حاکمیت راهبرد پول و پیمانکاری بر مدیریت شهر تهران 

محمد رضاراستین مرام*،   4000119126
 حاکمیت راهبرد پول و پیمانکاری بر مدیریت شهر تهران 


طی سالیان گذشته و از همان وقتی که ما دچار بیماری مزمن نئولیبرالیزم کاریکاتوری برتمام شئون زندگی سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی وخصوصا اقتصادی ومدیریتی خود شدیم بدون انکه دیگر ابعاد دیگر مسیر توسعه همچون حاکمیت قانون وسیاق مدیریتی نظام مند آن را تدارک دیده باشیم ، نمیدانستیم که درحال سوزاندن سرمایه ذیقمیت و وگرانمایه ای به نام سرمایه اجتماعی در کوره سوزان مطامع قدرت و ثروت ، طماعان وفرصت طلبان روزگارمان هستیم.

و این سرمایه ، سرمایه ای است که اگر از دست رفت دیگر به راحتی به دست نخواهد آمد وچه بلایی بالاتر برای مردمان اجتماع وشهری که اطمینان واعتماد وهماهنگی و همدلی مابین آنها و بین آنها ومدیران وبرنامه ریزان آن از دست برود .

و بدین سیاق ، مدیریت شهری ما هم اکنون به گونه ای شده است که بدون آنکه دیگر امیدی به احیاء و بهره مندی از سرمایه گریزان اجماع و اجتماع مرم این شهر پریشان داشته باشد ، راه حل مشکل و معضل ریز و درشت این شهر را به عهده نقد ترین ابزار(البته برای خودشان ) ، یعنی پول و لشکر بزرگ پیمانکاران عزیز آن دانسته و می دانند.

می‌خواهیم معضل ترافیک شهری را برطرف کنیم، بجای آنکه با جلب وبه جریان انداختن تعامل عمومی بعنوان بخش مهمی از راه حل رفتار و فرهنگ ترافیکی عموم مردم را اصلاح کنیم ، راه حلهای در دسترس و دلچسب و چشم نواز و دهان پرکن ولی بسیار گرانقیمت را در پیش می گیریم ، بزرگراه می سازیم ، مترو می سازیم ، پولش را از کجا بیاوریم؟ شهر را می فروشیم ، ازدهام وتراکم بیشتری ایجاد می کنیم ، باغ وبوستان ومنظره وطبیعت شهر را به تاراج می دهیم ، دور باطلی که حاکمیت پول و شاید بهتر بگوییم حاکمیت افسار گسیخته طمع بر مردم شهر تحمیل ساخته است. خواه طمع پول وثروت باشد ، خواه کسب قدرت و شهرت ، راست وچپ هم ندارد.

شکی نیست که مترو وبزرگراه از الزامات زندگی شهری است ، مشروط برآن که هزینه اش درونزا واز محل در آمد سالم شهری سالم باشد ، شهری که در آن قانون ونظم وسلامت درستی حاکم باشد ، شهر با حاکمیت قانون ، نظم وسرمایه گرانقدر اجتماعی .

ولی این سبک مدیریت شهری که با وجود بیماری وآشفتگی خیال به جای مراقبه و امساک چاره راه را با زیاده خواری و هزینه و مصرف بیشتر می بیند، نتیجه ای جز آشفتگی بیشتر و احتضار نخواهد گرفت .

واز این رهگذر است که طایفه پیمانکاران تازه به دوران رسیده ویا تازه به دوران رسیده های پیمانکار را وهمراه کننده های آنان را همچنان فربه و فربه تر کرده است .

پیمانکارانی که اکنون خود بدل به بخشی از حاکمیت پنهان این شهر شده اند و برای حضور و بقای هرچه بیشتر خود درصورت لزوم گزینه پیوند خود با سیاست و قدرت را قطعا از نظر دور نخواهند داشت ، وبهترین ابزار شان هم مطابق معمول پول است ، پیمانکارانی که به انحاء مختلف با واسطه و ویا بی واسطه برای سیاست ورزان وحضور موفق آنان در جلب آرا وتبلیغات سرکیسه های پول خود را سخاوتمندانه شل می کنند .

برخی از این سیاست ورزان سالها است به تهران به عنوان ممر ومنبع در آمد برای باقی ماندن در قدرت و برنامه های سیاسی خود می نگرند، راست وچپ هم ندارد.

اینها بخشهایی از پازل و دور مخاطره آمیز مدیریت بر مبنای پول و پیمانکار است که به نام مردم هزار بلا بر سر آنها وشهرشان می آورد، وبر اساس همین دور باطل است که اعتماد وهمراهی و امید وهمدلی مردم با مدیریت شهری روبه افول قرار گرفته است .

تهران را ناسازی و ترافیک وآشفتگی فراگرفته است ، مقصر این آشفتگی باوجود صرف این همه پول و پیمانکار چیست .

اکنون دیو خفته ای به نام خطر زلزله در دل این شهرسالهاست که درحال خرناس کشیدن است ، و اگر بیدار شود و شهر را بر سر مردمش آوار کند ، مسولیت خسارتهای مرگبارش را کدام پیمانکار ، بساز بفروش و مدیر و عضو شورای شهر غیر مسول بر عهده خواهد گرفت .

اکنون درآستانه انتخابات دیگری برای انتخاب اعضای شرای شهر تهران هستیم ، کمتر از سه ماه دیگر ، وبرای این دوره کدام تفکر و منش آزاده و تحول آفرین کدام همت و اراده جهادی و انقلابی می تواند گردونه این دورانهای باطل را فروبریزد و شهر ومدیریت آن را با احساس و تعهد و اطمینان عموم مردم آشتی بخشد .

اشتباه نکنیم و فریب نخوریم ، آینده شهر تهران راپروژه های گران قیمت ودهن پرکن وتبلیغاتی نخواهد ساخت ، آینده این شهر را شهرت های عامیانه عنوانهای واهی و ژستهای تبلیغاتی نخواهد ساخت ، این شهر را نظام پیمانکاری بی تعهد وبی مسولیت وبیگانه از مردم ومنافع آنها نخواهد ساخت،

این شهر را دروغ ها و فریبها تبانیها ولابیها ، نخواهد ساخت این شهر فقط از راه البته سخت ودشوار تعامل و مشارکت و همراهی فراگیر مردم ساخته خواهد شد وسروسامان خواهد گرفت ، این شهر را حقیقتها و واصالتها خواهد ساخت، تخصص و علم ودانش اصیل ، منش مردمی و پاک طینتی و پاکدستی اصیل مردم شهر خصوصا نسلهای آینده آن تشنه این حقیقتها واصالتهای آن هستند.

و در نهایت این شهر با حاکمیت تمام وکمال قانون ونظم همراه با مشارکت وهمراهی مردم است که ساخته خواهد شد .اگر این بنیانها حاصل شود به دنبال خود توسعه وپیشرفت مادی و ظاهری نیز به شکل اعلای آن نیز فراهم خواهد گردید.

 بازیابی و احیاء این سرمایه وگوهر ناب زندگی اجتماعی در شهر ، کاری است بس مشکل اما شدنی .انشاالله 


*کارشناس ارشد مدیریت شهری