کاخ نشینان؛ دولت ۱۴۰۰ و اراده عمومی

دکتر محسن سلگی،   3991209058 ۲۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۶ تکراری یا غیرقابل انتشار
کاخ نشینان؛ دولت ۱۴۰۰ و اراده عمومی

چرا دولت ها حاضر نیستند یارانه دهک های بالا و حتی برخی صاحب منصبان را بگیرند و به دهک های پایین بدهند؟ چرا به جای مبارزه با ساختار فقر و ساختار فقرزا با فقیر مبارزه می شود؟چرا با دستفروشی مبارزه می شود؟

از برخورد برخی ماموران شهرداری نیز نگوییم که همچون ضابط قضایی اموال دستفروش محروم را ضبط می کنند! در حالی که ضابط قضایی نیستند و حق قانونی چنین کاری ندارند.

 بگذارید از همین فقر بگوییم و برسیم به این که دولت آینده چگونه باید باشد.

 البته هرگز سیاست های یاد شده را «نولیبرال» نمی خوانیم. چرا که این اصطلاح در ایران امروز تبدیل به یک دشنام شده حال آنکه دنیا پر از نولیبرال های متکی به نگاه انسان گرایانه به جای نگاه پول گرایانه یا کاپیتالیسم است. فراتر از این، دزدی و فساد هیچ تناسبی با هیچ مکتب سیاسی در دنیا ندارد. اما از این نکته که بگذریم بی توجهی به مفهوم استضعاف و مسئله کارگران و محرومان در دولت های گذشته روندی مستمر بود. 

در دوره اصلاحات فانتزی گرایی بخش بزرگ تر روشنفکران اصلاح طلب و سکولار دردی از محرومان را نه تنها دوا نمی کرد، که حس هم نمی کرد.

دوره احمدی نژاد هم که شعار عدالت مطرح شد، به پول پاشی آن هم سطحی و بی برنامه یا با برنامه شتاب زده بسنده شد. سطحی نگری در این دوره مانع از آن بود که بتوان سراغ ساختار فقرزا  رفت. 

امروز باید بدانیم بسیاری کارهای خیریه که در حد نان شب دادن آن هم برای یک یا چند شب است، در عین ارزشمندی آن هم به شرط حفظ کرامت محرومان، چندان دردی دوا نمی کند. شنیده ایم که می گویند به جای ماهی دادن، به افراد ماهیگیری یاد دهید. این تمثیلی از همان لزوم کار ساختاری و سیاستی نهادینه و سازمانی و در عین حال جامعه محور است.

بله دولت قرار نیست همه کاره باشد اما دولت هیچ کاره و نیمه کاره هم به درد نمی خورد. دولت باید تکلیف اش معلوم و زبان و عمل اش مشخص، روشن و مقتدر و بدور از بی نظمی و تناقض شدید باشد. چنین دولتی است که دوباره می تواند رشد کشور، استقلال فنی - استقلال به معنای به تقلیل و حداقل رسانیدن است نه جدایی و تفکیک- عدالت اجتماعی، مبارزه عملی و گسترده با فساد، اجرای اصل ۴۳قانون اساسی و پرهیز از خصولتی سازی و سواستفاده از اصل ۴۴، از میان بردن و بهتر بگویم، کم کردن تبعیض و فقر را با اقتدار دنبال کند. در این صورت از سوی اکثریت نیرویی عظیم و اراده ای وصف ناپذیر خواهد دید؛ همان اراده ای که روسو می گفت هیچ چیز در برابر آن یارای مقاومت ندارد. این چنین است که دوباره نزدیکی حداکثری مردم و انقلاب اسلامی را شاهد خواهیم بود و مردم میان آرمانهای اعلامی انقلاب و وضعیت اداره کشور فاصله حاد نمی بینند.

 دولت در ایران اختیارات زیادی دارد. در بسیاری کشورها وقتی دولت قرار است پولی خرج کند باید مثل یک فرد عادی که به بانک مراجعه می کند وثیقه و ضمانت کافی بگذارد اما در ایران دولت گویی دست در جیب مبارک می کند وقتی از بانک مرکزی برداشت می کند.

رانت و کاخ نشینی یک شبه بسیاری مدیران نیز سبب تعارض منافع می شود.  یک کاخ نشین یک شبه هرگز محرومان را درک نمی کند و هرگز نمی تواند سیاستگذاری و قانونگذاری به سود آنها را رقم بزند. در اجرای سیاست هم همین تراست ها و انحصارها و اربابان زحمت نکشیده سرمایه هستند که مانع از تحقق خواست اکثریت می شوند.

ما دیگر دولت محافظه کار نمی خواهیم . اما دولت بی عقل و احساساتی و رمال هم نمی خواهیم.ما دولت عاقل و شجاع می خواهیم که جمع مدیریت و انقلاب(مدیریت انقلابی) و جمع عقلانیت و معنویت باشد. دولتی متین و شجاع و صادق که برخاسته از ارزشهای مردم و ایستاده برای آن باشد. دولتی که به جای شعار، عمل کند. وارد حاشیه و سخن های سبک و چاله میدانی نشود. با مردم همدردی کند. به موقع عذرخواهی کند و یاد انقلابیون صدیق سال ۵۷را زنده کند. دولتی که با دنیا تعامل کند اما دست گدایی سوی آنها دراز نکند.

 امروز اگر با دستفروش برخورد غیراخلاقی و حتی غیرقانونی می شود این نشانه های عینی بازگشت همان نگاه غلطی است که خود فقیر را یک معضل و فردی ضد اجتماع تصور می کرد. این همان طاغوت است.