دعوا در ماجرای الزام قانونی حجاب بر سر چیست؟

گروه فرهنگی الف،   3990629082 ۱۳۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳۴ تکراری یا غیرقابل انتشار
دعوا در ماجرای الزام قانونی حجاب بر سر چیست؟

در چند روز گذشته و به‌سبب پخش یک مناظره در صدا و سیما درباره الزام قانونی حجاب، این موضوع مورد توجه رسانه‌ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گرفته است. برای فهم بهتر موضوع اینجا تلاش داریم محل نزاع را روشن کنیم:

*در اینکه حجاب با حدود مشخص از احکام شرعی است هیچ شکی نیست. اجماع فقهای شیعه و سنی حدود حجاب را پوشاندن تمام بدن به‌غیر از گردی صورت و دو دست از مچ به پایین است. برخی از افراد شبهه وارد می‌کنند که حجاب در قرآن نیامده است. در پاسخ ایشان باید گفت اساسا استنباط حکم شرعی امری تخصصی است که در آن از چهار منبع قرآن، سنت(حدیث و سیره اهل‌بیت)، عقل و اجماع استفاده می‌شود. چه‌بسا حکمی در قرآن نیامده باشد اما درباره آن حدیث داشته باشیم. البته در باره حکم حجاب باید گفت که در قرآن هم آمده است.(سوره احزاب، آیه ۵۹)

*اختلاف از جایی آغاز می‌شود که حجاب را در زمره دستورات حاکمیتی بدانیم یا نه. به بیان دیگر برخی بر این عقیده‌اند که حجاب شرعی باید از جانب حکومت اسلامی الزامی باشد و اگر فردی آن را رعایت نکرد با مجازات روبه‌رو شود. این رویکرد تاکنون در جمهوری اسلامی جاری بوده است. اما طرف مقابل مدعی است رعایت حجاب شرعی از جمله دستورات حاکمیتی اسلام نیست و امری فردی به شمار می‌رود.

* عده‌ای نظر دیگری دارند. ایشان به تجربه ۴۲ساله جمهوری اسلامی و اجرای تبدیل حجاب شرعی به قانون و اعمال مجازات برای تخطی آن نظر دارند. بنا به دیدگاه ایشان، این تجربه به ما نشان می‌دهد که الزام قانونی حجاب شرعی نه‌تنها به گسترش حجاب کمکی نمی‌کند بلکه پیامدهای سوئی برای کشور دارد. مهم‌ترین دلیل برای سخن ایشان میزان کنونی پایبندی به حجاب شرعی در جامعه است. در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس که در مرداد ۹۷ منتشر شد  ۶۴ درصد زنان جامعه در گروه بدحجاب و تنها ۳۶ درصد جامعه در گروه محجبه قرار می‌گیرند.(ص۱۸) به نظر این عده بیش از نیمی از زنان که موضوع قانون حجاب اجباری هستند این قانون را رعایت نمی‌کنند و این نکته نشان می‌دهد که این قانون با شرایط مردم منطبق نیست و مردم به‌ هر علتی آن را اجرا نمی‌کنند. وقتی اکثریت افراد جامعه، قانونی را مراعات نمی‌کنند نشان‌دهنده مشکل قانون است و آن قانون باید با نگاه به وضعیت مردم بازنگری شود.

*اما عده‌ای دیگر بر این باورند که عدم رعایت قانون توسط بخش زیادی از مردم، مجوز تغییر قانون نیست. مثلا ایشان می‌گویند نمی‌توان از زیادشدن دزدی در جامعه نتیجه گرفت که قانون دزدی باید تغییر کند بلکه باید همان قانون اجرا شود. البته باید در کنار اجرای قانون به فرهنگ‌سازی درباره آن قانون هم پرداخت. درباره قانون حجاب اجباری هم ایشان بر همین نظرند و معتقدند همین قانون باید اجرا شود و فرهنگ‌سازی هم مورد توجه قرار گیرد.ضمن آنکه« اجرای» نادرست یک قانون دلیلی بر نادرستی آن قانون نیست .

*محل نزاع دیگری درباره حجاب وجود دارد و آن هم حدود پوشش در صورت تغییر قانون است. موافقان حجاب اجباری بر این نکته تاکید می‌کنند که اگر در صورت اعتراض مردم قانون تغییر کند و از حدود شرعی پوشش عقب‌نشینی شود؛ اولا پس از آن حدود پوشش در قانون بر چه مبنایی تعریف می‌شود؟ و ثانیا اگر باز هم مردم به آن حدود اعتراض کردند تا کجا می‌توان عقب‌نشینی کرد؟

*مخالفین حجاب اجباری در پاسخ می‌گویند اکثریت مردم حجاب شرعی را رعایت نمی‌کنند اما عده قلیلی از آن اکثریت (۱۱ درصد) هنجارشکن هستند و ۸۹درصد آنها حجاب عرفی را رعایت می‌کنند. پس می‌توان برای این موضوع حداقل‌های قانونی تعریف کرد و اجازه داد عرف جامعه درباره آن قضاوت کند.

*در چندسال اخیر موافقان الزام قانونی به حجاب شرعی، بیش از گذشته بر قانونی‌بودن این موضوع و ضرورت احترام به قانون سخن می‌گویند که در این باره هم باید گفت اگر عمیق‌تر به این مسئله نگاه کنیم متوجه می‌شویم که این گروه از منتهی‌الیه اسلام حکومتی به منتهی‌الیه سکولاریسم رجعت کرده‌اند. به این معنا که به‌جای آنکه موضع شان دفاع از حکم اسلام باشد از قانون و احترام به آن سخن می‌گویند که اساسا مفهومی عرفی است.