دموکرات نیستیم اما دموکراسی می‌خواهیم!

محمد صادق کلبادی،   4000116145 ۵۸ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳۷ تکراری یا غیرقابل انتشار
دموکرات نیستیم اما دموکراسی می‌خواهیم!

«من اعتقادی به ماسک ندارم»!، « به رعایت کردن نیست، همه چیز قسمته!»، «مرگ دست خداست»، «مطمئنم همان اوایل شیوع کرونا مبتلا شدم ولی علامت نداشتم»، «همه اینها سیاسته!»، «سخت نگیر، هرکس بیشتر رعایت کرد زودتر کرونا گرفت!» ... این ها پر تکرار ترین جملات یا بهتر است بگویم مغالطه هایی بودند که در چهار هفته گذشته بویژه در ایام نوروز از بسیاری بطور مستقیم و غیر مستقیم از سوی حتی تحصیلکرده ترین افراد شنیدم و خواندم ؛ شاید شما نیز شنیده باشید و حتی تکرار کرده باشید! می‌گویم مغالطه چرا که در ظاهر قیاسی معتبر است اما برای حق نشان دادن نتیجه ای باطل! اگرچه هر یک از این مغالطات را می توان با پاسخی مستدل رد کرد اما از آنجایی که یکی دوتا نیستند و عموما بحث های این چنینی به نتیجه ای منجر نمی شود و افراد بر موضع خود استوار می مانند پاسخ به آن در حوصله کسی نمی گنجد و ما نیز در این چند سطر قصد پرداخت آن را نداریم. آنچه که بیش از همه در این گونه رفتارها و گفتارها توجه نگارنده را به خود جلب کرده است مسئله چرایی بی اعتقادی یا بی اعتنایی به اصول بدیهی بهداشتی نیست بلکه مسئله، فقدان احترام به حقوق دیگری و بی توجهی به سلامت دیگری به طور خاص و جامعه به طور کلی و ارتباط آن با مقوله دموکراسی است.

با کمی تامل در گزاره های مطرح شده در سطور نخست و مغالطه های پر تکرار کرونایی می توان خودمحوری را  در اینگونه رفتارها به وضوح مشاهده کرد که چگونه برخی صرف اعتقاد به بی فایده بودن رعایت پروتکل های بهداشتی برای شخص خودشان، عملا سلامت و حتی حیات و ممات دیگری و جامعه را نادیده می انگارند تا جایی که بنابر اعلام ستاد کرونا 15 هزار نفر با علم به داشتن کرونا به سفر رفته اند!

اگرچه این خودبینی و خودمحوری در سایر رفتارهای اجتماعی ما نظیر نحوه رانندگی یا معملات اقتصادی و ...نیز قابل مشاهده است اما در این مورد خاص پیامد چنین رویکردی با سرعت بیشتری نسبت به سایر موارد بروز پیدا می کند؛ شاهد این مدعا ازدست رفتن جان ده ها هزار نفر در یک سال گذشته و داغدار شدن خانواده هایشان است. 

در تاثیر عوامل مختلف از جمله نحوه مدیریت و اطلاع رسانی و فرهنگ سازی نهادهای مسول و اجرایی، بر روند شیوع بیماری جای تردید نیست که در جای خود محل بحث و نقد است. اما در این مغالطه های پر تکرار، بیش از همه بی اعتنایی به نقش فرد در سرنوشت اجتماعی و مسولیت ناپذیری اجتماعی افراد به چشم می خورد که بسیاری از آنها نشات گرفته از باورهای بعضا درست اما فهم ناقص و تعمیم نا به جای آن در این پدیده اجتماعی خاص است که آن را به سطح فرد تقلیل می دهد. 

شاید این وضعیت با مقوله دموکراسی در ظاهر بی ارتباط و پیوند آن با دموکراسی خواهی در نخستین نگاه عملی بی پایه باشد اما فهم این مسئله که ماهیت مستتر در مضمون دموکراسی، دیگرخواهی و احترام به خواست و نظر دیگران است، پیوند میان مسولیت ناپذیری اجتماعی و این مفهوم سیاسی را ممکن می سازد. رویکرد مورد بحث در این نوشتار و مواجهه خودخواهانه با همه گیری کرونا و بی تفاوتی به سرنوشت دیگران صرف باورهای شخصی نسبت به این بیماری، درست در نقطه مقابل دیگرخواهی و اهتمام به سرنوشت و نظر دیگران است.    

 این درحالی است که بطور خاص در یک سده گذشته بویژه در دهه های اخیر استقرار حاکمیت سیاسی دموکراتیک و تحقق دموکراسی یکی از مسئله های اساسی جریان های سیاسی، نهادهای مدنی، جنبش های اجتماعی مردم ایران بوده است و بیش و کم توده های مردم نیز بویژه در مناسبت های خاص نظیر انتخابات از آن سخن می‌گویند. 

با کنارهم قراردادن عقاید و باورهایی که مقوله ای کاملا اجتماعی را به سطح فردی تقلیل می دهند و درگیری بخش قابل ملاحظه ای از جامعه با چنین رویکرد خودمحورانه ای آن هم علیرغم هزاران نفر قربانی و داغدار، با مسئله دموکراسی متاسفانه باید اعتراف کرد که دموکراسی مفهومی بیگانه برای کسر قابل توجه‌ای از مردم جامعه ما هست . از سویی این مسئله را نمی‌توان یک سویه به ساختارهای سیاسی نسبت داد. چرا که حتی کارل مارکس علی رغم دیدگاه ماتریالیستی اش و زیربنایی دانستن نقش اقتصاد و ساختار در انتهای نظریاتش برای مردم در تغییرات اجتماعی و سیاسی، نقش ویژه ای قائل است و آن جامعه بی طبقه و آرمانی مورد نظرش در نهایت به واسطه خودآگاهی و جنبش طبقاتی مردم حاصل می شود. 

باید این نکته را در نظر داشت که میان جامعه و مردم یا حکومت و مردم یا عاملیت و ساختار رابطه ای دیالکتیک و دوسویه برقرار است و این هردو، یکدیگر را می سازند و تاثیر متقابل بر هم دارند. در شرایطی که ما بدیهی ترین حق دیگران یعنی حیات و سلامت آن ها را به صرف باورها و نفع شخصی خود مثل ماسک بر چهره نزدن برای راحتی خود، به دیدار افراد رفتن و تجمع برای سرگرمی و تفریح خود و... نقض می کنیم و اساسا به حساب نمی‌آوریم، سخن از دموکراسی و تلاش برای تحقق کامل آن در چنین جامعه ای بیشتر به مزاح می ماند و آب در هاون کوفتن.