به بهانه تشییع و تدفین دو شهید گمنام سالهای دفاع مقدس در واحد تهران شمال دانشگاه آزاد اسلامی آمده بودند تا بگویند....

دکتر مینو خانی* فرهنگی،   3991029115
آمده بودند تا بگویند....

حسن و عشق و حزن سه گانه عالم‌اند که از یگانه گوهر تابناک عقل زاده شدند. حسن را نیکویی خوانند و عشق را مهر و حزن را اندوه. 

سهروردی در کتاب «فی‌الحقیقه العشق» می نویسد: «بـدان كـه اولـين چیزی كه حق سبحانه و تعالی بیافرید گوهری بود تابناك، او را عقل نام كرد. و ايـن گوهر را سه صفت بخشید: يكی شناخت حق و يكی شناخت خود و يكـی شـناخت آنكه نبود پس ببود. از آن صفت كه به شناخت حق تعالی تعلق داشت، حسن پديـد آمد كه آن را "نیكویی" خوانند، و از آن صفت كه به شـناخت خـود تعلـق داشـت، عشق پديد آمد كه آن را "مهر" خوانند و از آن صفت كه (به شـناخت آنكـه) نبـود پس ببود تعلق داشت، حزن پديد آمد كه آن را "اندوه" خوانند. و اين هر سه از يـك چشمه‌سار پديد آمده‌اند و برادران يكديگرند».

 در انديشهٔ اشراقی این سه‌گانهٔ ازلی با حفظ هويت ملكوت خويش به جهـان مادی ما می‌آیند و هر يك مظهری می‌یابند. عشق تنها راه وصول به حسن است؛ حسن در اندیشه اشراقی هم جمال است و هم کمال و عشق حقیقتی است که طالب را به مطلوب می‌رساند. عشق راه وصل به حسن است و حزن زمینه‌ساز حضور عشق. اين اقالیم سه‌گانه، سه اصل آسمانی‌اند، و همهٔ آنچه در عالم حس است، سایه‌ای است از حقيقـت عـالم علـوی؛ زیبـايی حسی نیز رشحه‌ای است از زیبايی عالم انوار. ادراك آن زيبايی نيز در گرو گشـوده شدن راه مشاهدهٔ معنوی است. 

و مگر این آدم ابوالبشر از درد حضور در این کره خاکی، محزون نبود و راه عشق نمی جست و حسن را نمی طلبید؟ در اندیشه اسلامی به حزن و غربت بشر بر کره خاکی و دور شدن از نورالانوار اشاره شده و تهذیب و تزکیه نفس که نشان از عشق است و میل و نیل به آن زیبایی. تاریخ نیز شاهد حضور انسان‌هایی بر این کره خاکی است که برای دست یافتن به آن نیکویی و وصال به نور، از مال و جان خود گذشتند. 

و مگر وصال به آن نیکویی و زیبایی خیره‌کننده، آن عالم نور، آن حضرت عشق روزگاری در این خاک چشم برادرانم را به خود خیره نکرده بود؟ و مگر جنگ هشت ساله یکی از برترین صحنه های این راه وصال نبود و نیست؟ و مگر این روزگار از تاریخ انسان، انسانِ ایرانی، ایرانیِ شیعه، آیینه تمام نمای این اقالیم سه گانه آسمانی بر این کره خاکی نیست؟ 

دیروز گوشه‌ای از این خاک نورافشان شده بود؛ بعد از سی‌واندی سال جوانانی خسته و خاک‌آلود، اما طالب حسن، بر دست جوانانی از این سرزمین پردرد، در آغوش مهربان مادران و بر شانه پدرانی محزون، صحنه بروز عشق شدند؛ از سرزمین خاکریزهای رمضان و خیبر و کربلا و ... آمده بودند؛ آمدند تا به ما یادآور شوند وصال جز از راه شناخت آنکه نبود پس ببود، جز از راه شناخت خود و جز از راه شناخت خدا نیست. آمدند تا به ما یادآور شوند صحنه عاشقی و طلب، جز از راه مجاهدت و تلاش و اخلاص نمی گذرد. قدوم مبارک‌شان گلباران. 

* استاد دانشگاه 
** عکسها از مینو خانی