اتهام مضحک «ایران‌فروشی» از کجا آمد؟!

حسن کریمی‌فرد،   4000116142 ۸۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۶۴ تکراری یا غیرقابل انتشار
اتهام مضحک «ایران‌فروشی» از کجا آمد؟!

امضای سند همکاری 25 ساله ایران و چین بازتاب فوق‌العاده‌ای در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی داخلی و خارجی داشته است. بسیاری از کشورها و کارشناسان سند همکاری بین دو کشور را از منظر تأثیراتی که بر نظام بین‌الملل خواهد داشت تجزیه‌وتحلیل کرده‌اند. این اظهارنظرها باوجوداینکه از امضای سند برنامه همکاری جامع حدود 10 روز گذشته هنوز در سرخط اخبار قرار دارد.

البته طبق معمول عده‌ای در داخل کشور و خارج از کشور شروع به فضاسازی علیه این سند کرده و تلاش داشتند تصویری از آن ارائه دهند كه گویی قرارداد ترکمانچای و گلستان جدیدی امضاشده و بخشی از سرزمین ایران به یک کشور خارجی واگذارشده است.

حتی یکی از اساتید علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره قرارداد نوشته بود: «برخلاف تصور بسیاری توافق با چین شباهتی به ترکمانچای یا گلستان ندارد. ما به هنگام عقد آن‌ها به‌عنوان کشوری شکست‌خورده بودیم. توافق با چین بیشتر یادآور قرارداد 1919 با انگلستان است. ایران از نظر سیاسی در بن‌بست، ازنظر اجتماعی ناامید و ازنظر اقتصادی ورشکسته بود. لندن هم متقابلاً خواهان نفوذ کامل».

این هجمه علیه سند همکاری ایران و چین در حالی صورت گرفته که مطابق اظهارات مسئولان و مقامات وزارت امور خارجه، این سند صرفاً یک نقشه راه برای همکاری‌های دو کشور است و حاوی هیچ قراردادی نیست. در سند هیچ‌گونه کمی‌سازی درباره چشم اندازه همکاری دو کشور در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... صورت نگرفته و حاوی هیچ عدد و رقم خاصی نیست. همچنین برخلاف فضاسازی‌های صورت گرفته هیچ منطقه و سرزمینی واگذار نشده و در واقع این سند حاوی هیچ نوع بهره‌برداری، مدیریت و اداره منطقه‌ای نیست.

جمهوری اسلامی ایران در بیش از چهار دهه گذشته ثابت کرده به طرز شگفت‌آوری و برخلاف رژیم‌های طاغوتی گذشته تعصب و حمیت بسیاری نسبت به مقوله استقلال ساختار سیاسی و دفاع از مرزهای کشور دارد. با قاطعیت می‌توان گفت این سخت‌گیری نسبت به مسئله استقلال در هیچ دوره‌ای در ایران معاصر وجود نداشته و قبل از انقلاب اسلامی بخش‌های بسیاری از کشور چه به‌صورت مسالمت‌آمیز و چه از طریق جنگ از کشور جداشده اما بعدازآن هرگز چنین اتفاقاتی رخ نداده است.

اما چه اتفاقی رخ‌داده که برخی در چنین مقطع زمانی فضا را مساعد می‌بینند برخلاف سابقه‌ای که دارند بر شیپور وطن‌دوستی بدمند و نظام جمهوری اسلامی را متهم به ایران‌فروشی و خیانت کنند؟

به‌طور خلاصه و کوتاه می‌توان در پاسخ به چنین پرسشی، پاسخ‌های زیر را ارائه داد:

بدون شک پاسخ بخشی از این مسئله به جنگ رسانه‌ای غرب و عوامل آن‌ها در خارج از کشور برمی‌گردد. آن‌ها از هیچ اقدامی برای ایجاد تقابل بین دولت و ملت فروگذار نیستند و تمام هم‌وغم آن‌ها شکاف و فاصله بین مردم و دولت است.

عامل دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد تنوع‌بخشی به حوزه سیاست خارجی و نگاه به شرق نشأت می‌گیرد که بالطبع پذیرش آن برای برخی احزاب و جریانات سیاسی گران است و آن‌ها در پی این هستند که در تغییر چنین مسیری خلل ایجاد کنند.

یکی از مسائل نیز به کاهش اعتماد عمومی نسبت به گفتار و عملکرد برخی مقامات سیاسی برمی‌گردد. خلف وعده‌ها و تعارض بین گفتار و عملکرد عده‌ای از مسئولان موجب شده که بسیاری از مردم به‌سختی نسبت به توضیحات حتی بدیهی و صحیح آن‌ها قانع شوند.

یکی دیگر از عوامل به محبوبیت محرمانه‌سازی و تسری آن در نزد برخی سیاست‌گذاران باز‌می‌گردد که برای دوری از نقد و انتقاد و پاسخگویی، بسیاری از مسائل را محرمانه اعلام می‌کنند. این اتفاق موجب می‌شود که در چنین موردی نیز که واقعاً سند همکاری نیازی به انتشار ندارد (چراکه هنوز قراردهای آن تدوين‌نشده و صرفاً بیان اهداف و نقشه راه است) مردم به‌سختی چنین رویه و روایتی را بپذیرند.

درنهایت نیز باید به تضعیف تدریجی رسانه‌های داخلی و بی‌اعتماد بودن مردم نسبت به آنها اشاره کرد که موجب‌شده فضا برای جولان عده‌ای در چنین بزنگاه‌هایی فراهم گردد. به‌ویژه که مقامات و مسئولان نیز کمتر به پیوست‌های رسانه‌ای و تلاش برای اقناع افکار عمومی توجه دارند.

جمع‌بندی چنین عواملی موجب شده که در 10 روز گذشته و بعد از امضای سند همکاری راهبردی بین ایران و چین تخریب‌های بسیاری علیه این اتفاق مهم و راهبردی صورت گیرد.