چقدر مسلمانیم؟

محسن دیناروند، گروه تعاملی الف،   3990527016 ۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۵ تکراری یا غیرقابل انتشار
چقدر مسلمانیم؟

ما مسلمانیم ولی اینکه چقدر رفتار و عملمان منطبق با اسلام است واقعا جای بحث و تردید دارد! اسلام راجب قضاوت کردن در مورد دیگران و توبه چه نظری دارد؟ ما در عمل چه می کنیم؟
امام علی علیه السلام در نامه ای به مالک اشتر نخعی می فرماید: «یادت باشد که اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش نکن، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی... » 
خب مولای ما شفاف و بدون تردید در مورد قضاوت دیگران و توبه اینچنین گفته است و اما ما چه می کنیم با دیگرانی که شاید رک و صریح هزار بار گفته اند توبه کرده ایم؟ چقدر دیگران را قضاوت می کنیم؟ و عاشورا چقدر برای مولایمان حسین علیه السلام اشک می‌ریزیم و سینه می‌زنیم؟ اما پای عمل که می‌شود باز خودمانیم که خودمانیم که خودمان! کاسه همان است و آش همان!

اینک طرح یک سوال را لازم می‌دانم و آن اینکه قبل از عاشورا چه کسی آب را بر لشکر مولایمان حسین علیه السلام بست؟ چه کسی بیشترین ضربه نظامی را به مولایمان زد تا آنجا که اگر او نبود روز عاشورا آن اتفاقات هولناک رخ نمی‌داد؟ حتما می‌دانید! بله حر، این فرمانده سپاه یزید. اگر ما بودیم حر را، آن فرمانده سرسخت لشکر یزید با آن همه جفا که در حق عزیزانمان کرده بود را می‌بخشیدیم؟ اجازه و زمینه ورود به لشکر حق را برای او فراهم می‌کردیم؟

برای خودمان بهانه می‌تراشیم که اینها توبه ظاهری کرده اند! اما واقعا به چه می‌نازیم؟ ما که هستیم که درون افراد را بفهیم؟ به چه حقی خود را صاحب چنین مقامی کرده ایم؟ جریان ابوسفیان مشرک و محارب را به یاد بیاورید! چقدر فاصله داشت به تبدیل شدن به ابوسفیان مسلمان؟ در فتح مکه مسلمان شد و پیامبر اعظم (ص) مسلمانی او را پذیرفت حتی اگر به ظاهر و از روی سیاست بخواهد مسلمان شده باشد و دست بر قضا در چند نبرد هم برای اسلام حضور داشت! آیا پیامبر عزیز ما ابوسفیان را سرزنش کرد؟ یا قضاوت کرد؟ یا از او انتقام گرفت؟ هیچکدام و هی چیز جز پذیرش اسلام او! این سه فقط مثال بودند وگرنه از بخواهیم و بنشییم و دقیق شویم در خودمان و در معارف اسلام مثال‌ها فراوان‌تر این حرف ها است. و در مقابل مثالی هم نیست. یعنی نداریم که فردی را ائمه ما قضاوت کرده باشند یا توبه کرده باشد و نپذیرفته باشند. داریم؟ خب مدعیان بیاورید.

اینک به خود و راه خود فکر کنیم. چرا از علی علیه السلام، از حسین علیه السلام و سایر معصومین و بزرگان دین حرف می‌زنیم و پای عمل که می‌شود هیچ! از هیچ هم کمی هیچ تر! آیا زمان آن نرسیده است به خود آییم و  برگردیم به آموزه‌ها و معارف اسلام! اسلام درست نه اسلامی که در ذهن خودمان ساخته ایم که فقط شاید حرف‌های خوب می‌زند و دیگر هیچ! برگردیم به اسلام! نه اسلامی که ما ساخته‌ایم! نه! برگردیم به اسلامی که هست، اسلامی که پیامبرش آمد تا رحمت جهانیان باشد. 

نکته مهم دیگر عدم نسبیت رفتار ما با مکتب انتظار موعود(عج) است؟ چگونه ما با اینگونه مسلمانی می‌خواهیم منتظر امام زمانمان (عج)باشیم؟ و جهان را مسلمان کنیم؟ ما؟ تحمل رسم مسلمانی را داریم؟ اگر یک کافر توبه کند و مسلمان شود ما می‌پذیریم؟ حرف امامان را زمین نمی‌گذاریم؟ با این وضع چگونه خود را منتظر ظهور می نامیم؟ آیا این ادعا یک دروغ بزرگ نیست؟ حال این یک سنجش است که چقدر مسلمانیم؟ هیچوقت برای آمدن دیر نیست.