حرف «راست» یا درک «درست» ؟!

مهدی نور محمدزاده،   3991129014 ۹ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
حرف «راست» یا درک «درست» ؟!

در آستانه یک بلوغ رسانه ای و فرهنگی قرار گرفته ایم. این اتفاق مهم که حتی به تعبیر بعضی ها به یک تحول اجتماعی و فرهنگی در ایران خواهد انجامید، معلول اینترنت و گسترش فضای مجازی است. فضای مجازی در کنار همه آفت های محتمل خود، رشد آگاهی عمومی و سیر حرکت افکار عمومی به سمت مطالبات واقعی و جدی و شکل گرفتن یک کلونی مردمی در جهت نظارت و کنترل اصحاب قدرت را باعث شده است. این تحول هر چند به شکلی آرام و کند در حال وقوع است، اما اولا بازگشت ناپذیر است و ثانیا برخی اتفاقات ناگزیر پیش رو، سرعت این تحولات را به شکل باور نکردنی پرشتاب خواهد کرد.

از نشانه های این تحول در فضای رسانه ای ما آن است که «حرف دروغ» دیگر به آسانی سالهای قبل امکان حیات جدی و طولانی مدت ندارد و دیر یا زود رسوا خواهد شد. نمونه اش اظهارات همان نماینده ای که گفته شد سیلی به سرباز زده  و دروغ بافی هایش از شرح ماجرا، چند روز بیشتر دوام نیاورد. ما تقریبا از این مرحله گذشته ایم و در رسانه های جمعی مان به سمت مرزهای «حرف راست» در حرکتیم. اما برای رشد و تعالی حقیقی جامعه، رسیدن به «حرف راست» هم کافی نیست و بلکه باید از آن هم عبور کنیم تا به «درک درست» برسیم.

 

تفاوت «حرف راست» و «درک درست» نکته ای ظریف است. جمله «مصرف ساندویچ برای سلامتی مضر است»، اگر از زبان پزشک تغذیه خطاب به کودکی چاق گفته شود، حرف راست و مبتنی بر «درک درست» است. اما بیان همین حرف راست خطاب به یک کودک کار که با ولع دو ساندویچ نذری را به هم پیچیده و گاز می زند، منافی «درک درست» است. نیت بیان در حالت اول، عقلانی و دعوت به سلامت است و در حالت دوم عین حماقت و تحقیر!

برای اهالی سیاست، فرهنگ و رسانه نیز صرف گفتن «حرف راست» فضیلت بزرگی نیست، هنر بزرگ انتقال یک «درک درست» به واسطه حرف های راست به اذهان عمومی جامعه است. انتخاب گزینشی «حرف راست» ها یکی از روشهایی است که اهالی سیاست برای القای نظر خودشان از آن بهره می برند و مخاطب را از رسیدن به درک درست دور می کنند. در غالب مناظره های سیاسی همین اتفاق می افتد، یک طرف با تکیه بر برخی مستندات و آمارهای راست، مژده پیشرفت و توسعه کشور را می دهد و طرف دیگر با تکیه بر برخی آمارها و شواهد راست دیگر، برای فلاکت و سقوط کشور اعلام عزای عمومی می کند! این رویه فراگیر، عادت غالب رسانه های جهت دار است. مخاطب رسانه های معاند، آنچنان معتقد به بدبختی و فلاکت ایرانیان است که حتی خبر راست ساخت واکسن را هم باور نمی کند، همانطور که مخاطب برخی برنامه ها و رسانه های ما هم آنچنان غرق اخبار قدرت و پیشرفت نجومی کشور و ضعف و شکست هژمونی دشمنان شده است که خبر راست خودکشی  یک کارگر و اندام فروشی برخی نیازمندان را باور نمی کند!

هر چقدر که «راستی آزمایی» حرفها آسان است، «درستی سنجی» درک ها و مواضع سخت است و پیچیده! گیرم راست و دروغ حرفهای رسانه ها یا حتی وعده های کاندیداهای مجلس و ریاست جمهوری را هم فهمیدیم، چطور می شود به درستی درک و موضعی که ما را به آن می خوانند، اطمینان کرد؟! آیا اصلا راهی برای این سنجش سخت و حیاتی می توان یافت؟!

این سوالی است که تعمیق و گسترش تجربه جمعی ما در مواجهه با رسانه ها و افکار و ایده های جدید، به تدریج پاسخ آن را خواهد یافت، نباید عجله کرد!