قالیباف: سردار سلیمانی در همه شئونات زندگی مرد عمل بود

سیاسی،   3991016135 ۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

 رییس مجلس شورای اسلامی گفت: سردار سلیمانی در همه شئونات زندگی مرد عمل بود.

قالیباف: سردار سلیمانی در همه شئونات زندگی مرد عمل بود

به گزارش ایسنا، محمدباقر قالیباف در برنامه تلویزیون مرد میدان با تسلیت سالگرد شهادت سردار سلیمانی گفت: شهید سلیمانی ابعاد مختلفی دارد، او در همه شئونات زندگی مرد عمل بود. در محیط خانواده به عنوان یک پدر به گونه‌ای بود که فرزندان شهید هنوز نتوانستند با این موضوع کنار بیایند و کاملا نبود محبت پدر را حس می‌کنند.

وی افزود: فرزندان شهید سلیمانی هر شب هنوز در داغ پدرشان هستند و هرگز این موضوع را فراموش نکردند، این نشان می‌دهد ایشان با همه ویژگی ها در خانه به تمام معنا یک پدر برای بچه ها بوده. او یک شب که در سختی و فشار و آرزوی شهادت بوده یادداشتی برای دخترشان فاطمه نوشت که بخشهایی از آن منتشر شد. من به طور قطع و بدون اغراق می‌گویم فاطمه عزیز بعد از شهادت پدر یک شب تا صبح کامل نخوابیده است.

قالیباف ادامه داد: حاج قاسم در مجاهدت، جنگیدن، ذوق هنری، شجاعت، مدیریت، محبت و حتی تشر زدن‌هایش اخلاص داشت.

رئیس مجلس در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره نحوه شکل‌گیری شخصیت سردار سلیمانی گفت: امام خمینی (ره) که هرگز کلامی برای خدا نگفت و گامی جز در راه خدا برنداشت و خداوند توفیق مجاهدت را به ایشان داد، توانست فقه را از کنج حجره‌های حوزه به میدان و قلب جامعه بیاورد و باورها را زنده کند و این چون منطبق بر قرآن بود با فطرت آدم‌ها هم سازگاری دارد. اینجا بود که حاج قاسم و همه رزمنده‌ها را پای انقلاب آمدند.

وی ادامه داد: سردار سلیمانی می‌گفت جبهه یک قطعه از بهشت است. همه تربیت‌ها در میدان جهاد و فضا فرهنگ شهادت دوران دفاع مقدس شکل گرفت و شخصیت حاج قاسم هم در جبهه و لحظه لحظه‌های دوران دفاع مقدس شکل گرفت.

قالیباف تاکید کرد: یک ویژگی حاج قاسم این بود که ریا در کارش نبود. از جنگ و جبهه گرفته تا مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. در سال‌های اخیر بود که مردم او را شناختند و او چهره ملی و بین‌المللی پیدا کرد. اگرچه او خودش تلاش کرد این اتفاق نیفتد اما خدا مقدر کرده بود و این اتفاق افتاد.

رئیس مجلس یادآور شد: زمانی در دوران دفاع مقدس اشرار در جنوب شرق گروگان‌گیری می‌کردند، مواد مخدر عبور می‌دادند و او آن زمان برای برقراری امنیت تلاش می‌کرد. او می‌دید که برخی از اشرار گرسنه هستند و از سر ناچاری این کار را می‌کنند. با آنها برخورد رئوفی داشت و حتی با برخی از اشراری که متهم بودند و اسلحه دستشان بود حرف می‌زد چراکه آنها قصد ناامنی نداشتند و شرایط برایشان اینگونه شده بود. البته نگاه‌های دیگری هم وجود داشت. بارها ما در جاهای مختلف می‌رفتیم و به حاج قاسم می‌گفتند تو انقلابی نیستی زیرا دیدش باز بود. برخی سلایق انقلاب را جور دیگری تفسیر می‌کردند و بعضی وقت‌ها به او انگ می‌زدند. نمونه‌های مختلفی را می‌بینید. او با فرد بدحجاب هم روبه‌رو می‌شد برایشان فرقی نمی‌کرد و همیشه به دنبال جذب بود.

وی ادامه داد: البته یک جاهایی به شدت افراد را نفی می‌کرد و در حوادث داخلی اینطور نبود که موضع نگیرد. مثلا در حوادث کوی دانشگاه جریاناتی پیش آمد که او محکم موضع گرفت. او محوریت نامه فرماندهان را برعهده داشت. جایی که اساس انقلاب در خطر بود او بی‌ملاحظه در میدان بود ولی نه با تنگ‌نظری. بعضی وقت‌ها نظراتش را با افرادی که در جریانات سیاسی بودند صریح می‌گفت و نقد می‌کرد. گاهی به او می‌گفتند شما به این مسائل آشنا نیستید. او می‌گفت سلیقه خودتان را به عنوان سلیقه انقلاب نشان ندهید.

قالیباف ادامه داد: ما گاهی در جلسات با افراد مختلف حرف‌هایی می‌زنیم ولی از جلسه که بیرون می‌رویم خلاف آن حرف‌ها را مطرح می‌کنیم یا در جلسه حرفی را که قبول نداریم قبول می‌کنیم و طور دیگری آن را منتقل می‌کنیم. چه اشکالی دارد که وقتی بحثی می‌شود و به نتیجه می‌رسیم همه آن کار را انجام دهند. در جنگ گاهی یک موضوع یک ماه یا دو ماه مطرح می‌شد و در شبانه‌روز ۶، ۷ ساعت روی آن بحث می‌کردیم حتی گاهی صدا روی هم بلند می‌شد. گاهی اگر کسی که بطن جبهه نبود وارد این جلسات می‌شد با خودشان می‌گفتند چطور جلسه بعدی تشکیل خواهد شد. اما اینقدر محبت‌ها به همدیگر زیاد بود که واقعا برای هم می‌مردند. آنقدر اعتماد به هم زیاد بود که وقتی نهایتا به جمع‌بندی می‌رسیدیم آن نتیجه نقشه راه می‌شد و همه پای کار برای آن جان می‌دادند.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: از این جنس بحث‌ها تا روزهای آخر عمر شهید سلیمانی در موضوعات مختلف داشتیم و روز به روز به عمق رفاقت، دوستی، برادری و محبت اضافه می‌شد. ویژگی او به‌گونه‌ای بود که وقتی دعوا می‌کرد و تشر می‌زد کسی از او ناراحت نمی‌شد زیرا از سر محبت بود. گاهی در زمان شهرداری از کنار پروژه‌ای رد می‌شد و با من تماس می‌گرفت و می‌گفت این چه کاری است که کردی. من می‌گفتم تو در شهرداری نیستی و نمی‌دانی. در عین حال در جلسات متوالی بحث می‌کردیم که در برخی موارد کار را چطور انجام دهیم.

قالیباف ادامه داد: شما گستردگی و تنوع قومیت‌ها در چند میلیون کیلومتر مربعی که باید حاج قاسم در خاورمیانه  مدیریت می‌کرد را در نظر بگیرید او در عین حال از خانواده شهدای مدافع حرم غفلت نمی‌کرد. حتی یکبار یکی از دختران شهدای مدافع حرم از ایشان خواست که در مراسم عقدش شرکت کند. او همه برنامه‌هایش را جابه‌جا کرد و در این مراسم شرکت کرد.

رئیس مجلس خاطرنشان کرد: آمریکا هفت هزار میلیارد دلار خرج کرد تا هژمونی‌اش را در منطقه پیاده کند ولی حاج قاسم با دست خالی نگذاشت این اتفاق بیفتد. من نمی‌خواهم عدد و رقم بگویم اما اگر سرانه بخواهید حساب کنید به ازای هر ایرانی ۱۳ هزار تومان در سال هم نمی‌شد.

قالیباف با بیان اینکه سردار سلیمانی در دیوان‌سالاری اداری گیر نمی‌کرد، گفت: حاج قاسم خودش را سرباز می‌دانست و آقا هم به تمام معنا او را دوست داشت و به او عشق می‌ورزید و این رفاقت تا روز آخر شهادت برقرار بود. ما یک شب تا پاسی از شب سر این موضوعات صحبت می‌کردیم. او سرش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت که آرزوی شهید شدن دارد. کسی فکر نمی‌کرد حاج قاسم در شب به خاک سپرده شود و چنین جای ساده‌ای مقبره او باشد. خدا برای حاج قاسم سنگ تمام گذاشت.

وی درباره نحوه مطلع شدنش از شهادت سردار سلیمانی گفت: یک ساعت و خورده‌ای به اذان صبح مانده بود که یکی از عزیزان با موبایل من تماس گرفت و گفت می‌خواهم نکته‌ای بگویم برای حاج قاسم اتفاقی افتاده و تروری بوده اما هنوز خبرها دقیق نیست. گفتم او امروز سوریه بوده، بغداد نبوده و نهایتا اینطور از خبر شهادت که تلخ‌ترین خبر عمرم بود مطلع شدم و همان لحظه نگران خانواده او شدم. تا اذان صبح سخت‌ترین لحظات بر من گذشت. نزدیک اذان موضوع را به خانواده گفتم البته نگفتم که ایشان شهید شده گفتم به منزلشان می‌روم. رفتم و دیدم خانواده مطلع شده بودند به هر حال زینب خانم حساس بود و این موارد را پیگیری می‌کرد.

قالیباف در پایان گفت: ارتباط من، حاج احمد و حاج قاسم بسیار نزدیک بود. حاج احمد می‌گفت اگر من شهید شدم شما دو تا من را در قبر بگذارید و کنار خرازی دفنم کنید. در زمان شهادت او عبا و انگشتر آقا را برای شهید کاظمی گرفتیم. حاج قاسم آن زمان به من گفت نفر بعدی هر کدام بودیم این عهد را با هم داشته باشیم. آن روز برای من روز سختی بود. ما تدفین شهید کاظمی را به همراه هم انجام داده بودیم اما در شهادت حاج قاسم من تنها بودم. عبا و انگشتر آقا را هم گرفته بودند. آن روز سخت‌ترین روز برای من بود که حاج قاسم را با وزن کم و بدن تکه تکه شده بغل کردم و در قبر گذاشتم. به او گفتم از خدا بخواه ما هم در این مسیر عاقبت بخیر شویم.