جنجال توییت «ذوالنوری» به روایتی دیگر

گروه سیاسی الف،   3990730050 ۱۲۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۹ تکراری یا غیرقابل انتشار
  جنجال توییت «ذوالنوری» به روایتی دیگر

« جناب روحانی

اگر برای توجیه مذاکره با دشمن، علت صلح امام حسن (ع) بامعاویه را خواست اکثر مردم از امام ذکر می کنید امروز اکثریت قاطع ملت ایران به کمتر از عزل و مجازات شما راضی نمی شوند؛ با منطق شما، رهبر انقلاب باید دستور دهند هزار بار شما را اعدام کنند تا دل مردم عزیز راضی شود»

این توییت مجتبی ذوالنوری یکی از نمایندگان مجلس است در انتقاد به اظهارات تکراری رییس جمهور در تفسیر صلح امام حسن(ع) که در روزهای گذشته جنجال تازه‌ای آفرید.

طبیعتا پیام این نوشته کوتاه از سوی یک سیاستمدار خطاب به یک سیاستمدار دیگر را نمی توان بدون اعتنا به پیامدها و آثار سیاسی آن تفسیر کرد. خواه ناخواه گیرندگان این پیام آن را در راستای سیاست و نوعی کنشگری سیاسی تفسیر خواهند کرد و این چیزی است که سیاستمداران در گفتار و نوشتار خود باید به دقت رعایت کنند. به خصوص زمانی که این قبیل پیام ها از سوی سیاستمدارانی صادر شود که به صراحت وعصبانیت در اظهار نظر هم شهره هستند. 

اما واقعیت آن است که تفسیر و تحلیل این توییت کوتاه را اولا فقط نباید در مختصات سیاست دید و ثانیا در تفسیر سیاسی آن باید به اظهارت طرف مقابل که برانگیزاننده این توییت بوده هم توجه داشت: آیا خود اظهارات رییس جمهور درباره صلح امام حسن(ع) یک اظهار نظر باری به هر جهت بوده؟! یا نوعی کنشگری سیاسی بود؟ یقینا پاسخ به این سوال مثبت است. پرداختن چندباره به صلح امام حسن(ع) در بیانات رییس جمهور هیچ معنایی ندارد جز ارسال این پیام سیاسی که اکنون وقت جنگ نیست و باید به تاسی به کردار سیاسی امام حسن(ع) گوشه چشمی هم به صلح داشته باشیم. فارغ از درستی و نادرستی این نظر، رییس جمهور در مقام یک سیاستمدار ارشد حق دارد نسبت به رویدادهای سیاسی نظر خود را ابراز کند اما آیا این حق فقط منحصر به رییس جمهور است یا مخالفان این تفسیر هم حق پاسخگویی خواهند داشت؟

 درست تر این است که پیام سیاسی توییت ذوالنوری را در این باره در همین مقام پاسخگویی و دفاع تفسیر کنیم نه حمله و تهاجم به رییس جمهور و خواستار اعدام او شدن ! آنچه در رمز گشایی سیاسی این توییت به آن توجه نشد اولا همین مقام پاسخگویی و دفاع سیاسی بود و ثانیا معنای خود آن فارغ از متن سیاسی اش.

همانطور که در ابتدای این نوشته آمد پیام این توییت را نباید فقط در متن سیاست معنا کرد. این نماینده  هر چند در انتخاب مثال و کلماتش بی سلیقگی کرده است اما آیا درهمین مثال او خواستار اعدام رییس جمهور شده است؟ کردار سیاسی این نماینده و نمایندگان مشابه قابل نقد است اما اگر معتقدیم در کنش سیاسی آنها انصاف وجود ندارد یا در نقل سخن حریف شان تحریف می کنند، نمی توانیم برای نقد به آن ها بر همین ابزار اتکا کنیم !

 آنچه او در پاسخ به تفسیر رییس جمهور از صلح امام حسن(ع) مورد نقد قرار داده این است که رجوع به نظر مردم در همه زمینه ها و در همه مواقع خردپسند نیست و خود آقای روحانی هم در طول حیات سیاسی خود و اساسا هیچ سیاستمداری چنین عمل نکرده است و «اگر» قرار بر عمل به این نظر باشد امروز اکثریت مردم ایران از آقای روحانی و دولت او ناراضی و خواستار کناره گیری وی هستند و البته اندکی نیز ممکن است خواستار مجازات شدید باشند اما آیا درست است که بنابراین رای و نظر مردم با رییس جمهور برخورد شود؟! 

پرسش دیگر این است:  چرا این پیام و مضمون مجموعا درست آن اینگونه در مختصات هیجان‌های سیاسی تفسیر می شود؟ نقش رسانه ها در کاستن از این هیجانات و فضای جو زده سیاسی چیست؟ آیا رسانه‌ها باید در سودای رای جمع کردن و هواداری‌های مرسوم - بعضا با تحریف و بدفهمی- به این هیجانات سطحی و زودگذر بدمند یا با تحلیل و بررسی منطقی تر و عقلانی تر به مخاطب خود «فکرکردن» را هم بیاموزند؟ متاسفانه به نظر می رسد رسانه‌های ما یکسره وقف اهداف سیاسی تامین کنندگان مالی خود هستند و از این وظیفه ذاتی خود غافلند.