نترس ؛ من که پادشاه نیستم !

گروه فرهنگی الف،   3990812075 ۱۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۵ تکراری یا غیرقابل انتشار
نترس ؛ من که پادشاه نیستم !

این روزها که همه جا سخن از توهین یک مجله فرانسوی به پیامبر بزرگ اسلام است شاهد واکنش های عاطفی مسلمانان هستیم، چیزی که هر چند در جای خود شایسته بررسی - و البته نقد برخی جوانب آن است- اما آنچه بیش از این واکنش ها مورد نیاز همه انسان ها چه ما مسلمانان مدعی پیروی از ایشان و چه گردانندگان آن مجله فرانسوی است بررسی محققانه شخصیت آن حضرت است؛ کسی که به گفته یکی از مستشرقان « بيش از هر مرد پرآوازه ديگر جهان، آماج تهمت و افترا قرار گرفته است».*

افترا و تهمت به ساحت پاک نبوی امر تازه ای نیست. از همان زمان حیات ایشان که همزمان با دوران تاریک قرون وسطی بود برخی مدعیان پیروی از مسیحیت که گسترش این دین تازه را به زیان خود می دیدند علیه ایشان اقدام به اتهام زنی هایی کرده اند که تا قرن ها بعد نیز ادامه داشت و اساسا تنها مرجع شناخت شخصیت پیامبر گرامی اسلام در غرب به شمار می رفت.

 همین پیشینه تاریک از سوءفهم یا به تعبیر بهتر مغرضانه درباره محمد(ص) بود که به قرن ۱۸ و به دوران موسوم به روشنگری در غرب و یکی از مشهورترین فیلسوفان آن یعنی «ولتر» در فرانسه رسید. 

او که مانند اغلب متفکران این دوران صاحب روحیه آزاداندیشی و مخالفت با ظلم اشراف و تعالیم نادرست کلیسا بود طبیعتا دین اسلام و پیامبر آن را نیز مانند آنچه که تا آن زمان برای غربیان ترسیم کرده بودند می شناخت اما همان روحیه آزاداندیشی که باعث تحرک فکری است سرانجام وی را به سوی تشکیک در این آثار و تحقیق بیشتر درباره شخصیت پیامبر اسلام کشاند تا آنجا که سرانجام نه تنها از گفتار و نوشتار توهین آمیز سابق خود دست کشید بلکه زبان به تحسین و تمجید از شخصیت پیامبر گرامی اسلام گشود. 

او که زمانی علیه محمد(ص) نمایشنامه «فناتیسم» را نگاشته بود پس از ۵۰ سال فعالیت نویسندگی و ادبی سرانجام نوشت:

« محمد بيگمان مردي بسياربزرگ بود ومرداني بزرگ نيزدردامـن فضـل و كمال خويش پرورش داد. قانونگزاري خردمند، جهانگشاي توانا، فرمانروايي دادگسـتر، پيـامبري پرهيزكاربود و بزرگترين نقشي راكه ممكن بود درمقابل چشمان مـردم عـادي ايفـا كنـد، در روي زمين ايفا كرد»

همچنين در ستايش از حضرت محمد (ص) نوشت:

 «براي ستايش و تمجيـد از محمد(ص) و پيروانش جهتگيري ديگري وجود دارد وآن جهت اين است كه دين اسلام وجـود خود را به فتوحات بنيانگزارش مديون نيست، حال آنكه مسيحيان با كمك شمشير و تل آتـش، آيين خود را به ملل خارجي تحميل كرده اند»

بنابراین آشکار است که مشکل می‌توان اقدام گردانندگان مجله فرانسوی و حمایت از آن ها را با توسل به روحیه آزاداندیشی توجیه کرد. آنچه در این زمینه مشاهده می شود نوعی لجاجت و تعصب ورزی است و یک دشمنی کور و نسنجیده با چیزی است که به احتمال بسیار قوی شناخت درستی نیز از آن وجود ندارد. افکار و روحیه گردانندگان مجله فرانسوی یاد شده سرشار از نوعی جهل مقدس است آن هم از نوع مرکب که البته برخورد با آن را نیز بسیار دشوارتر و حساس تر کرده است چرا که هر گونه خشونت و پاسخ خشن ، جدای از مساله سازگاری آن با تعالیم پیامبر رحمت و مهربانی، ‌خود به منزله نوعی تایید این جهل مقدس به شمار خواهد آمد و توهین کنندگان، آن را دلیلی بر حقانیت خود معرفی خواهند کرد.

گردانندگان مجله فرانسوی یاد شده و سیاستمداران  فرانسوی مدعی آزاد اندیشی اگر فقط تجربه هموطن خود «ولتر» را پیش چشم خود داشته باشند یقینا در تفسیر مغلوط خود از این ارزش انسانی یعنی آزادی و آزاد اندیشی تجدید نظر خواهند کرد. هر چند بر ما مدعیان پیروی از آن حضرت نیز واجب است که در شناخت فضایل او و سازگاری گفتار و کردار خود با آن بیشتر بکوشیم.  فضایلی که حتی مدعیان «انسان گرایی غیر دینی» در غرب نیز آن را نقطه اوج ارزش های انسانی خواهند یافت. 

نمونه هایی از این فضایل را به نقل از پایگاه خبری حوزه بخوانید:

فروتنی

بیشتر فرمانروایان صاحب قدرتی که زمام امور مردم را به دست دارند، از فروتنی به دورند؛ به ویژه در روزگاران گذشته که فخرفروشی لازمه حکومت حکم رانان کشورها به شمار می آمد.

حضرت محمد صلی الله علیه و آله در زمان خود با این شیوه ناپسند به مخالفت برخاست و فروتنی را پیشه حکومت خود ساخت، به گونه ای که یکی از اهداف رسالت آن بزرگوار، ریشه کن کردن خودپسندی در جامعه بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیشتر وقت ها، هواداران خویش را پند و اندرز می داد و می فرمود:«کسی که ذره ای تکبر در دل او باشد، هرگز روی بهشت را نخواهد دید». پیامبر خود، در نهایت تواضع با مردم رفتار می کرد.

در باب رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است که آن حضرت در آخر مجلس می نشست و با افرادی که در مجلس بودند، به گونه ای یکسان برخورد می کرد تا کسی از جمع تصور نکند فرد دیگری که در آن مجلس حضور دارد، بیشتر از او مورد احترام پیامبر است.

از جمله سفارش های حضرت به یارانش این بود که: شما در مدح و ستایش من مبالغه نورزید، آن گونه که مسیحیان درباره فرزند مریم راه افراط پیش گرفتند و او را فرزند خدا خواندند. من بنده ای از بندگان خدا هستم. از این رو، به من، بنده خدا و فرستاده او بگویید.

از نمونه های تواضع و فروتنی آن حضرت این بود که کفش خود را پینه و لباسش را وصله می زد؛ در کارهای خانه همکاری می کرد. به کمک آنها گوشت خرد می کرد. با حیاترین انسان ها بود. به چهره کسی خیره نمی شد به پرسش برده و شخص آزاد پاسخ می گفت و به گونه ای در جمع یاران می نشست که آخر مجلس واقع شود، اگر کسی در مورد نیازش با حضرت به گفت وگو می پرداخت و سخن به درازا می کشید، حضرت حوصله به خرج می داد تا آن فرد خودش سخن کوتاه کند و کسی که حاجتی از او می خواست، آن را برآورده می کرد و یا در زمینه برآورده شدن نیازش، با او سخن می گفت.

روز فتح مکه، مردی نزد پیامبر آمد، در حالی که اندامش از ترس می لرزید. آن حضرت فرمود: «نترس، من که پادشاه نیستم. من فرزند بانویی هستم از قبیله قریش که خوراکش گوشت خشکیده بود»

مهربانی

مهربانی عملی نیک و پسندیده در اسلام و یکی از صفت های پروردگاری است که او خود به مصداق «وَ رحمتی وسِعَت کُلَّ شی ءٍ»، رحمان است و رحیم. خدای سبحان، رسول اکرم صلی الله علیه و آله را خاص این صفت گرداند و در خطاب به مؤمنان فرمود: لَقد جاءکُمْ رسَولٌ مِنَ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ علیه ما عَنِتُّم حریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤمِنینَ رَئوُوفٌ رحیمٌ. (توبه: 128)

پیامبری از بین خودتان به سویتان آمد. وضع پریشانی و جهل شما بر او دشوار می آید. به شما اهتمام دارد و با مؤمنان رئوف و مهربان است.

در آیه ای دیگر، خداوند پیامبرش را این گونه می ستاید: فَبما رَحْمَةٍ مِنَ اللّه ِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّا غَلیظَ الْقَلْب لاَْنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک. (آل عمران: 159)

خداوند با رحمت خویش تو را با مردم مهربان و خوش خو گرداند و اگر تندخو و سخت دل بودی، مردم از پیرامون تو پراکنده می شدند.

سراسر زندگی رسول اکرم صلی الله علیه و آله رأفت و مهربانی بود؛ چه در رفتارش با مردم و چه در رهنمودهایی که به امت خویش داشت. آن حضرت به پیروان خود سفارش می فرمود: به زمینیان مهربانی کنید تا آن که در آسمان است [خدا] به شما مهر بورزد. کسی که با مردم مهربانی نکند، مشمول مهر و محبت الهی نخواهد بود. مهربانی از دل شقاوتمند سلب می شود.

گفتنی است مهربانی کردن در حق کسانی که از حیث قدرت و مقام پایین ترند، ضرورت بیشتری می یابد. یکی از یاران حضرت رسول می گوید: من هرگز ندیدم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یکی از خدمتکاران خود را کتک بزند.

مسلم، از انس ( یکی از خدمتگزاران) روایت می کند: ده سال خدمت گزاری رسول خدا صلی الله علیه و آله را کردم، آن حضرت هرگز به من اُف نگفت و هر کاری انجام دادم، نفرمود چرا انجام دادی و چیزی را که انجام ندادم، نفرمود چرا انجام ندادی.

از توصیه های آن حضرت درباره بردگان، این بود که: آنها برادران شما هستند که زیردستتان قرار دارند. از آنچه می خورید، بدانان نیز بخورانید و از آنچه می پوشید، آنها را نیز بپوشانید و کاری را که در توان آنها نیست، از آنان درخواست نکنید. و اگر درخواست کردند، به آنها کمک کنید.

مهربانی و عطوفت پیامبر شامل حیوانات نیز می شد. ایشان در این باره می فرمود: «هر مسلمانی که درختی بکارد و یا زراعتی کشت کند و پرنده یا انسان و یا حیوانات از آن بهره مند شوند، صدقه به شمار می آید».

حضرت در این سخن کسی را که به حیوانی غذا بدهد، ستوده و آن را عملی نیک دانسته است که آدمی به واسطه آن، به پیشگاه خداوند تقرب می جوید. رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره کسانی که به حیوان ترحم و مهربانی نشان می دهند، حکایتی این چنین نقل می کند:

فردی در راهی می گذشت، تشنگی بر او چیره شد. چاه آبی دید و از آن پایین رفت و آب نوشید و بالا آمد. ناگهان سگی را دید که از شدت تشنگی زبانش بیرون آمده است. مرد با خود گفت: تشنگی، قدرت و توان این سگ را نیز به اندازه من سلب کرده است. از این رو، از چاه پایین رفت و کفش خود را پر از آب کرد و آن را به دهان گرفت و بالا آمد و سگ را سیراب ساخت. خداوند نیز او را ستود و گناهان وی را بخشید.

باز از این بزرگوار در روایتی می خوانیم: «زنی بر اثر زندانی کردن گربه ای که به او خوراک و آب نداد و نیز آن را رها نساخت تا از حشرات بیابان بخورد، به عذاب الهی دچار شد».

شکیبایی و سخاوت

رسول خدا صلی الله علیه و آله در عین قدرت بر انتقام، گذشت و بردباری می نمود. این شکیبایی و بخشش، در واقع پیروی از دستور الهی بود که: «خُذِالْعَفْوَ و أمُرْ بِالعُرْفِ و أَعْرِضْ عنِ الجاهِلینَ». (اعراف: 199)

در تفسیر این آیه شریفه آمده است: با کسی که با تو قطع رابطه کرده است، ارتباط برقرار کن. به کسی که تو را از بخشش محروم ساخته است، عطا کن و کسی را که به تو ستم روا داشته است عفو کن؛ زیرا اگر با کسی که با تو قطع رابطه کرده است ارتباط برقرار کنی، در حقیقت او را بخشوده ای و اگر به کسی که تو را از عطا محروم ساخته است بخشش نمایی، کار نیکی انجام داده ای و اگر از کسی که به تو ستم روا داشته است بگذری، در واقع از افراد نادان و جاهل روگردان شده ای. خداوند در قرآن کریم درباره تشویق به عفو و بخشش فرموده است.

ولاتستوی الحسنةُ و لاالسَّیِّئَةُ إدفَعْ بِالّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإذا الذّی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کأَنَّهُ وَلیٌّ حَمیمٌ. (فصلت: 34)

خوبی و بدی با هم یکسان نیستند. بدی مردم را همیشه با نیکی دفع کن تا همان کس که بین تو و او دشمنی وجود دارد، دوست تو باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هرگز برای خود از کسی انتقام نگرفت، مگر در مواردی که هتک حرمت الهی می شد که در آن صورت، برای خدا انتقام می گرفت.

یکی از رخدادهایی که بخشش کریمانه حضرت شامل آن شد و از بردباری بی نظیر وی دلالت داشت، این بود که در جریانی، تعداد هشتاد تن از اهالی مکه مجهز به انواع سلاح ها، از ناحیه کوه «تنعیم» به سمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و یارانش فرود آمدند و آهنگ حمله به رسول خدا صلی الله علیه و آله را سردادند که یاران آن حضرت، با درایت، آنها را به اسارت درآوردند، ولی پیامبر از خطای آنها گذشت.

پیامبر پارسا

از دیدگاه اسلام، امور مادی نباید انسان را از پرداختن به وظایفش در پیشگاه آفریدگار بازدارد. انسان هر اندازه در زندگی، اموال و دارایی گرد آورد، سرانجام وی مرگ است و از آنچه گرد آورده است، باید دل برکند. بر این اساس، خداوند پیامبرش را این گونه به زهد دعوت می کند:

وَلا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعنا بِهِ أَزْواجا مِنْهُمْ زَهْرةَ الحیاةِ الدُّنیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ و رِزْقُ رَبّکَ خیرٌ و أَبْقی.(طه: 131)

خدای سبحان در این آیه شریفه، پیامبر خود و نیز مؤمنان را از طمع به مال دنیا و روآوردن به انواع لذت های حرام برحذر داشته است؛ زیرا همه نعمت های دنیا تنها برای آزمودن آدمی در اختیار اوست. بنابراین آنچه از خوبی ها که خداوند برای آخرت مؤمنان ذخیره می کند، جاودانی و ارزشمند است. این پیام به معنای دنیاگریزی و دوری از ابزارهای مادی و زیستن، به امید یاری دیگران نیست، بلکه منظور گذشتن ازخوشی های زودگذر در راه کمک به حق و دست گیری مستمندان است. سفارش رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای کاستن از طمع ورزی و کشمکش بر سر دنیا، زهد و پرهیزکاری است. حضرت رسول در حدیثی می فرماید: «به مال دنیا بی اعتنا باش تا خداوند تو را دوست بدارد و به آنچه مردم دارند، چشم نداشته باش تا مردم تو را دوست داشته باشند».

نبی گرامی اسلام خود، الگوی بی نظیر زهد و پارسایی بود و از لذت های دنیا دوری می کرد. زهد آن حضرت از دلایل راستی نبوت ایشان بود؛ زیرا زمانی که دنیا به آن بزرگوار به ویژه پس از فتح مکه ـ رو آورده بود، شیوه حضرت در خوراک و پوشاک و اثاثیه منزل، هرگز تغییر نکرد.

یکی از همسران پیامبر زندگی ساده رسول خدا صلی الله علیه و آله را این گونه توصیف می کند:

«گاهی ما به عنوان خانواده رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدت یک ماه، برای پختن غذا آتش روشن نمی کردیم و خوراک ما تنها خرما و آب بود. تا آن زمان که پیامبر رحلت کرد، خانواده وی دو روز پی در پی از قرص نان جو هم سیر نگشتند.» البته، این سخنان بدین معنا نیست که پیامبر خدا در مدت عمر خود از این گونه غذاها استفاده می کرد، بلکه روایت شده است که آن حضرت حلوا و عسل را دوست داشت و از گوشت و سبزیجات و میوه تناول می فرمود، ولی برای کمک به تهی دستان امت خود، از خوردن آنها خودداری می کرد و جز به مقداری که رفع گرسنگی کند، نمی خورد.

-------------------------------------------------------------------

* عبدالهادي حائري نخستين رويارویي انديشه گران ايران با دو رويه تمدن بورژوازي غرب، تهـران: انتشـارات اميـر كبيـر
** نصراله نيك بين، ، نشر دفتر مذهبي سيمان درود