تصور "مردم تحمل می‌کنند پس ادامه دهیم" غلط است

سید ابوالفضل هاشمی، گروه تعاملی الف،   3991106011 ۳۸ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۷ تکراری یا غیرقابل انتشار
تصور "مردم تحمل می‌کنند پس ادامه دهیم" غلط است

اصطلاح ستون پنجم از نظر معنی و مفهوم مجازی همان جاسوسی است؛ منتها با این تفاوت که جاسوس به ضرر و زیان بیگانه کار می‌کند و نفع و مصلحت ملت و کشور خویش را ولو به قیمت جان از نظر دور نمی‌دارد؛ در حالی که ستون پنجم این معنی را استفاده نمی‌‌کند بلکه افراد این ستون، دانسته یا ندانسته به زیان و ضرر خودی و نفع بیگانگان کار می‌‌کنند.

معروف است زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق فردی را به اتهام جاسوسی بازداشت کردند؛ مستندات زیادی وجود داشت که وی از سیا چندین بار پول دریافت کرده و خودش هم اعتراف کرد که این پول‌ها را دریافت کرده ولی در بازجویی‌ها ادعا می کرد که هیچ اطلاعاتی را بابت این پول‌ها به آنها نفروخته است.

در نهایت از او سوال کردند پس فلان پول را برای چه به تو دادند، اظهار داشت از من خواستند برای فلانی در اداره‌ای کار جور کنم و این کار را کردم، به حواله‌های بعد هم که رسیدند باز هم همین پاسخ تکرار شد، یقین پیدا کردند پس اینهایی که وی در مشاغل مختلف گمارده جاسوس هستند و همه‌شان را بازداشت کردند و شروع به تحقیق کردند اما هیچ مدرکی از اینکه اینها اطلاعاتی به آمریکایی‌ها فروخته باشند و یا اینکه پولی از آنها دریافت کرده باشند به دست نیاوردند.

تحقیقات مدت‌ها ادامه داشت و در نهایت متوجه شدند که اصل ماجرا دزدیدن اطلاعات نبود بلکه کاشتن ستون پنجم در شوروی بود، در واقع سازمان سیا کاری کرده بود که به عنوان مثال یک مهندس را در جایی که باید یک پزشک کار می‌کرد، استخدام کنند و پزشک را در جایی که یک مهندس باید کار می‌کرد استخدام کنند و به همین ترتیب افرادی را که هیچ توان و تجربه ای در انجام کاری را نداشتند به کارهای خیلی حساس بگمارد و افرادی را که متخصص انجام کاری بودند را در کارهای پَست استخدام کنند تا دل زده شده و به فکر خروج از کشور و یا نارضایتی سوق پیدا کنند.

همین ستون پنجم که سیا ساخته بود هم یکی از دلایل اصلی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق بود و آمریکایی‌ها تلاش کردند که کل روسیه را به کشورهای کوچک که تا ابد با هم درگیر باشند، تجزیه کنند. بسیاری شرایط روسیه قبل از به قدرت رسیدن پوتین را به یاد دارند، کشوری که آن قدر درگیر مشکلات داخلی بود که هیچ کس باور نمی‌کرد چنین کشور و چنین شرایطی را جمع و جورکرد چراکه حتی بوریس یلتسین رئیس جمهوری وقت روسیه به دلیل شرایط پیچیده و سخت حاضر نشد دوره ریاست جمهوری خود را به پایان برساند چراکه می دید قادر به انجام کاری نیست.

امروزه شرایط نه همان طور ولی شبیه آن شرایط در حال رخ دادن در ایران است و معلوم نیست آنهایی که این کارها را انجام می‌دهند خودشان هم متوجه هستند چه کار می‌کنند یا نه؟ مجانی این کار را می‌کنند یا اینکه چیزی بابت‌اش دریافت کرده‌اند؟ آیا پول یا امتیازی را از دشمنان ایران دریافت کرده اند یا نه؟ آیا می‌شود تصور کرد که بانک مرکزی ایران توان کنترل نقدینگی بازار را ندارد و یا کارشناسانی در اختیار ندارد که بتوانند بازار را سر و سامان دهند؟ آیا می‌توان تصور کرد که این همه پول برای خرید ارز فقط از حساب‌های مردم آمده و مردم این همه نقدینگی در اختیار داشتند و دارند؟ آیا می‌توان باور کرد که مدیران شرکت‌های دولتی آن قدر قدرت دارند که تصمیم بگیرند ارز حاصل از صادرات خود را وارد کشور نکنند و کسی نتواند به آنها چیزی بگوید؟ آیا می‌توان باور کرد که برخی موسسات مالی و اعتباری و بانک‌های دولتی و خصوصی خارج از حیطه اختیارات خود اقدام به خرید ارز، طلا و سهام در بورس کنند و اوضاع اقتصادی مملکت را به هم بریزند و نتوان جلوی آنها را گرفت؟

آیا توقع دارید با تغییر لحظه‌ای قوانین شرایطی ایجاد می‌شود که صادر کننده‌های خرد می‌توانند ارز صادراتی خود را به بازار برگردانند و توقع دارید که آن صادرکننده که به دنبال حداکثر سود است ارز خود را ارزان تر در بازار عرضه کند؟ آیا توقع دارید در شرایطی که کشور تحت شدیدترین تحریم ها قرار دارد و امکان ندارد بتوان رسمی یک اعتبارنامه ارزی از یک بانک داخلی برای خارج دریافت کرد تاجران واردات خود را از کانال های رسمی انجام دهند؟ بله درست است که ایران تحت شدیدترین تحریم‌های جهانی قرار دارد اما آیا واقعا همه مشکلات داخل کشور مربوط به تحریم ها است؟

این سخن بدان معناست که نمی‌توان قوانین و مقرراتی را وضع کرد که در این شرایط اورژانسی زمینه منافع ملی و اقتصادی کشور در ارجحیت باشد و بحث تبعیت از قوانین و مقررات بین المللی که توسط آمریکا و لابی‌های اقتصادی جهانی وضع شده تا کنترل گلوگاه های اقتصادی را در اختیار بگیرند، را کنار گذاشت.

آیا تصمیم گیری های سلیقه‌ای و اشتباه داخلی و لج بازی بر ابقای این تصمیمات علیرغم نظرات همه کارشناسان و صاحب نظران، هیچ ارتباطی با افزایش مشکلات و نارضایتی مردم ندارد؟ یعنی می‌توان تصور کرد این همه تصمیم اشتباه به خصوص در زمینه‌های اقتصادی فقط به دلیل گاف‌های مدیریتی رخ داده است؟ به خصوص از افرادی که سه چهار دهه تجربه مدیریتی در سطوح عالی دارند؟ در بهترین شرایط می‌توان تصور کرد که اینها برای تحقق رانت و یا سوء استفاده مالی و اقتصادی از شرایط برخی تصمیمات را می‌گیرند اما آیا متوجه نیستند که اگر ایران از هم بپاشد آنها نیز هر چه دارند از دست می‌دهند؟

دوستی می‌گفت بسیاری از اینها شرایط زندگی خود در خارج کشور را فراهم کرده‌اند و برایشان مهم نیست که در ایران چه می‌شود، البته ستون پنجمی‌ها همیشه در ظاهر خود را حامیان پر و پا قرص نظام و کاتولیک تر از پاپ نشان می‌دهند و هر کس با آنها مخالفت کند را ضد نظام و یا حتی کافر تا کسی جرئت نکند از آنها انتقاد کند، در حالی که نظام جمهوری اسلامی یک نظام مردم سالار است وابسته به مردم است و این مردم هستند که با پشتوانه اعتماد دینی و اجتماعی نظام را حفظ کرده اند و حفظ خواهند کرد، دشمن نیز این را به خوبی فهمیده و همین مردم که پایه‌های نظام هستند را هدف خود قرار داده تا پشتوانه نظام را بزند.

در حالی که آمریکایی‌ها چند بار نشان داده‌اند که غیرقابل اطمینان هستند و امکان ندارد پایبند هیچ تعهدی باشند باز هم عده‌ای به دنبال یا به امید مذاکره و گفتگو با آمریکا هستند وهنوز هم تصور می‌کنند که راهکار حل مشکلات در اختیار آمریکا است، این عده در مقابل هر طرحی که می‌تواند موجب خروج ایران از تحریم ها و فشارهای اقتصادی شود، مقابله می کنند و با جوسازی تلاش می‌کنند این طرح ها را به هم بزنند.

به عنوان مثال علیرغم وجود مشکلات مختلف تلاش می‌شود تفاهم نامه همکاری با چین و یا روسیه امضا شود ولی بعد می‌بینیم عده‌ای سر و صدا راه می‌اندازند و تلاش می‌کنند با جوسازی و مغلطه کاری جلوی امضا و یا اجرای این تفاهم نامه ها را بگیرند. البته عده‌ای هم حاضر می‌شوند طرح‌هایی را پیاده کنند تا فشارهای اقتصادی بر مردم ایران بیشتر شود و فضای جامعه برای مذاکره و گفتگو با آمران قتل شهید سلیمانی فراهم شود در حالی که اگر این جانیان ارزشی برای سخنان خود قائل بودند به توافق های قبلی پایبند می‌ماندند.

آنها تصور می کنند که حال که بایدن در آمریکا به قدرت رسیده، خیلی سریع می‌توانند کاری کنند همه تحریم‌ها برداشته شود و مشکلات حل شود و در انتخابات آتی ریاست جمهوری کاندیدایی داشته باشند در نتیجه همه تخم مرغ هایشان را هنوز که هنوز است در سبد آمریکایی ها می‌گذارند. امروز به صراحت شرایط مملکت ما اینگونه شده و همین درگیری های جناحی منجر به آن شده که شرایط اقتصادی کشور به اینکه هست کشیده شود، حال آنکه تحریم‌ها فقط نیمی از ماجرا است.

تصور اینکه فشارها هست و مردم تحمل می‌کنند پس ادامه دهیم، یک تصور ساده بیش نیست، تحمل مردم هم حدی دارد و به یکباره ممکن است همه حساب کتاب‌ها به هم بریزد؛ شاید برخی هم همین را می‌خواهند شورش اتفاق بیفتد؛ اگر چنین واقعه ناخوشایندی اتفاق بیفتد، منافع جناحی مهمتر است یا منافع مردم؟ خوب توجه داشته باشید، مردم یعنی نظام و نظام یعنی مردم؛ در نتیجه هر کس اقدامی در جهت افزایش فشار بر مردم کاری کند یعنی اقدامی بر علیه نظام انجام داده و مهم نیست چه کسی باشد.

مسئولان بدانید اگر شما برای مردم کار کنید قطع یقین در انتخابات آتی هم جایی خواهید داشت ولی اگر برای منافع جناح خود کار کنید قطع یقین در انتخابات آتی جایی نخواهید داشت، اگر حتی می‌خواهید منافع مردم را هم نادیده بگیرید و به فکر منافع حزبی و جناحی خود باشید باید توجه داشته باشید که منافح حزبی و جناحی شما با بقای نظام گره خورده و اگر نظام نباشد شما هم نخواهید بود، پس حداقل به عنوان ستون پنجم دشمن عمل نکنید.