امام خمینی و تنگه های احد انقلاب...

سیدعلیرضا سجادیه،   3990314116 ۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۰ تکراری یا غیرقابل انتشار
امام خمینی و تنگه های احد انقلاب...

در چهل‌سالگی انقلاب اسلامی و مرور همه فراز و نشیب‌های طی شده، به نظر می‌رسد هنوز تنگه‌های احدی برای انقلاب وجود دارد که باید بیش‌ازپیش به آن‌ها توجه کرد. یکی از چالش اصلی همه تحولات بزرگ اجتماعی- ازجمله انقلاب‌ها- صیانت از جهت‌گیری‌های اصلی آن است. چالش ثبات و پایداری در اهداف، آرمان و مسیر دستیابی به آن‌ها جزو حیاتی‌ترین چالش‌ها هستند. پیامد عدم صیانت از این ثبات، تبدیل‌شدن یک انقلاب به ضد خودش خواهد بود.

طبیعی است که هر انقلابی در مراحل مختلف رشد و بلوغ خود در معرض بحران‌ها و آسیب‌هایی مختلفی خواهد بود که برخی محسوس و برخی نیز نامحسوس و پنهان هستند. در مواجهه با چنین آفاتی، یگانه راه اصلاح یا مصونیت بخشی به انقلاب، بازگشت و توجه دوباره به اصول و مبانی اولیه شکل‌گیری و تأسیس آن به‌عنوان شاخص اصلی صحت رویکرد حال و آینده است. مکانیسم این کار، در واقع استفاده از محکمات یک انقلاب در برابر متشابهات آن است. یکی از منابع مهم این اصول کلان و مهم در پهنه انقلاب اسلامی، بیانات و مکتوبات رهبران آن است.

با چنین مبنایی است که می‌بینیم، آرمان‌ها، الزامات و آفات انقلاب اسلامی جزو پربسامدترین واژگان و مفاهیم موجود در بیانات رهبران آن بوده و همواره به‌عنوان قطب‌نمایی در مقابل دیده‌گان عامه مردم و نخبگان و مسئولان قرار داده می‌شوند.

دراین‌بین، برخی از مقاطع زمانی و مکانی اهمیتی ویژه در کشف و شناخت حقیقی اندیشه رهبران انقلاب اسلامی دارد. یکی از این زمان‌ها برگزاری و حضور مستقیم رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالگردهای رحلت امام خمینی (ره) است. علل مختلفی را می‌توان در مهم بودن چنین مناسبتی برشمرد:

عنایت خاص رهبری به امام راحل و تجلیل از شخصیت ایشان؛

تجدیدعهد ملّی با رهبر فعلی و قبلی انقلاب اسلامی؛

روشن شدن راه آینده و تصحیح مسیر فعلی؛

کشف، تبیین و ساخت مکتب امام (ره) توسط مقام معظم رهبری؛

شاخص‌سازی به‌مثابه مسیر عملیاتی کردن مبانی نظری امام خمینی (ره)؛

تحلیل و تبیین مسائل روز انقلاب اسلامی با بهره‌گیری از محکمات اندیشه و عمل امام (ره).

اقدامات فوق توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی با صورت‌بندی‌ها و واژگان مختلف و متنوعی چون مکتب امام، راه امام، باورهای امام، مکتب سیاسی امام، اصول امام، دو پرچم برافراشته شده توسط امام و... بیان‌شده‌اند، لکن در این میان به‌جرئت می‌توان سه‌گانه عدالت، عقلانیت و معنویت را جلوه تامی از عناصر تبیین‌کننده افکار و رفتار امام امت توسط معظم‌له دانست.

اگرچه که ادبیات دینی و غیردینی مشحون از تفسیر‌ها و تحلیل‌های متنوع و بعضاً متعارض و متناقضی از هریک از این سه واژگان مهم و کلیدی است اما مرور و بازخوانی تفسیر رهبری می‌تواند کمک شایان توجهی به فهم دستگاه فکری و عملی ایشان بکند. مرور این تذکرات یقیناً دلالت‌های محکم و متقنی برای شرایط امروز انقلاب اسلامی نیز دارد. وضعیتی که در آن نیازمند جدّ و جهاد و غیرت بسیار بیشتر برای بازنمایی کامل مکتب امام است.

معنویت

بخش مهمی از معنویت در اسلام عبارت است از اخلاق، دوری از گناه، دوری از تهمت، دوری از سوء ظن، دوری از غیبت، دوری از بددلی، دوری از جداسازی دل‌ها از یکدیگر...خود امام هم همین‌جور بود. ایشان، هم در نوشته‌های خود- بخصوص در اواخر عمر شریفش- هم در اظهارات خود، بارها گفت من در فلان قضیه اشتباه کردم. اقرار کرد به این‌که در فلان قضیه خطا کرده است؛ این خیلی عظمت دارد. روح یک انسانی باید بزرگ باشد که بتواند یک چنین حرکتی را انجام دهد؛ خودش را منسوب کند به‌اشتباه و خطا.

مظهر معنویت در امام بزرگوار، در درجه اول، اخلاص خود او بود. امام کار را برای خدا انجام داد. از اول، هرچه که احساس تکلیف می‌کرد تکلیف الهی اوست، آن را انجام می‌داد. از فداکاری در این راه، امام ابا نکرد...

خود او اهل توکل بود، اهل تضرع بود، اهل توسل بود، اهل استمداد از خدا بود، اهل عبادت بود.

از فرصت‌های زندگی برای تقرب به خدای متعال، برای پاکیزه کردن دل‌وجان مطهرِ خودش استفاده می‌کرد. دیگران را هم امر می‌کرد و می‌گفت: ما در محضر خدا هستیم. عالَم محضر خداست. عالَم، محل حضور جلوه‌های الهی است. همه را به این راه سوق می‌داد. خود او اهل رعایت اخلاق بود، دیگران را هم به اخلاق سوق می‌داد.


عقلانیت

اولین نمونه، همین گزینش مردم‌سالاری برای نظام سیاسی کشور بود؛ یعنی تکیه‌ی به آرای مردم. انتخاب مردم‌سالاری یکی از مظاهر روشن عقلانیت امام در مکتب حیات‌بخش و نجات‌بخش او بود.

یک نمونه دیگر از عقلانیت امام و تکیه او به خرد و هوشمندی، عبارت است از سرسختی و عدم انعطاف او در مقابله‌ با دشمن مهاجم. امام به دشمن اعتماد نکرد. بعدازآنکه دشمن ملّت ایران و دشمن این انقلاب را درست شناخت، در مقابل او مثل کوه ایستاد. آن‌کسانی که خیال کردند و خیال می‌کنند عقل اقتضا می‌کند که انسان گاهی مقابل دشمن کوتاه بیاید، امام درست نقطه مقابل این تصور حرکت کرد. عقلانیت امام و آن خرد پخته‌ قوام‌یافته‌ این مرد الهی، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، کمترین انعطاف و کمترین عقب‌نشینی و کمترین نرمش به پیشروی دشمن می‌انجامد.

یک مظهر دیگر عقلانیت، تزریق روح اعتمادبه‌نفس و خوداتکائی در ملّت بود.

یک مظهر دیگر، تدوین قانون اساسی بود. امام خبرگان ملّت را از طریق انتخابات مأمور کرد که قانون اساسی را تدوین کنند. آن تدوین‌کنندگان قانون اساسی، با انتخاب ملّت این کار را انجام دادند.

ازجمله مسائلی که مظهر عقلانیت امام بزرگوار بود، این بود که ایشان به مردم تفهیم کرد که آن‌ها صاحب و مالک این کشورند. مملکت صاحب دارد... امام به مردم تفهیم کرد که مملکت صاحب دارد و صاحب مملکت، خود مردم هستند.


عدالت

بُعد عدالت هم در مکتب امام بسیار برجسته است. اگرچه به یک معنا عدالت هم از همان عقلانیت و نیز از معنویت برمی‌خیزد، اما برجستگی بُعد عدالت در منظر امام بزرگوار، آن را به‌طور مشخص‌تری در مقابل ما قرار می‌دهد.

از اول پیروزی انقلاب، امام تکیه ‌بر طبقات ضعفا را اصرار کردند، تکرار کردند، توصیه کردند. تعبیر «پابرهنگان»، «کوخ‌نشینان» جزو تعبیراتی بود که در کلام امام بارها و بارها تکرار شد. به مسئولین اصرار داشتند که به طبقات محروم برسید. به مسئولین اصرار داشتند که از اشرافیگری پرهیز کنند. این، یکی از توصیه‌های مهم امام بزرگوار بود. ما نباید این‌ها را فراموش کنیم. آفت مسئولیت در یک نظامی که متکی به آرای مردم و متکی به ایمان مردم است، این است که مسئولین به فکر رفاه شخصی بیفتند؛ به فکر جمع‌آوری برای خودشان بیفتند؛ در هوس زندگی اشرافیگری، به این در و آن در بزنند؛ این آفت بسیار بزرگی است. امام خودش از این آفت به‌کلی برکنار ماند و مسئولین کشور را هم ‌بارها توصیه می‎کرد که به کاخ‌نشینی و به اشرافیگری تمایل پیدا نکنند، سرگرم مال‌اندوزی نشوند، با مردم ارتباط نزدیک داشته باشند.

ماها که آن روز جزو مسئولین بودیم، امام دوست می‌داشت که با مردم ارتباط داشته باشیم، مأنوس باشیم؛ اصرار داشت که خدمت به اقصی نقاط کشور برده شود؛ مردم نقاط دور، از خدمات عمومی کشور بهره‌مند شوند. این‌ها ناظر به آن بُعد عدالت امام بزرگوار بود.

امام اصرار داشت که مسئولین از میان مردم انتخاب شوند، از خود مردم باشند، وابستگی‌ها ملاک قبول مسئولیت‌ها نباشند. گاهی در مقام تعریف از یک مسئولی می‌گفتند: این از دل مردم برخاسته است. ملاک را این می‌دانستند. از نظر امام بزرگوار، تکیه‌ به ثروت و تکیه‌ به قدرت برای گرفتن مسئولیت، جزو خطرهای بزرگ برای کشور و برای انقلاب بود.


*پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)