تقابل جهان با چین کمونیست و دغدغه دین

امیر اسد حسینی، گروه تعاملی الف،   3991114009 ۲۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۷ تکراری یا غیرقابل انتشار
تقابل جهان با چین کمونیست و دغدغه دین

نزدیک به سه دهه است که چین کمونیست، گام به گام در حال نزدیک شدن به رتبه اول اقتصاد دنیاست. این کشور همچنین در زمینه‌های علمی، فضایی، نظامی و ... پیشرفت‌های شگرفی داشته است. وقتی که حدود سال 1991 به بند تیانجین سفر کرده بودم، با یک بندر با امکانات کم تا متوسط روبرو بودیم، خانه‌ها و مغازه‌های قدیمی، مردمی که با امکانات روز دنیا آشنایی چندانی نداشتند، در مورد کسب خبر و گذران امور روزمره با انها به دلیل ندانستن زبان خارجی، مسئله داشتیم. اما وقتی بعد از 10 سال دوباره به تیانجین رفتم، معنی رشد اقتصادی بالای 8 و 10 درصد را می‌شد به عینه دید. ساختمان‌های بلند و مدرن، خانه‌ها و بازار مدرن و زیبا، راهنماهای شهری که حداقل به زبان انگلیسی مسلط بودند، بعضی از آنها دو یا سه زبان دیگر را هم می‌دانستند.

این ها همه خوب و زیباست اما اگر شما یک چینی باشی، می‌توانی به آنها افتخار کنی. اما این همه پیشرفت، برای بقیه جهان چه معنایی دارد؟ بعضی از افراد در داخل کشور ما و کشورهایی که با رژیم‌هایی مثل ایالات متحده مشکل دارند، این مسئله را فرصتی مغتنم می‌دانند که می‌توان از آن بهره گرفت. و همچنان با مقابله با آمریکا و امثلهم ادامه داد. اما وقتی بدانیم که همین چین کمونیست در اکثر کشورها، با پدیده شوم "دامپینگ" صنایع داخلی و حتی محلی آنها را به کسادی کشانده و از سکه انداخته است و همه ساله و همچنان به این کار ادامه می‌دهد، شاید اوضاع فرق کند. 

مثلا اگر به ایتالیا سفر کنید و پای درد دل صاحبان صنایع چرم این کشور بنشینید می‌فهمید که چه فاجعه‌ای در شرف کامل شدن است. شما تقریبا در ایتالیای فعلی یا محصولات چرمی ساخت ایتالیا را پیدا نمی‌کنید یا اگر پیدا کنید، با قیمتهای سرسام آور مجبور به ابتیاع هستید. و حال آنکه بازار ایتالیا مملو است از محصولات چرمی چین. خود ما هم در ایران، کم بیش با این پدیده رو برو بوده و هستیم. مثال‌هایی از قبیل فرش، پسته و... را می‌توان نام برد.

اما با تکمیل یک زنجیره کامل از اقتصاد، صنایع نظامی، فضایی و اجتماعی، بزودی چین قدرت بلا منازع جهان خواهد شد. آن وقت معلوم نیست که با این چین کمونیست، تکلیف دین چه خواهد بود. یک خطر بسیار جدی که باید سردمداران فعلی رژیم‌های ایالات متحده و اروپایی، اگر فکر می‌کنند که هنوز دغدغه حفظ دین را دارند، باید بصورت جدی به آن فکر کنند و چاره ای بی‌اندیشند. سال‌ها است که دولت‌های ایالات متحده و اروپا، به جای ایجاد اتحاد در بین کشورهای دین باور، صرفه نظر از نوع آن دین و ساختن یک خط مقابله با چین کمونیست، با این قدرت اقتصادی کمونیستی، صرفا تعامل می‌کنند و به سرسختانه به مبارزه با کشورهای دین باوری مثل جمهوری اسلامی ایران، اهتمام ورزیده‌اند.

درحالی که به مانند جنگ جهانی دوم، که آنها در حالی که دارای رژیمی کاپیتالیستی بوده و هستند که هیچ سنخیتی با کمونیسم ندارد، اما به خاطر وجود خطری فوری‌تر و جدی تری به نام نازیسم، با اتحاد جماهیر شوروی یک اتحاد استراتژیک درست کردند و حتی کمک‌های بلا عوض بسیاری به اتحاد شوروی کردند تا مشترکا بتوانند با آلمان نازی مقابله کنند و آن را شکست دهند. البته در آن زمان مبارزه اکثرا در فاز نظامی بود، اما حالا زمینه‌های مبارزه، بیشتر اقتصادی و فن‌آوری می‌باشد.

امید است سردمداران جدید کاخ سفید، اهمیت موضوع را سریعتر درک کنند و اقدامات بجا و درستی را در راستای مهار واقعی چین کمونیست انجام دهند که به نظر نگارنده، تنها با دست برداشتن از لجاجت، عدم پیروی کورکورانه از فرامین لابی AIPAC و توجه بیشتر به همکاری اقتصادی و منطقه‌ای با قدرت‌هایی مانند جمهوری اسلامی ایران، قابل دستیابی است.