند.»

ولایتی: ‌اقناع روسیه توسط حاج‌قاسم جلوی هدر رفتن زحمات در سوریه را گرفت


 دکتر علی‌اکبر ولایتی، وزیر اسبق امورخارجه و از دیپلمات‌های باسابقه ایران در گفت‌وگو‌ با ‌تسنیم، به بررسی تاریخی تاثیرات دو مقوله میدان و دیپلماسی بر یکدیگر در موضوع حکمرانی پرداخت و گفت: «از مدتی قبل، دو موضوع مهم «میدان» و «سیاست»، مورد مباحثه و گفت‌وگوهایی در داخل کشور قرار گرفت که سرانجام موجب شد مقام‌معظم‌رهبری (حفظه‌الله‌تعالی) که خود مبدع نظریه جدید «مقاومت منطقه‌‌ای ناشی از بیداری اسلامی در عصر حاضر» هستند، اخیرا نکات ارزشمندی را به اجمال و اشاره در تبیین دیدگاه خویش مطرح فرمایند.»

وی ادامه داد: «این سخنان، بنده که افتخار داشته‌‌ام در تئوری و عمل در مکتب حضرت ایشان تلمذ کنم و به قدر بضاعت مزجاه، استعداد و ظرفیت خویش بهره برده و آموخته‌‌ها را درجهت خدمت به اهداف جمهوری اسلامی ایران به‌کار بگیرم، وادار کرد که چند کلمه‌ای به عرض دوستان و همکاران سیاستمدار خود برسانم؛ با این امید که این توصیه‌‌ها که برگرفته از تجربه‌های سالیان طولانی خدمت در این حوزه است، برای اینجانب و دوستان قدیم و جدیدم در حوزه سیاست‌خارجی‌ مفید واقع شود.»

دکتر ولایتی خاطرنشان کرد: «موضوع مورد مناقشه این است که بعضی دیپلماسی و بعضی مبارزه میدانی را عامل تعیین‌کننده در پیش‌برد روابط خارجی کشور می‌‌دانند. برای روشن شدن مطلب بهترین راه مراجعه به نمونه‌‌های تاریخی در تاریخ پرفراز و نشیب معاصر ایران است که من در چند بخش به آنها اشاره می‌کنم.»

وی در اولین مثال، با اشاره به حمله روس‌ها به ایران در سال 1218 هجری قمری (1803 میلادی) گفت: «در این مقطع، فتحعلی‌‌شاه در تهران مشغول گذران معمول زندگی و سیاستگذاری بود و عباس میرزای ولیعهد را مامور کرد که با نیروهای موجود در آذربایجان، با استفاده از مالیات آن ایالت، مقابل تهاجم روس‌‌ها بایستد.»

وزیر اسبق امور خارجه یادآور شد: «عباس میرزا با آن امکانات محدود، حدود 10 سال در برابر یکی از امپراتوری‌‌های قدرتمند جهان آن روز ایستاد و در آغاز جنگ، پیروزی‌‌هایی هم به‌دست آورد به‌طوری که حتی «سیسیانوف» -فرمانده سپاه روس- به‌دست «حسین قلی خان» -حاکم ایرانی باکو- به قتل رسید که تزار روس (نیکولای اول) ناچار شد «پاسکوویچ» -بزرگ‌ترین فرمانده ارتش روس- را برای جنگ فرا بخواند.»

دکتر ولایتی افزود: «عباس میرزا 10 سال در دوره اول جنگ‌های ایران و روس مقاومت کرد و پس از 10 سال مبارزه، بخشی از شهرهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان را از دست داد. مجددا 13 سال بعد در 1241 با پشتوانه «رساله جهادیه» که 143 نفر از علما و مجتهدین امضا کرده بودند به مناطق اشغالی آذربایجان و ارمنستان و گرجستان حمله کرد و کلیه شهرهای اشغالی را از روس‌‌ها بازپس گرفت، ولی باز به‌دلیل سیاستگذاری منفعلانه فتحعلی‌شاه در سال 1243 از مناطق بازپس گرفته شده، عقب‌نشینی کرد. درحالی‌که فتحعلی‌شاه در پایتخت شعر می‌گفت که: «کشم شمشیر مینایی که شیر از بیشه بگریزد/ زنم بر فرق «پسکوویچ» که دود از «پطر» برخیزد».»

وی ادامه داد: «با وجود اینکه درنهایت عباس میرزا در این جنگ‌ها شکست خورد، اما مقاومت جانانه 12ساله وی، رعبی در دل روس‌ها افکند که علی‌رغم نقشه اولیه آنها برای رفتن تا آب‌های گرم و به‌خصوص خلیج فارس و دریای عمان، از ادامه کار منصرف شدند. زمانی که «گریبایدوف» -سفیر بی‌عقل و پر‌مدعای روس در تهران- طالب اسارت زن‌‌های گرجی‌‌الاصل مسلمان ایرانی و اعزام آنها به تفلیس بود، توسط مردم با غیرت ایران کشته شد و متعاقبا عباس میرزا، هیاتی را به ریاست پسرش، «خسرو میرزا» با همراهی امیرنظام زنگنه و میرزا تقی‌خان فراهانی (امیرکبیر)، جهت عذرخواهی به مسکو فرستاد و تزار روس که می‌‌دانست اگر آن را نپذیرد، مجددا شاید با حمله متقابل عباس میرزا مواجه شود و این بار با استفاده از تجربه دوره دوم جنگ‌‌ها، عباس میرزا پیروز شود، به‌فوریت عذرخواهی را پذیرفت و همچنین غرامت سالیانه ذکر‌شده در «قرارداد ترکمنچای» که قرار بود از دولت ایران دریافت کند را نیز بخشید.»

وزیر اسبق امورخارجه با بیان اینکه آن میدانی که عباس میرزا گشوده بود، زمینه را برای اعمال سیاست «امیر نظام زنگنه و میرزا تقی‌خان فراهانی جوان» آماده کرد، گفت: «درواقع اگر ترس از اقدامات میدانی عباس میرزا نبود، به چه دلیل روس‌‌ها می‌‌بایست ناراحتی بزرگ دیپلماتیک ناشی از کشته شدن سفیر خود در تهران را بپذیرند و از گرفتن غرامت هم منصرف شوند؟ آیا همراه هیات اعزامی، سپاه رزمی کارآمدی بود که اگر نمی‌‌پذیرفتند، مسکو را فتح می‌‌کردند؟»

دکتر ولایتی در ادامه به یک موضوع تاریخی دیگر، این بار در مساله افغانستان، اشاره کرد و اظهار داشت: «با توطئه و دسیسه انگلیسی‌‌ها، در «هرات» -که «ولیعهدنشین عهد صفوی» بود- به‌ قصد جدایی از ایران، شورشی به سرکردگی «امیر دوست محمدخان» به‌پا شد و متعاقب آن «سالار» فرزند آصف‌الدوله در خراسان با تحریک انگلیسی‌ها، شورش دیگری به پا کرد تا خراسان نیز مانند هرات جدا شود. «امیرکبیر» در سال 1264 که اولین سال حکومت «ناصرالدین‌شاه» و امیرکبیر نخست‌وزیر ایران و در رأس سیاستگذاری حکومت ناصرالدین شاه قرار داشت، به «سلطان مراد میرزا» فرزند «عباس میرزا» که حاکم «قراجه داغ» بود، فرمان داد که به خراسان رفته و فتنه سالار را دفع کند و وی موفق به این کار شد و از آن پس لقب «حسام‌السلطنه» گرفت.»

به گفته دکتر ولایتی، وی به‌عنوان والی خراسان، اقدام به سرکوب شورش هرات کرد و با شکست «دوست محمدخان» در آنجا نیز موفق شد و به نام ناصرالدین شاه خطبه خواند و سکه ضرب کرد و سکه‌ها را برای ناصرالدین‌شاه در تهران فرستاد و «شمس الشعرا سروش اصفهانی» قصیده‌ای در فتح هرات گفت.

وزیر اسبق امور خارجه کشورمان یادآور شد: «در سال 1273 یعنی سال نهم حکومت ناصرالدین‌شاه، ایشان در فتح‌نامه‌‌ای که به‌مناسبت فتح هرات به شاه نوشت، از وی اجازه خواست تا با نیروهای خود از «تنگه خیبر» عبور کند و وارد «دره سند» شود که رگ حیات حاکمیت کمپانی هند شرقی را قطع کند که متعلق به انگلیس و درحال برقراری تسلط کامل بر هند قرار داشت و با نیروهای «بهادر شاه ظفر»، آخرین پادشاه گورکانی هند، درگیر جنگ بود.»

دکتر ولایتی افزود: «درواقع حسام‌السلطنه قصد داشت با کمک و حمایت نیروهای بهادر شاه، انگلیسی‌ها را تحت فشار قرار دهد تا دست از خوزستان بردارند و از آن طریق هرات را نجات دهد، اما کارشکنی‌‌های انگلیس در مرکز، توسط «مهدعلیا» –مادر ناصرالدین‌شاه– و «میرزا آقاخان نوری» –صدراعظم وابسته به سفارت انگلیس– او را وادار به تخلیه هرات کرد. نکته مهم این است که میرزا آقا خان نوری، عنصر وابسته به سفارت انگلیس و دارای روابط نزدیک با «مهدعلیا»، طی نامه غلاظ و شدادی، از وی که فرزند خلف عباس میرزا بود و خراسان و هرات را از خطر جدایی از ایران نجات داده و مانند نادر، عازم فتح هند و این بار برای استخلاص آن سرزمین از استعمار انگلیس بود، خواست که هرات را ترک کند؛ یعنی چند سال بعد از پیروزی، تسلیم شورشیان کند!»

این دیپلمات باسابقه کشورمان خاطرنشان کرد: «در این وقایع تاریخی، فرمانروایی سیاسی کشور، ابتدا در دست امیرکبیر بود که توانست به‌طور صحیح و وطن‌پرستانه‌‌ای از «نیروهای میدانی میراث سردار رشید ایران، یعنی عباس‌میرزا استفاده کرده و خراسان و هرات را نجات دهد، ولی زمانی که مرکزیت سیاسی کشور در اختیار مثلث «مهدعلیا»، «میرزا آقا خان» و «سفارت انگلیس» قرار گرفت، این فاجعه تاریخی به‌وجود آمد و موجب جدایی هرات از ایران شد.»

دکتر ولایتی به سومین موضوع تاریخی در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: «در ابتدای حکومت جمهوری اسلامی ایران، تلاش‌‌های بسیار ارزشمندی درجهت اعمال سیاست موازنه منفی، یعنی عملیاتی‌شدن شعار محوری نه‌شرقی-نه‌غربی صورت گرفت و الحق حمایت از مردم افغانستان از یک‌ سو و مردم فلسطین از سوی دیگر که در هر دوی آنها جمهوری اسلامی ایران، به‌صورت متوازن درجهت مقابله با سلطه بیگانه چه غربی و چه شرقی تلاش کرد و بهای سنگینی برای آن پرداخت، نشانگر باور عمیق و عملی ایران اسلامی بود.»

وی ادامه داد: «بعد از فروپاشی شوروی، روسیه از یک کشور با وزن یک ابرقدرت به یک قدرت بزرگ ولی تاثیرگذار در فعل و انفعالات جهانی تغییر کرد و به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) عملا آرمان مارکسیستی را به موزه تاریخ سیاسی جهان سپرد.»

وزیر اسبق امور خارجه اظهار داشت: «وقتی آن کشور دیگر داعیه‌ای در تاسیس حکومت جهانی «پرولتاریا» نداشت، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت با آن دولت، به‌عنوان یک همسایه مقتدر و صاحب تکنولوژی درجه یک دفاعی، هسته‌‌ای و فضایی (حتی پیشرفته‌تر از آمریکا) در این حوزه‌‌ها، رابطه برقرار کند.»

دکتر ولایتی افزود: «از آن پس «غربگرایان» و «غرب‌دوستان»، از جمله آنهایی که مارک غربگرایی ندارند، اما دلبسته غرب هستند، به مخالفت با برقراری رابطه معقول براساس احترام متقابل، حقوق برابر و عدم‌مداخله در امور داخلی یکدیگر با روسیه برآمدند و «غربگرایان»، با عوام‌فریبی و تکیه بر ذهنیت‌‌های تاریخ گذشته‌، مبتنی‌بر برداشت سلطه‌جویانه کمونیست‌‌های جهان با محوریت مسکو، با تبلیغات پنهان و آشکار، برقراری ارتباط راهبردی با روسیه را مورد تهاجم قرار دادند.»

وی از دیگر دلایل و قرائن غیرمستقیم این روس‌ستیزی را دلبستگی بعضی از ایرانیان مقیم غرب نسبت به غرب دانست که قریب به 50 درصد جمعیت کل ایرانیان خارج از کشور بوده و اغلب طبقه تحصیلکرده و ثروتمند و با دسترسی وسیع به رسانه‌های بین‌المللی هستند و می‌خواهند که رابطه ایران و کشورهای غربی مبتنی‌بر تسهیلات و آسان‌گیری ویزا و رفت و آمد بین دو طرف باشد.»

وزیر اسبق امورخارجه تصریح کرد: «هرکدام از این افراد که مردمی مسلمان و ایران‌دوست هستند، اگر به‌طور متوسط، حداقل با 5 نفر از اقوام و دوستان نزدیک مقیم ایران در ارتباط باشند، می‌توان گفت که 10 میلیون نفر طالب ارتباط متعارف با غرب هستند. درحالی‌ که تعداد ایرانیان موجود در کشورهایی مانند روسیه و چین، بسیار اندک و غیرقابل مقایسه با ایرانیان مقیم در غرب هستند.»

دکتر ولایتی خاطرنشان کرد: «شهید بزرگوار ما، مرحوم سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی که یکی از مصادیق ارزشمند قهرمانان بزرگ ایران و همچون عباس میرزا، میراث‌دار ایران قدرتمند پیرو اهل‌بیت(ع) بوده است، هم صاحب تدبیر شجاعانه میدانی و هم دارای دید راهبردی در مدیریت سیاسی کشور بود که به‌موقع اقدامی ارزشمند درجهت اجرای تدابیر تعیین‌کننده مقام‌معظم‌رهبری در حوزه سیاست‌‌های منطقه‌‌ای انجام داد و درست در زمانی که بیش از 80 کشور با محوریت آمریکا و اروپای غربی در حوزه‌های بین‌المللی و تهاجم نظامی عرصه را بر سوریه تنگ کرده بودند و در چند سال اول، فقط ایران بود که از سقوط سوریه توسط آمریکا و صهیونیست‌‌ها با پادویی برخی از کشورهای ذلیل منطقه‌ای جلوگیری می‌کرد، توانست روس‌ها را قانع کند که به کمک بیایند و از هدر رفتن زحمات و و فداکاری‌های چندساله ایران و سوریه و حزب‌الله جلوگیری و پیروزی نهایی سوریه را قطعی کرد.»

وی افزود: «کیست که نداند، اگر تدبیر مقام‌معظم‌رهبری با اجرای موفق سردار نبود، سوریه و متعاقب آن عراق، دچار مشکلات عدیده می‌شدند و سرنوشت آنها این نبود که امروز شاهد آن هستیم و به این ترتیب، حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی نیز تحت فشار قرار می‌گرفتند که معلوم نبود در مقابل سیل مهاجم ایادی شیطان بتوانند آن‌طور که امروز ایستاده‌اند، مقاومت کنند.»

وزیر اسبق امورخارجه در جمع‌بندی این بحث گفت: «بعضی به این واقعیت توجه ندارند که سیاست بدون قدرت، امکان توفیق ندارد؛ وگرنه کشورهای کوچک و حتی ذره‌بینی، این امکان را داشتند که سرنوشت دنیا را در دست بگیرند.»

دکتر ولایتی با تاکید بر اینکه یک میدان مقتدر، نیازمند سیاستمدار مقتدر و بصیر برای حرکت با اقتدار توام با بصیرت در صحنه بین‌المللی است، افزود: «سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران، در «مقاومت حول محور بیداری اسلامی» معنی پیدا می‌کند.»

وی اضافه کرد: «امروز اگر از یمن تا عراق و سوریه و لبنان و فلسطین، خط مقاومت و اتحاد کلمه هر روز پررنگ‌تر می‌شود، مدیون سیاست آرمانی جمهوری اسلامی است و بدون حرکت درجهت این تفکر، هیچ دلیل دیگری برای اتحاد کلمه بین کشورهای اسلامی با سابقه طولانی مبارزه علیه صلیبیون، استعمارگران و صهیونیسم، وجود ندارد.»

وزیر اسبق امورخارجه با بیان اینکه با تعارف و تشریفات، هیچ‌کس جان خود را فدای وطن‌های اسلامی فلسطین، عراق، سوریه، ایران، لبنان و یمن نخواهد کرد، گفت: «توصیه متواضعانه و برادرانه اینجانب به دوستان سیاستمدار جمهوری اسلامی ایران این است که قدر شهدای گرانقدر ایران، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن را بدانیم و در‌مقابل عظمت این بزرگان «پرچمدار تجدید حیات اسلام»، سر تعظیم فرود آوریم و همان‌طور که آنها از جان خویش گذشتند، ما هم از خودی خویش بگذریم.»