دیدار پاپ و آیت‌‌الله سیستانی له یا علیه ایران؟!

محسن سلگی، گروه سیاسی،   3991217110 ۷۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۴۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
دیدار پاپ و آیت‌‌الله سیستانی له یا علیه ایران؟!

این روزها و پس از دیدار آیت الله سیستانی و پاپ رسانه‌های خارج نشین سعی دارند دوقطبی حوزه نجف و قم و دوقطبی رهبر انقلاب و آیت الله سیستانی را جعل کرده و ماهیت و هویت روابط آنها را تحریف کنند. طی این متن، ضمن اشاره به برخی از موارد اخیر این دوقطبی سازی ها، نشان می‌دهیم چگونه دو حوزه نجف و قم و نیز رهبری معظم انقلاب و آیت الله سیستانی به عنوان مکمل و مؤید هم عمل کرده اند.

 پروژه فوق پس از اسقاط صدام و فراهم شدن زمینه های همکاری حوزه نجف و تهران متفاوت و منسجم تر شروع شد. از این زمان دشمن قصد کرد بدون توجه به تغییرات حوزه نجف و شباهت های قدیمی و جدید حوزه نجف و قم، این دو را به کلی در برابر یکدیگر بگذارد. متناسب با همین رویکرد، شاهد بوده‌ایم که برخی از چهره های وطنی و غرب گرا و نیز رسانه های بیگانه تلاش می کنند رهبر انقلاب و آیت الله سیستانی را به خصوص در موضوع مواجهه با پدیده هایی همچون تساهل مذهبی، اعتراضات عراق و ایران و رویدادهایی مانند دیدار پاپ با آیت الله سیستانی، در تقابل یکدیگر قرار دهند.

قابل اشاره است حتی اگر این تصور غلط را بپذیریم که مکتب نجف سنتاً و مطلقاْ به اسلام سیاسی و مشخصاً ولایت سیاسی فقیه اعتقادی نداشته و ندارد و گاهی نیز دچار غیاب تاریخی بوده اما هرگز همچون جریان فتنه شیرازی، عامل تفرقه و زمینه ساز موفقیت جبهه کفر و استکبار نبوده اند.

قیام ثوره العشرین در برابر انگلستان به رهبری سید کاظم یزدی که در نهایت شکست خورد و اتفاقات دردناکی که بعداً برای کسانی مانند شهید صدر افتاد سبب شد که حوزه نجف تا حد زیادی از سیاست دوری جوید. باید توجه داشت که مردم عراق مانند و به شدت مردم ایران روحانیت را همراهی نکرده اند. یک مصداق آن فتوای جهاد در جنگ علیه روسیه تزاری بود. مصداق دیگر، ماجرای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی است. او خود در سامرا زندگی می کرد اما فتوای او در ایران با اطاعت بیشتری مواجه شد تا در عراق. حتی برخورد مشروطه خواهان ایرانی با روحانیت و اعدام شیخ فضل ا... هم در عقب نشینی مرجعیت در عراق اثر گذاشت.

بعد از اسقاط صدام، شاهد بودیم که آیت الله سیستانی به عنوان وارث خلف سنت حضرت آیت الله خویی در عرصه سیاسی هم فعال شد. در عین حال، به تفاریق ایشان از شخص رهبر انقلاب و تصمیمات ایشان حمایت کرده و نیز در سیاست روز ورود کرده اند. همچنین بارها رسانه ها تمجیدهای ایشان از رهبر انقلاب را مورد انعکاس قرار داده اند. رهبر انقلاب نیز خطاب به مردم عراق چنین گفته اند: «حرف آیت الله سیستانی را گوش کنید؛ به نصایح ایشان عمل کنید؛ و به ایشان بیشتر نزدیک شوید.» همچنین در وصف شخصیت آیت سیستانی گفته اند: «از بزرگترین برکات برای عراقی ها وجود این مرد است».

نکته خیلی مهم آن است که بسیاری سعی دارند «تقریب مذاهب» را که در جهان اسلام توسط شیخ محمود شلتوت در الازهر و مرحوم آیت الله بروجردی(ره) کلید خورده بود و طی آن شیخ شلتوت پیروی از مذهب شیعه را به رسمیت شناخت، تحریف کنند.

تحریف به این صورت است که تقریب مذاهب را ملازم و همراه با شریعت زدایی و خارج از فقاهت دنبال می کنند. از این رو دیدار سیدعلی سیستانی-دفتر ایشان اعلام کرده که از ایشان با عنوان سیدعلی سیستانی نام ببرند- و پاپ به عنوان نقطه عطفی در مقابله با پروژه مذکور است و بنا دارد تقریب مذاهب را در چارچوب مذاهب رسمی و دست کم اصیل تری پیگیری کند. البته شریعت را نمی توان بر مسیحیت اطلاق کرد اما در هر صورت مذهب کاتولیک مهمترین مذهب و پاپ مهمترین رهبر دینی در مسیحیت است (گفتگو با سیدمحمد خویی،۹۹/۱۲/۱۷). این نکته هم مهم است که تقریب مذاهب به عنوان یک امر درست فراتر از ادیان هم قابل پیگیری است به شرطی که  همراه با صداقت و دوری گزیدن از نفوذ گروه های فشار و یک برنامه دانشی و انسانی باشد.

تقریب مذاهب یکی از اهداف جمهوری اسلامی ایران بوده و هست و در این زمینه نهادهایی را ایجاد کرده و دیدار مذکور متناسب و سازگار با این رویکرد است. می توان آن را تقریب بدون تقلیل خواند. در حالی که رویکرد سکولار معمولا درصدد تقلیل و دین حداقلی یا بی تفاوت است؛ دینی که هرگز نسبت به سیستم ستم بین المللی حساس نیست و حتی نسبت به آن انفعال فعال هم ندارد بلکه بعضا به عنوان طرح همان کانون های ستم و با حمایت مادی و فکری آنها موجودیت دارد.

گزارش برخی از مهمترین مصادیق اختلاف‌نمایی

در طول این سالها جبهه رسانه ای مخالف جمهوری اسلامی سعی کرده از هر بهانه استفاده کند تا بتواند اختلافی هرچند کوچک میان رهبر انقلاب و آیت الله سیستانی را القا و برجسته سازی کند. برای مثال رسانه هایی مانند رادیو فردا با این تیتر که «چرا بین آیت الله خامنه ای و آیت الله سیستانی سلام رد و بدل نشد؟» سعی در تحقق سناریوی مزبور داشته اند. جالب این که این رسانه ناظر به سفر حسن روحانی به عراق و اینکه چرا وی حامل پیامی برای سیستانی نبوده، اختلاف میان رهبر انقلاب و سیستانی را القاء می کرد. همین رسانه در خصوص دیدار پاپ و آیت الله سیستانی نیز چنین القا کرده که ایشان آخرین سد در برابر ولایت فقیه است.

رسانه های معاند سعی کرده اند دیدار فوق را به زیان مرجعیت در ایران و در برابر رویکرد رهبر معظم انقلاب نسبت به مسیحیت القا سازند. این درحالی است که اگر ذره ای انصاف داشتند به دیدارهای سالانه رهبر معظم انقلاب با خانواده های مسیحی در ایران اشاره می کردند. اساسا نگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی نیز چنین بوده که حتی مسیحیان و غیرمسلمانان را جزو امت اسلامی محسوب می کردند و در این باره شرط، استضعاف و ایستادن در برابر ظلم است. خود اسلام نیز بشریت را مخاطب قرار داده و برخلاف یهودیت یا کلیسایی مانند کلیسای ارتدکس ارامنه محدود به قومیت نیست. جهان وطن گرایی و عدالت انسانی در اسلام بس عمیق تر و وسیع تر از سایر ادیان است.

شیطنت ها و بی انصافی ها در حدی است که پیش از این نیز شاهد بودیم ایران اینترنشنال در مطلبی با عنوان «سیستانی در مقابل خامنه ای؛ اختلاف میان مرجعیت شیعه در نجف و تهران درباره اعتراض‌ها» در بادی امر طوری القاء ساخته بود که مخاطب غیرسیاسی و بی اطلاع چه بسا حس کند رهبر انقلاب و آیت الله سیستانی نقد و جوابیه یا نظیر اینها علیه هم داشته اند!

مهمترین مصداق تحریف صورت گرفته بر موضع آیت الله سیستانی در همین ماجرای اعتراضات، سانسور و تقطیع آن است. به این صورت که ایشان در پایان خواسته‌شان مبنی بر عدم برخورد خشونت آمیز با معترضان، حساب افرادی را که وابسته با بیگانگان باشند، جدا و تلویحاً از دایره رفتار متساهلانه مورد نظرشان بیرون نهاده بودند. ایشان نسبت به عوامل نفوذی در بین معترضان عراقی و درباره توطئه دشمن هشدار داده بودند: «تظاهرکنندگان مسالمت‌جو از حملات افراد "نفوذی" و تجمعات آن‌ها حذر کنند... "دشمن" با ابزارهایش برای تحقق اهداف بدخواهانه‌ای نظیر گسترش هرج و مرج، ویرانی، جنگ داخلی و بازگرداندن کشور به دوران دیکتاتوری در حال "توطئه" است.»

علاوه بر تحریف شکلی مذکور، باید به تحریف مضمون اشاره کرد؛ تحریفی که همواره از واهمه برملاشدن نقش استکبار جهانی در اعتراضات عراق و ایران برمی خیزد. این واهمه را می توان در ستیز با دشمن شناسی رهبر انقلاب و سانسور هشدار آیت الله سیستانی درباره دشمن مورد توجه قرار داد. برای همین با تقطیع سعی می کنند افکار عمومی را منحرف و از مسأله اصلی دور نگه دارند و به شبه مسأله مشغول کنند. در خصوص دیدار پاپ با آیت الله سیستانی واقعیت دیدار این است که اولا پاپ به نزد آیت الله سیستانی آمده و این متفاوت است از وضعیتی که ایشان خواهان ملاقات می شد. ثانیا مواضع آیت الله سیستانی و جایگاه او به عنوان روحانی برجسته و مرجع عالیقدر چیزی نیست که مورد حمایت رسانه های معاند نظام اسلامی باشد. امثال این بنگاه های خبرپراکنی این چنین به استقبال و مدح این دیدار رفته اند خود به خوبی می دانند تا چه حد دشمن نهاد روحانیت و مرجعیت هستند. این همان نگاه ابزاری و ریاکارانه است که بر این رسانه ها سایه سنگینی افکنده است. همین نگاه ابزاری است که نگرانی سیستانی در دیدار پاپ در خصوص مسأله فلسطین، محاصره اقتصادی و نظیر آن را سانسور کرده یا مورد تغافل قرار می دهد.

تحلیل و اشاره به اهداف

بی تردید جبهه استکبار احترامی برای مرجعیت به معنای عام و آیت الله سیستانی به معنای خاص قائل نیست، بلکه هدف آن، تضعیف جایگاه مرجعیت از طریق اختلاف افکنی و اختلاف نمایی میان مراجع است.

همراهان داخلی نیز که همواره تحت تعابیری مانند «زبان الکن دین»، با تأکید بر سکوت مراجع، آن را دال بر بی اعتبارشدن دین و از سکه افتادن آن تلقی و القا می سازند، در تجلیل از دیدار آیت الله با پاپ دچار تناقض و عدم صداقت کافی هستند. در نهایت باید دانست دین زدایی هدف غایی این دست تحلیل هاست؛ همچنانکه سناریوهایی مانند اختلاف نمایی مراجع عظام نیز چنین هدفی را دنیال می کنند. همچنین احترام گذاری ظاهری به آیت الله سیستانی در حالی است که اغلب این احترام گذارنده ها مخالف روحانیت و حتی مخالف اسلام و بعضا دین هستند. بنابراین بدیهی است که ریاکاری مذکور صرفا برای تخریب پایگاه فکری جمهوری اسلامی ایران و نظریه ولایت فقیه است.

 باید دانست دشمن در پی مرجعیت زدایی از ارزش ها و دین و رواج فلسفه سکولاریزاسیون(سکولارکردن) جامعه ایرانی، سناریوی مرجع زدایی را نیز در دستور کار قرار داده و در این مورد برای او، آیت الله سیستانی و آیت الله مکارم شیرازی فرق چندانی ندارند.

هرچند می بایست میان تجلیل جبهه روشنفکری در ایران و کسانی مانند سروش دباغ از این دیدار با برنامه رسانه های وابسته به دولت های استکباری تمایز نهاد و بی انصافی است که تجلیل و تحلیل دلسوزانه تعداد زیادی از روشنفکران و قلم به دستان مستقل را با تحلیل تحلیل رفته جبهه استکبار یکی انگاشت و دچار مغالطه تعمیم ناروا شد.