روایت نوبلیست معروف اقتصاد از وعده‌های جعلی نئولیبرالیسم آمریکایی

جهان،   3991104142 ۱۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

«وعده‌های نئولیبرالیسم آمریکایی مبنی بر اینکه ثروت و درآمدها، در میان اقشار پایین جوامع توزیع می‌شوند، از اساس جعلی است. در واقع نئولیبرالیسم آمریکایی نشان داده که آن هایی را که در طبقات پایین قرار دارند، بیش از پیش به عقب می‌راند و به تمرکز هر چه بیشتر ثروت کمک می کند.»

روایت نوبلیست معروف اقتصاد از وعده‌های جعلی نئولیبرالیسم آمریکایی

به گزارش الف، "جوزف استیگلیتز"، برنده اسبق نوبل اقتصاد و استاد دانشگاه کلمبیا در مقاله ای برای "پایگاه خبری پراجکت‌سیندیکیت"، آمریکای کنونی را تحت تاثیر سیاست های دونالد ترامپ، در نقطه‌صفر می داند و بر این باور است که این کشور در دوره ریاست جمهوری جو بایدن، بایستی انتخاب های جدی و جدیدی را انجام دهد تا شاید بتواند تا حدی، ساختار نظام سیاسی خود را که مستعد میدان دادن به انسان های عوام فریبی نظیر ترامپ است، اصلاح کند. به اعتقاد او روحیه اقتصادی در آمریکا به ظهور شارلاتان های مانند ترامپ مجال می دهد.

استیگلیتز در این رابطه می نویسد: 

«حمله حامیان افراطی دونالد ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا در تاریخ ششم ژانویه(تحت تاثیر تحریکات گسترده خودِ او)، نتیجه قابل پیش بینیِ حضور چهار ساله دونالد ترامپ و رویه های مخرب او در قدرت در آمریکا و همچنین حمایت‌های همه جانبه سیاستمداران حزب جمهوریخواه، از شخص ترامپ بود. آن ها در چهار سال اخیر به نحو گسترده و عمیقی به نهادهای دموکراتیک و اصلِ دموکراسی در آمریکا، حمله کرده و می کنند. در این میان، هیچ‌کس نمی‌تواند مدعی شود که خودِ ترامپ، در این زمینه اعلام هشدار نکرده بود: وی ابدا به انتقال قدرت مسالمت آمیز در آمریکا متعهد نبود. تمامی افرادی که از ریاست جمهوری ترامپ به نوعی سود می بردند، در عمل، با این شیطان(ترامپ)، نوعی توافق نانوشته را بر علیه آمریکا و حتی جهان به امضا رسانده بودند. شاید آن‌ها فکر می‌کردند که می‌توانند ترامپ و رویه‌های افراطی وی را کنترل کنند شاید هم به هیچ عنوان، به یکچنین مساله‌ای اهمیت نمی دادند. 

در شرایط فعلی، بایستی این سوال را مطرح کرد که اساسا آمریکا از نقطه کنونی به کدام سمت حرکت خواهد کرد؟ آیا ترامپ را باید سمبلی از انحراف دانست و یا نه، آمریکای کنونی به یک بیماری فراگیر ملی(تحت تاثیر ترامپ) دچار شده است؟ آیا ایالات متحده آمریکا بار دیگر با اعتماد بین المللی به خود رو به رو خواهد شد؟ آیا امکان اینکه بار دیگر آن دسته از مولفه‌هایی که به ترامپ و حضور او در قدرت کمک کردند، وجود دارد؟ چطور می‌توان از قدرت‌گیری مجدد ترامپ و ترامپیسم و خسارات گسترده آن‌ها برای آمریکا جلوگیری کرد؟ 

ترامپ را به نوعی باید مولودِ وجود شماری از مولفه‌ها دانست. برای دست کم بیست و پنج سال، حزب جمهوری‌خواه عملا به این درک رسیده که فقط با زیر پا گذاشتن اصول و قواعد دموکراتیک است که می تواند منافع نخبگان تجاری را تامین و حفظ کند. این قاعده در مورد دیگر متحدان آن‌ها یعنی بنیادگرایان مذهبی، حامیان برتری نژادی سفیدپوست‌ها، و پوپولیست‌های ملی‌گرا نیز صدق می کند. 

البته که پوپولیسم حاوی افکار و سیاست هایی بود که اغلب آنها با منافع نخبگان تجاری در تضاد بود. با این حال نباید فراموش کرد که بسیاری از رهبران تجاری، دهه‌ها از وقت خود را صرف فریب مردم کرده‌اند. اغلب رهبران و شرکت های تجاری، تلاش های گسترده‌ای کرده‌اند که فعالیت ها و اقدامات خود را، عاری از هرگونه ضرر برای انسان ها و محیط زیست انسانی نشان دهند. آن‌ها در این مسیر، ترامپ را به نوعی یکی از همراهان جدی خود ارزیابی می کردند. 

درست در همین راستا، پیشرفت‌های قابل توجه در فناوری موجب شد تا ابزاری برای انتشار سریع اطلاعات صحیح و غلط، ایجاد شود و نظام سیاسی آمریکا که در آن پول و ثروت، از قدرت و اولویت اصلی برخوردار است، به غول‌های نوظهور فناوری این اجازه را داد که آزادی های فراوانی را بدون هرگونه پاسخگویی در زمینه اقداماتشان، داشته باشند. این نظام سیاسی(آمریکا)، یک اقدام دیگر نیز انجام داد: این نظام سیاسی، به مجموعه‌ای از سیاست‌ها شکل داد که حجم بالایی از ثروت و دارایی را به انسان‌هایی که نوک قله(در این کشور) قرار دارند اختصاص داده و عملا در دیگر بخش‌ها وبرای دیگر اقشار، نوعی رکود را ایجاد کرده است. درست بر همین اساس است که اکنون شاهدیم آمریکا با کاهش میزان امید به زندگی و همچنین افزایش شکاف‌های طبقاتی و اقتصادی، رو به رو است. 
در این چهارچوب باید گفت که وعده‌های نئولیبرالیسم آمریکایی مبنی بر اینکه ثروت و درآمدها، در میان اقشار پایین جوامع توزیع می‌شوند، از اساس جعلی است. در واقع نئولیبرالیسم آمریکایی نشان داده که آن هایی را که در طبقات پایین قرار دارند، بیش از پیش به عقب می‌راند و به تمرکز هر چه بیشتر ثروت کمک می کند. همانگونه که من(نویسنده مقاله: جوزف استیگلیتز) در کتاب‌هایم به نام‌های بهای نابرابر و مردم، قدرت و مزایا، هشدار داده‌ام: وجود شرایطی نظیر آنچه گفته شد در آمریکا، عملا زمینه و فضای مناسبی را برای ظهور یک انسان عوام فریب نظیر دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، فراهم کرده است. 

همانطور که ما تاکنون به کرات دیده ایم، روحیه اقتصاد و کارآفرینی حاکم بر آمریکا که با هیچگونه محدودیت اخلاقی رو به رو نیست، فضای مناسبی را برای اوج گیری انسانی شارلاتان و عوام فریب فراهم می سازد. در این چهارچوب، ترامپِ خودشیفته و فریبکار که هیچ فهمی از اقتصاد و احترام به دموکراسی نداشته و ندارد، دقیقا نمونه‌یِ این روزهایِ این مساله در آمریکا است. 

وظیفه و اولویت فوری و آنی در جامعه کنونی آمریکا، حذف خطر و تهدیدی است که ترامپ با خود، هنوز هم به همراه دارد. مجلس نمایندگان آمریکا باید فورا فرآیند استیضاح ترامپ را کلید زده و او را به پای میز محاکمه بکشاند. سنای آمریکا نیز باید بعدها وی را محاکمه کند تا بتواند امکان حضور مجدد او و افراد شبیه به او را در قدرت، ممنوع کند. جمهوریخواهان نیز از طریق همراهی با این تلاش ها باید به جامعه آمریکا نشان دهند که به معنای واقعی کلمه، هیچ کس حتی ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، بالاتر از قانون نیست. هرکسی در آمریکا باید یاد بگیرد که به انتخابات، دموکراسی و انتقال مسالمت آمیز قدرت، احترام بگذارد. 

با این همه، ما نباید تا زمانی که مشکلات بنیادین و اساسی در کشورمان مخاطب قرار گیرند، آسوده بخوابیم. ما باید آزادی بیان را در آمریکا با مساله پاسخگویی در زمینه استفاده های مخرب از شبکه های اجتماعی آشتی دهیم و آزادی‌های بی حد و مرزی را در این زمینه برقرار نکنیم. ما نباید امکان سواستفاده های سیاسی را به راحتی برای فرادی فرصت طلبی نیر ترامپ فراهم آوریم و به آن‌ها اجازه دهیم که با تمسک به اصل آزادی بیان، هر اقدام غیرقانونی را انجام دهند. 

آمریکا باید در شرایط کنونی، نظام سیاسی خود را که زمینه های زیادی برای ترویج اقدامات غیردموکراتیک فراهم می‌سازد، اصلاح کند. آمریکای کنونی عملا با یک بحران در این زمینه مواجه است که انسان‌های فرصت طلبی نظیر ترامپ، عملا از آن‌ها برای ارتقا جایگاه و موقعیت پوشالی خود استفاده می کنند. 

آمریکایی‌ها همچنین باید تا جای ممکن از نقش آفرینی پول در نظام سیاسی خود بکاهند. وقتی حجم زیادی از نابرابری و پول پرستی در جامعه آمریکا حاکم است، هیچ سیستم نظارتی نمی‌تواند از عملکرد خوبی برخوردار باشد. تا زمانی که در جامه آمریکا پول حرف اول آخر را بزند، باید انتظار ظهور انسان‌های عوام فریب در قدرت نظیر ترامپ را نیز داشت. بدون تردید یک‌چنین سیستمی نمی‌تواند در راستای اهداف و منافع ملی آمریکا گام بردارد. 

در نهایت باید گفت که آمریکایی‌ها باید ابعاد مختلف مشکل نابرابری را در کشورشان مخاطب قرار دهند. آزادی عجیب طرفداران دونالد ترامپ در حمله به یکی از مراکز و نهادهای مهم سیاسی آمریکا(کنگره آمریکا) و در مقابل، سرکوب فراگیر و جدی جنبشِ زندگی سیاه پوستان نیز از اهمیت برخوردار است، به مردم در اقصی نقاط جهان به وضوح نشان داد که تا چه میزان، نابرابری ها و بی‌عدالتی های مبتنی بر مسائل نژادی در آمریکا جدی هستند. 

از سویی، بحران شیوع فراگیر ویروس کرونا در آمریکا، تا حد زیادی نابرابری و بی عدالتی های اقتصادی و بهداشت و سلامت در امریکا را برجسته کرده است. همانگونه که من تاکنون بارها و بارها گفته‌ام، اصلاحات کوچک در آمریکا برای مخاطب قرار دادن بی عدالتی ها و مشکلات بزرگ در این کشور، به هیچ وجه، کافی و مناسب نیستند. آمریکای کنونی در مسیر انتخاب ها و دوراهی های بزرگ است. باید گفت که آمریکا عملا در نقطه صفر است و گمراهی و تاریکی گسترده ای برآن سایه افکنده است».

***نویسنده: جوزف استیگلیتز، وی برنده اسبق نوبل اقتصاد و استاد دانشگاه کلمبیا است. 
*لینک:
 https://www.project-syndicate.org/commentary/trump-capitol-insurrection-revealed-america-s-challenges-by-joseph-e-stiglitz-2021-01