"دوستان و دشمنان" و "آذربایجان و ارمنستان"

سید ابوالفضل هاشمی، گروه تعاملی الف،   3990729011 ۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
"دوستان و دشمنان" و "آذربایجان و ارمنستان"

برای کسانی که مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی را رصد می‌کنند موضوع آذربایجان و ارمنستان امر غریبی نیست ولی اصل مهمی که در این خصوص باید به آن توجه داشته باشیم این است که در جنگ قره باغ درگیری قومی و نژادی مطرح نیست، بلکه بحث حاکمیت سرزمینی است. یعنی یک جنگ حاکمیت سرزمینی بر سر قره باغ است و این بحران از دوران شوروی و از 1988 شروع شده است و تاکنون هم ادامه پیدا کرده است؛ بنابراین طرح موضوع جنگ آذری ارمنی و یا مسیحی و مسلمان اشتباه تحلیلی و شناختی در موضوع است که ما را به بیراهه تحلیلی می‌برد.

در واقع ارمنستان و آذربایجان به دلیل ارمنی بودن و آذری بودن با هم نمی‌جنگند،  بلکه  به دلیل ادعاهایی که در مورد سرزمین قره باغ هست در حال جنگ هستند. این منطقه به هر حال از دوران شوروی جزیی از آذربایجان بوده است و موضع اکثر کشورهای جهان هم همین است که قره باغ جزیی از خاک آذربایجان است، بنابراین ما باید به این توجه کنیم و این جنگ را جنگ قومی، نژادی و مذهبی ندانیم بلکه این یک جنگ روشن بر سر حاکمیت سرزمینی است. 

نکته دوم این است که بالاخره اکثریت جمعیت قره باغ ارمنی هستند و این اکثریت جمعیت مثل همه جا حق تعیین سرنوشت دارند. بنابراین این حق تعیین سرنوشت ارامنه هم باید به رسمیت شناخته شود یعنی همانطور که حق تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان باید در نظر گرفته شده و خدشه دار نشود، از سوی دیگر هم حق تعیین سرنوشت برای اکثریت جمعیت قره باغ هم باید در نظر گرفته شود بر این اساس هر طرحی که قرار است ارائه شود باید هم به حقوق ارامنه قره باغ توجه شود و هم به حفظ تمامیت ارضی آذربایجان و رفع اشغال از مناطق هفت گانه ای که در اصل جدا از قره باغ هستند. از طرفی در هر طرح و مذاکراتی که قرار باشد صورت گیرد، طرفین باید با توجه به قوانین بین المللی و سوابقی که وجود داشته موضوع را بین همدیگر حل و فصل کنند به طوری که هم از مناطق اشغال  شده رفع اشغال شود و هم ارامنه قره باغ به حقوق خود برسند.

یکی از مسائلی که لازم است بدان توجه جدی شود پرهیز از تعابیر آذربایجان شمالی و آذربایجان جنوبی است چراکه چنین سخنانی ریشه در اندیشه‌ تجزیه طلبانه دارد از طرفی به صورت حقیقی نیز آذربایجان جنوبی و شمالی نداریم بلکه ما  یک کشور مستقل به نام آذربایجان داریم و در درون ایران هم چند استان داریم شامل آذربایجان غربی و شرقی و استانهای آذری نشین مثل اردبیل و زنجان؛ بنابراین نباید خلط مبحث پیش بیاید.

ایران و هیچ کشوری دیگری هیچ گونه ادعای ارضی به جمهوری آذربایجان نداشته و آن طرف‌ "پان آذری"ها هستند که مرتب با طبل توطئه گرانه آذربایجان جنوبی و شمالی می‌‌کوبند و این تنها یک هویت سازی جعلی است است که اگر قرار باشد ادعاهای تاریخی مورد استناد قرار بگیرد کل جغرافیای قفقاز را برهم می‌ریزد چون زمانی بخش وسیعی از قفقاز متعلق به ایران بوده و از طرفی روسیه و امپراطوری عثمانی نیز سال‌ها در آنجا حکومت  و حضور داشته‌اند و انگلیسی ها نیز سال های سال در آنجا بوده‌اند بنابراین نباید چنین چیزی به هیچ وجه مطرح شود.

موضوعی دیگری که صلاح دو طرف نیست دامن‌زدن به مباحث تجزیه ‌طلبانه است چراکه چنین گامی به ضرر باکو تمام می‌شود، چراکه اگر قرار به الحاق باشد، کشور آذربایجان باید به ایران بپیوندد. این رویکرد تجزیه طلبانه در موضع گیری جمهوری اسلامی ایران نیست ولی از باب مثال بیان می‌شود چراکه وقتی کسی ادعای ارضی می‌کند، گفته شده که اگر قرار به ادعای ارضی باشد، این فرزند است که باید به مام میهن بپیوندد و نه اینکه بخشی از مام میهن به فرزند؛ از این رو این فرزند که سال‌ها از مادرش دور شده باید برگردد، این کلام در واقع پاسخ آنهایی است که دنبال تجزیه هستند. واقعیت این است که ایران جمهوری آذربایجان را به عنوان یک جمهوری مستقل به رسمیت شناخته و ارتباطات بسیار خوبی هم با آن برقرار کرده و جزء نخستین کشورهایی بوده که این کشور را به رسمیت شناخته است.

جمهوری اسلامی ایران هم با جمهوری ارمنستان و هم با جمهوری آذربایجان و هم با مناطق اشغالی همسایه است و ناامنی در این مناطق بر روی امنیت مناطق شمالی ایران تأثیر منفی می‌گذارد، برعکس اگر ثبات و امنیت در آنجا برقرار باشد به ثبات و امنیت در مناطق شمالی ایران کمک می‌کند، ایران از معدود کشورهایی است که با هر دو طرف درگیر روابط بسیار خوبی را دارد چنین رویکردی به  رونق بازرگانی، تجارت، حمل و نقل، خطوط ریلی، کشتی رانی و ... در منطقه کمک می‌کند.

بنابراین به نفع کشورهای منطقه است که در آنجا صلح و ثبات برقرار باشد البته بیشترین عامل ناامنی در منطقه کشورهای فرامنطقه‌ای هستند البته نمی‌خواهم فرافکنی بحران بکنم، اینطور نیست که همه عامل آن فرامنطقه‌ای باشد و در درون منطقه هم بوده‌اند. ولی عوامل اصلی تحریک کننده و آنهایی که به دنبال فروش سلاح  بیشتر هستند، دنبال این هستند که ناامنی ایجاد کرده تا حضور خود را در منطقه تثبیت کنند و بتوانند در قفقاز جنوبی حضور پیدا کنند و به هر ترتیبی تلاش می‌کنند که این جنگ ادامه پیدا کند اگر نه به هر ترتیبی که به این قضیه نگاه کنیم، این درگیری راه حل نظامی ندارد. یعنی آذربایجان در موقعیتی نیست که بتواند با نیروی نظامی ارمنستان را وادار به خروج از مناطق اشغالی نماید و برعکس ارمنستان نیز در موقعیتی نیست که به زور ارتش قره باغ را به عنوان کشور مستقل اعلام کند و یا ضمیمه خاک خود نماید. یک چارچوب فعالیت سیاسی می‌تواند این مناقشه را حل کند به شرطی که به بازیگرانی که در ادامه یافتن حالت نه جنگ و نه صلح ذینفع هستند اجازه دخالت در روند مذاکرات صلح داده نشود و اراده باید به سمتی برود که این مسئله از راه دیپلماسی و گفتگو حل شود.