نامه منتشر نشده محسن رضایی به رهبر انقلاب / از ایشان خواستم آقای هاشمی را نجات دهند

گروه سیاسی الف،   3990317159 ۱۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع دانشگاهیان استان تهران بخشی از نامه خود به رهبر انقلاب را که در سال ۱۳۷۲ نوشته شده ، خواند . و گفت :در دولت آقای هاشمی، چالش بین دو اندیشه مدیریت مردمی و محفلی، که از ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ فروکش کرده و ترمیم شده بود، مجدداً آشکار شد.

نامه منتشر نشده محسن رضایی به رهبر انقلاب / از ایشان خواستم آقای هاشمی را نجات دهند

محسن رضایی گفت :در سال ۱۳۷۲ که چشم انداز این رویکرد در حکمروایی، برایم مشخص شد، در نامه ای به محضر مقام معظم رهبری نوشتم که امروز همراهم آورده ام و از روی متن برای شما قرائت می کنم:

«جنابعالی مطلع هستید که اینجانب چه میزان از آقای هاشمی دفاع کرده ام... من به روشنی می بینم که تکنوکرات ها که از اساس مخالف روحانیت و ایشان هستند چگونه دارند با ده ها اقدام بی صدا ریشه حاکمیت سیاسی روحانیت را در این کشور تضعیف می کنند و با بی وفایی کامل نسبت به آقای هاشمی و روحانیت به آن سویی که خودشان می خواهند، نظام را می کشانند. برای آنها ظاهراً مهم نیست که امثال آقای هاشمی شکست بخورند. برای آنها این مهم است که وضع فعلی را یک قدم به سوی غرب زدگی ببرند و آن را به دست کسانی بسپارند که از دست روحانیت و سربازان وفادار آن که سپاه و بسیج باشد، زخم اساسی خورده و به جان همه ما تشنه اند. من به عنوان یک سرباز روحانیت دست جنابعالی را می بوسم که آقای هاشمی را از این خطر بزرگ نجات دهید. انقلاب اسلامی و امام راحلمان و حوزه بزرگ شیعه برای امثال آقای هاشمی بهای بزرگ پرداخته اند و زحمت طاقت فرسایی کشیده اند. خدا را شاهد می گیرم که من به آقای هاشمی علاقه مند هستم و آرزو می کنم که ایشان با سربلندی این سه سال باقیمانده ریاست جمهوری را طی کند».

 خوشبختانه موجی که در سال اول گام دوم انقلاب، با رستاخیز شهادت حاج قاسم سلیمانی آغاز شده و در انتخابات مجلس ادامه یافته است، می تواند سرآغاز ظهور یک اندیشه و جریان مردمی و حرکت اصیل و تحولگرای بومی باشدبه گزارش تسنیم دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در سال ۱۳۶۰ شاهد دو اتفاق بودیم؛ از یک طرف، ناکارآمدی و انحراف در اندیشه حکمرانی محفلی و صاحبان آن، پایگاه مردمی آنها را به شدت تضعیف کرد. از طرف دیگر موفقیت های اندیشه حکمروایی مردمی، هرچند محدود، توانست اعتبار و اعتماد اجتماعی این طیف را افزایش دهد. رضایی ادامه داد: اندیشه حکمروایی مردمی، با کمرنگ شدن اندیشه رقیب، توانست در نهادهای اداری برجای مانده از سیستم سابق هم تعمیم یابد و به این ترتیب، ظرفیت سازی بزرگی انجام داد که هم در جنگ و امنیت و هم در رسیدگی به مردم، دستاوردهای کم نظیری را به صحنه آورد و به نمایش گذاشت. وی با یادآوری اختلالات به وجود آمده از سوی محافل غربگرا در سالهای بعد از جنگ، تصریح کرد: پس از پایان جنگ و رحلت امام (ره)، برخی نهادهای مردمی - انقلابی، یا در نهادهای رسمی ادغام شدند و یا قالب رسمی به خود گرفتند، ولی در نحوه حکمروایی کشور اختلاف پیش آمد. جمعی از یاران امام (ره) معتقد بودند که اتکا به مردم و مدیریت انقلابی یک وضعیت گذرا و موقتی بوده و حال باید شرایط را اصطلاحاً «عادی سازی» کرد. این عده، به حکمروایی محفلی - وارداتی کشیده شدند، ولی رهبر انقلاب الگوی حکمروایی مردمی - تحولگرا را در پیش گرفتند. در اواخر دهه ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ در حالی که انتظار می رفت اندیشه حکمروایی مردمی و نظام تحولگرا، در همه نهادهای رسمی مبنای کار قرار گیرد چنین نشد و لذا برای بار دوم دوگانگی اندیشه ای در اداره کشور به وجود آمد که به مدت ۳۰ سال ادامه یافت. 

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: فتح خرمشهر و برجام، دو دستاورد نمادین از دو اندیشه حکمروایی در نظام هستند.

 وی گفت: از پیروزی انقلاب تاکنون، با یک چالش اندیشه ای در مدیریت کشور مواجه بوده ایم؛ در دهه اول انقلاب دو اندیشه در اداره کشور شکل گرفت: اندیشه حکمروایی مردمی (به عنوان یک اندیشه اصیل، بومی، تحولگرا و انقلابی، کم هزینه و پر دستاورد) که نماد آن آزادی و فتح خرمشهر بود و اندیشه حکمروایی محفلی (بعنوان یک اندیشه کپی برداری شده، ناسازگار با بوم، غیرتحولگرا، پرهزینه و کم دستاورد) که با فراز و فرودهایی در چهار دهه همراه بود و مهمترین نتیجه یا نماد اخیر آن، برجام است.

...در دولت آقای هاشمی، چالش بین دو اندیشه مدیریت مردمی و محفلی، که از ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ فروکش کرده و ترمیم شده بود، مجدداً آشکار شد. وی افزود: تعبیر آیت الله هاشمی رفسنجانی که در نماز جمعه ۱۸ آبان ۱۳۶۸ گفتند: «اظهار فقر و بیچارگی کافی است. این رفتارهای درویش مسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است. زمان آن رسیده که مسئولین ما به «مانور تجمل» روی آورند. از امروز به خاطر اسلام و انقلاب مسئولین وظیفه دارند مرتب و باوقار باشند. هرچند ما فقیر باشیم و اقتصادمان به سامان نباشد اما برای آنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیر مسلمان ملتی مفلوک جلوه نکنیم لازم است تا جلوه هایی از تجمل در چهره کشور و مسئولین حاکمیتی رؤیت شود»امروزه کشور به علت انباشت مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیازمند یک تحول جدید در حکمروایی بویژه در حوزه اقتصاد و فرهنگ است

فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس گفت:  محسن رضایی اظهار داشت: اندیشه حکمروایی محفلی، در دهه سوم و چهارم، در پوشش شعار عادی سازی و یا انقلاب زدایی در فرهنگ، اقتصاد و سیاست ادامه یافت. در برهه ای نیز از «توسعه اقتصادی» و در مقطعی «آزادی و توسعه سیاسی» صحبت به میان آمد؛ رمز همخانگی این دو نماد این بود که در اندیشه حکمروایی محفلی - وارداتی، در دهه ۱۳۷۰ ،یک ائتلاف بین لیبرال ها و تکنوکرات ها به وجود آمده بود. وی به آثار و دستاوردهای این دو اندیشه حکمروایی اشاره کرد و گفت: اندیشه حکمروایی محفلی با محوریت شعار عادی سازی و در قالب «تنش زدایی و مذاکره با امریکا» در خارج و «فاصله گذاری با مردم» در داخل، ادامه یافت. مهمترین دستاورد خارجی آن در روابط منطقه ای، عادی سازی مقطعی رابطه با عربستان در اواخر دهه ۱۳۷۰ و اوایل دهه ۱۳۸۰ و در سطح بین المللی توافق با امریکا در برجام در دهه ۱۳۹۰ بود. همچنین در فضای داخلی به برخی واپسگرایی های نمادین در حوزه فرهنگ دست زدند. در بُعد سیاست داخلی، کوشیدند دخالت و مشارکت مردم را در اداره کشور کاهش دهند و این را در انتخابات بعنوان یک مبنا برای تعیین دولت و مجلس قرار دهند که تلاش هایشان با واکنش قاطع مقام معظم رهبری و تاکید ایشان بر مشارکت حداکثری و حفظ جمهوریت نظام ناتمام ماند.

رضایی الگوی حکمروایی مطلوب برای ایران را تعمیم «اندیشه حکمرانی مردمی و نظام تحولگرا» در فرهنگ و اقتصاد دانست و تاکید کرد: خوشبختانه موجی که در سال اول گام دوم انقلاب، با رستاخیز شهادت حاج قاسم سلیمانی آغاز شده و در انتخابات مجلس ادامه یافته است، می تواند سرآغاز ظهور یک اندیشه و جریان مردمی و حرکت اصیل و تحولگرای بومی باشد. اتکای هرچه بیشتر به توان داخلی و مدیریت مردمی تحولگرا و تحقق ایده اخراج امریکا از منطقه، چه از درون اقتصاد و فرهنگ کشورها و چه از بعد دخالت در سیاست داخلی کشورهای منطقه، شعار اصلی این تحول جدید است. وی افزود: امروزه کشور به علت انباشت مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیازمند یک تحول جدید در حکمروایی بویژه در حوزه اقتصاد و فرهنگ است. این اندیشه باید بتواند: اولاً ضمن ایجاد هماهنگی و هم راستایی در سه قوه، یک امتداد اجتماعی هم جهت با قوای سه گانه را در متن مردم به وجود آورد. ثانیاً مشابه دهه اول انقلاب که اوج مشارکت عمیق مردمی بود و کارها و نهادها از مردم، با مردم و برای مردم بود، برای چهل سال آینده، کادرسازی کند. ثالثاً فرهنگ و اقتصاد را مثل دفاع و امنیت، روی ریل مدیریت مردمی و تفکر اصیل تحولگرایی بومی بیاندازد و به کمک جوانان نخبه ایرانی الگوی کم هزینه و پردستاورد پیشرفت را رونمایی کند؛ پیشرفتی که درونزا و پایدار باشد و با آمد و رفت دولت ها و مجلس ها، مسیر و شتاب آن تغییر نکند.