۷۰ درصد درآمد کشور در اختیار ۱۰ استان

  3990624073 ۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
۷۰ درصد درآمد کشور در اختیار ۱۰ استان
روزنامه فرهیختگان نوشت: آمار و ارقام از محدود شدن بخش اعظمی از تولید در استان‌های معدود خبر می‌دهند. تولید ناخالص داخلی یک استان به معنی برآورد ریالی ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در هریک از استان‌های کشور برای یک دوره زمانی معین (سالیانه) است. معمولا چون محاسبه این اطلاعات زمانبر است، با فاصله چند ساله تدوین و منتشر می‌شوند. براساس جدیدترین گزارش مرکز آمار بیش از 70 درصد از تولید ناخالص داخلی ایران در سال 98، در 10 استان متمرکز بوده و 30 درصد مابقی مربوط به 22 استان است. در این بین سهم استان‌های تهران و خوزستان و بوشهر دارای برجستگی بیشتری است که از نظر تولید ناخالص داخلی فاصله قابل‌توجهی با دیگر استان‌های کشور دارند؛ به‌طوری که مجموع تولید ناخالص داخلی در 18 استان مرکزی، گیلان، آذربایجان‌غربی، کرمانشاه، سیستان‌وبلوچستان، کردستان، همدان، چهارمحال‌وبختیاری، لرستان، ایلام، کهگیلویه‌وبویراحمد، زنجان، سمنان، اردبیل، قم، گلستان، خراسان شمالی و خراسان جنوبی به اندازه کل استان تهران است.
 
مرکز آمار در این گزارش به بررسی تولید ناخالص داخلی به تفکیک استان‌ها پرداخته است. با استفاده از میزان تولید استان‌های کشور، می‌توان تصویری از توان اقتصادی استان‌ها در قیاس با هم داشت و وضعیت اشتغال، قدرت خرید و پویایی اقتصادی در آن استان‌ها را تخمین زد. از سوی دیگر با تقسیم تولیدات بر جمعیت هر استان نیز می‌توان درآمد سرانه را محاسبه و آن را بین استان‌ها مقایسه کرد. بر همین اساس میانگین درآمد سرانه 13 استان کمتر از یک‌چهارم درآمد سرانه استان‌های خوزستان، بوشهر و کهگیلویه‌وبویراحمد است. درمجموع این گزارش نشان می‌دهد توزیع و تخصیص امکانات اقتصادی در کشور از مکانیسم کاریکاتوری برخوردار بوده به‌طوری که در بعضی استان‌ها شاهد تولید ناخالص بالا و در بعضی دیگر پایین هستیم. همچنین این آمار‌ها نشان می‌دهد تمرکز‌گرایی همچنان در کشور پابرجاست و در تحریر و پیاده برنامه‌های توسعه به تفاوت‌های منطقه‌ای استان‌های کشور توجه نشده است. حالا که به زمان تهیه و تنظیم برنامه هفتم توسعه نزدیک می‌شویم، لازم است تخصیص و توزیع عادلانه امکانات اقتصادی بین استان‌های کشور و همچنین بهره‌گیری از توان‌های محیطی و انسانی همه استان‌ها را بیش از پیش مورد توجه قرار دهیم.

   از تولید ناخالص داخلی تا درآمد ناخالص

درمیان معیارهای اقتصادی، تولید ناخالص داخلی یا همان GDPاز اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این شاخص نه‌تنها برای مقایسه و بررسی عملکرد اقتصادی یک کشور یا یک منطقه یا استان، بلکه برای محاسبه و تجزیه و تحلیل سایر شاخصه‌های اقتصادی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. در یک تعریف کلی؛ به کل ارزش(ریالی) محصولات و خدمات نهایی تولید شده توسط عاملان اقتصادی (مردم) در یک استان یا کشور در یک بازه زمانی مشخص (معمولا یک‌ساله)، تولید ناخالص داخلی می‌گویند. به‌عبارتی وقتی از GDP یا تولید ناخالص داخلی صحبت می‌شود، می‌خواهیم بدانیم در طول یک‌سال، چند ریال یا چند تومان یا چند دلار در کل کشور یا استان، کالا و خدمات فروخته شده است.

منظور از کالا و خدمات در تعریف بالا، کالا و خدمات نهایی است چراکه برای تولید هر محصول یا خدمتی مراحل مختلفی طی خواهد شد که قیمت همه مراحل واسطه در قیمت نهایی دیده خواهد شد. به‌عنوان مثال؛ در تولید نان، مراحل مختلفی اعم از کاشت گندم، تولید آرد و نهایتا تهیه نان انجام می‌شود. در محاسبه GDP تنها ارزش کالای نهایی (یعنی نان) در نظر گرفته شده چراکه ارزش کالاهای واسط مثل گندم و آرد در هنگام فرآیند تولید در قیمت نهایی نان لحاظ شده است و دیگر نیازی به محاسبه مجدد ارزش آنها نبوده و تنها ارزش کالای نهایی مورد استفاده باید در نظر گرفته شود. اگر قیمت هر نان را ۲۰۰۰ ریال فرض کنیم و تعداد ۱۰۰۰ قرص نان در دوره یک‌ساله تولید شود، کل تولید ناخالص داخلی برابر با دومیلیون ریال خواهد بود. از آنجایی که قیمت نهایی یک کالا یا خدمت حین معامله مشخص می‌شود، می‌توان تولید ناخالص داخلی را برابر با کل هزینه‌های انجام شده از سوی افراد و کل درآمد‌های به دست آمده برای آنها فرض کرد، چراکه در معامله بین دو نفر درآمد یکی، هزینه دیگری است.

   70درصد درآمد کشور در اختیار 10 استان

براساس داده‌های منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران، تولید ناخالص داخلی کشور (به قیمت بازار) در سال 98 برابر با 3348 هزار میلیارد تومان بوده که 70 درصد آن یعنی چیزی در حدود 2282 هزار میلیارد تومان آن تنها در 10 استان کشور رقم خورده است. براساس آمارها 10 استان شامل تهران، خوزستان، اصفهان، بوشهر، خراسان‌رضوی، فارس، آذربایجان‌شرقی، مازندران، البرز و کرمان از نظر تولید کالا و خدمات نهایی از دو برابر عملکرد تولیدی 21 استان بیشتر بوده‌اند. به عبارت دیگر، تولید ناخالص داخلی 21 استان دیگر برابر با 938هزار میلیارد تومان بوده است که در تناسب بسیار نامناسبی با 10 استان معرفی‌شده قرار دارد.

تولیدات هر استان و روند آن می‌تواند شاخص یا دماسنجی برای تحلیل توصیف یک کشور یا استان از نظر متغیر‌هایی چون؛ بیکاری، اشتغال و پویایی اقتصادی، قدرت خرید خانوار‌ها و... باشد. بر همین منظور تولیدات 938 هزار میلیارد تومانی 21 استان با وجود جمعیتی در حدود 36 میلیون نفر در مقابل تولیدات 2282 هزار میلیارد تومانی 10 استان با جمعیت 48 میلیونی نشان‌دهنده وضعیت نامناسب اقتصادی در آن استان‌هاست.

البته این آمار به هیچ‌وجه نشان‌دهنده رونق اقتصادی در 10 استان مذکور یا حتی بالا‌تر بودن رفاه اقتصادی افراد مقیم آن استان‌ها نبوده چرا که اولا؛ رونق اقتصادی در ابعاد استانی هیچ‌گاه مطرح نبوده و این رونق اقتصادی در ابعاد کشور است که می‌تواند مایه مباهات باشد و دوم آنکه رفاه اقتصادی متغیری است که بیشتر از آنکه به سطح تولیدات یک منطقه وابسته باشد به نحوه توزیع درآمد بین طبقات آن جامعه و البته ویژگی‌های قومیتی مرتبط می‌شود. بنابراین پیام چنین اختلاف تولیدی در 10 استان کشور در مقایسه با 21 استان دیگر تنها؛ تخصیص و توزیع نامناسب امکانات، بودجه و برنامه‌های اقتصادی بین این دو گروه است.

   42 درصد درآمد کشور در تهران، خوزستان و بوشهر

بررسی دقیق‌تر همچنین نشان می‌دهد 42 درصد از تولیدات ناخالص داخلی کشور تنها در سه استان؛ تهران، خوزستان و بوشهر متمرکز شده است. به عبارت دیگر از مجموع 3348 هزار میلیارد تومان کالا و خدمات نهایی تولید شده در کشور، 1438 هزار میلیارد تومان آن در سه استان تهران، بوشهر و خوزستان با جمعیتی درحدود 20 میلیون نفر تولید شده است. مکانیسم توزیع نامناسب درآمد در کشور در هر استان نیز به‌طور مستقل تکرار شده است.

درواقع همان‌طور که سه استان کشور 42 درصد تولیدات را در اختیار داشته و به لحاظ متغیر‌هایی چون؛ بیکاری، قدرت خرید و... وضعیت بهتری نسبت به 28 استان دیگر دارند، در همان سه استان نیز اختلاف‌درآمدی بین طبقات مختلف مردم به همین صورت است. به‌عنوان مثال در استان خوزستان که با 495 هزار میلیارد تومان تولید ناخالص داخلی سهمی 15 درصدی از درآمد و تولیدات کشور در سال 98 داشته است، همانند کل کشور که تولیدات و درآمد در مناطقی خاص تجمیع شده است، در این استان نیز همین اتفاق افتاده است. بر هیچ‌کس پوشیده نیست که استان‌های تهران و خوزستان جزء استان‌هایی با شکاف طبقاتی بالا هستند به‌طوری که عده‌ای حتی به اساسی‌ترین نیاز‌های زندگی مانند؛ آب دسترسی کافی ندارند.

  درآمد سرانه 13 استان کمتر از یک‌چهارم درآمد 3 استان

برای به دست آوردن درآمد سرانه کافی است رقم تولید ناخالص داخلی را بر جمعیت کشور یا منطقه موردنظرمان تقسیم کنیم. درآمد سرانه نشان می‌دهد به‌‎ازای هریک نفر در منطقه موردنظر چه میزان کالا و خدمات تولید یا چه میزان درآمد حاصل شده است. این متغیر از جهاتی بااهمیت‌تر از تولید ناخالص داخلی محسوب شده چراکه در مقایسه‌های بین‌استانی نشان‌دهنده شکاف‌های عمیق اقتصادی خواهد بود.

براساس آمارها، میانگین درآمد سرانه کل کشور با احتساب جمعیتی 83.5 میلیون نفری در سال 98 (برای آمارهای جمعیتی سال 98 از پیش‌بینی‌های سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان تهران استفاده شده است) در حدود 39 میلیون خواهد بود. در بررسی‌های به عمل آمده مشخص است 24 استان دارای درآمد سرانه‌ای پایین‌تر از میانگین کشوری هستند. ازسوی دیگر 7 استان تهران، یزد، بوشهر، کهگیلویه‌وبویراحمد، ایلام، خوزستان و مرکزی از درآمد سرانه‌ای بالاتر از میانگین کشوری برخوردار هستند. به‌طور دقیق‌تر بوشهر با درآمد سرانه‌ای 162 میلیونی، خوزستان با 100 میلیون و کهگیلویه‌وبویراحمد با 97 میلیون تومان در رتبه‌های اول تا سوم درآمد سرانه کشور هستند. ایلام با 67 میلیون، تهران با 53 میلیون، یزد با 49 میلیون و مرکزی با 44 میلیون تومان درآمد سرانه در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

به‌عبارت دیگر، داده‌های موجود در جدول و نمودار نشان می‌دهند درآمد سرانه (تولیدات ناخالص داخلی به‌ازای هر نفر؛ تقسیم بر جمعیت هر استان) 13 استان که شامل خراسان‌جنوبی، خراسان‌شمالی، قم، اردبیل، گلستان، لرستان، چهارمحال‌وبختیاری، همدان، کردستان، سیستان‌وبوچستان، خراسان‌رضوی، کرمانشاه و آذربایجان‌غربی می‌شوند به‌مراتب کمتر از یک‌دوم درآمد سرانه استان‌های تهران و یزد است.

همچنین درآمد سرانه این 13 استان کمتر از یک‌چهارم درآمد سرانه استان‌های بوشهر، خوزستان و کهگیلویه‌وبویراحمد است. اشکال اساسی شاخص درآمد سرانه در آن است که این شاخص نشانه «میانگین» درآمد افراد جامعه است و از پراکندگی و نوع توزیع درآمد هیچ نشانه‌ای نمی‌دهد. به‌‌عنوان مثال اگر بگوییم میانگین درآمد آقایان «الف» و «ب» یک‌میلیون تومان است، الزاما به‌معنای آن نیست که هریک از آنها ماهانه یک‌میلیون تومان درآمد دارند، بلکه ممکن است نفر اول ماهانه ۲ میلیون تومان درآمد داشته باشد و نفر دوم اصلا درآمد نداشته باشد. بنابراین در این شاخص‌ها هیچ علامتی از میزان عدالت توزیعی در هر استان نمی‌توان یافت اما می‌توان به‌طور قطعی از بی‌عدالتی اقتصادی بین تعداد خاصی از استان‌ها صحبت به عمل آورد. مثلا استان سیستان‌وبلوچستان با بیش از 1.4 میلیون نفر جمهیت تنها درآمد سرانه 14 میلیون تومانی را ثبت کرده است.

  کوتاهی مرکز آمار در محاسبه GDP استان‌ها و کشور

روز گذشته مرکز آمار ایران با انتشار حساب‌های ملی و منطقه‌ای، حقایق جدیدی از اقتصاد کشور را به ثبت رساند. براساس این آمار، تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور در پایان سال 98 برابر با 3348 هزارمیلیارد تومان بوده است که در مقایسه با رقم خود در سال 97 که 2537 هزارمیلیارد تومان بوده رشد 32 درصدی را نشان می‌دهد. البته تمامی این رشد بر اثر افزایش قیمت‌ها و تورم رخ داده است نه افزایش کمی و کیفی تولیدات، بنابراین با احتساب تورم 40 درصدی واضح است رشد اقتصادی که از تغییرات GDP به دست می‌آید در سال گذشته چندین درصد منفی بوده است.

در کلیه کشورها مرسوم است تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت اعلام شده تا رشد یا افت واقعی تولیدات و اقتصاد کشور ملموس باشد اما مرکز آمار کشور علاقه چندانی به انتشار این نوع آمار در گزارش آخر خود نداشته و تولید ناخالص داخلی را به قیمت بازار (بدون کم‌کردن اثر تورمی) محاسبه و انتشار داده است. بنابراین با نگاهی به اعداد جدول و رشد همه استان‌ها و کشور در تولیدات محصولات داخلی نباید توهم رشد اقتصادی یا حتی کنترل وضعیت سال پیش را داشت چراکه محاسبه اعداد به قیمت ثابت نشان از رشد منفی چنددرصدی کشور در سال پیش خواهد داشت.