به گزارش الف، اصطلاح عادیسازی یک رابطه مستقیم و تنگاتنگ با یهودیت از زمان شکلگیری رژیم جعلی اسرائیل در 15 مه 1948 که در تاریخ دردناک فلسطینیان معروف به روز «نکبت» است، قدمت دارد.
رژیم صهیونیستی با حمایت مستقیم انگلیس و چراغ سبز آمریکا تاسیس شد و نخست ایالات متحده و شوروی آن را به رسمیت شناختند. صهیونیستها همزمان با آغاز اشغالگری در فلسطین و جنایتهای مکرری که علیه مالکان اصلی این سرزمین مرتکب شدند، یک فراخوان کلی برای مهاجرت یهودیان از سراسر جهان به این منطقه صادر کردند.
بنابراین مهاجرت صهیونیست ها به سرزمین فلسطین شروع شد و مهاجران اقدام به خرید زمین کردند. دیری نگذشت که اعراب پی بردند هدف واقعی مهاجران تشکیل کشور یهودی است؛ لذا شروع به مقابله کردند.
در همان سال بلافاصله بعد از شکلگیری نکبت جنگندههای مصری ابتدا «تلآویو» را که صهیونیستها به عنوان پایتخت خوددر نظر گرفته بودند بمباران کردند و نیروهای زرهی لبنان از شمال، سوریه و اردن از شرق و مصر از غرب به سوی فلسطین به راه افتادند. اما به طور کلی این جنگ نتیجهای برای اعراب نداشت.
در سال 1949 رژیم اشغالگر حدود 400 شهر و روستای عربنشین فلسطین را تخریب و به جای آنها جنگل مصنوعی ایجاد کرد. به این ترتیب در این جنگ نزدیک به یک میلیون فلسطینی آواره و به کشورهای عربی منطقه پناهنده شدند و صهیونیستها توانستند بر 78 درصد کل خاک فلسطین مسلط شوند.
اما جعلی بودن رژیم اسرائیل که با آواره و قتل عام کردن هزاران فلسطینی شکل گرفت، از همان ابتدا برای همه جهان آشکار بود؛ بنابراین صهیونیستها برای مشروعیتبخشی به حاکمیت خود در فلسطین نیاز به تایید و حمایت بینالمللی داشتند که ابتدا باید از کشورهای عربی آغاز میشد. علاوه بر آن صهیونیستها میدانستند که عادیسازی روابط کشورهای رسمی و قانونی جهان با رژیم خودساخته صهیونیستی موجب میشود تا چهره امپریالیسم و متجاوز این رژیم شکل شرعی به خود بگیرد.
اولین گام کشورهای عربی در مسیر عادیسازی با صهیونیستها
در 17 سپتامبر 1978 که از شومترین روزهای تاریخ اعراب و همه مسلمانان جهان به شمار میآید، اولین معاهده صلح میان طرفین جنگ اعراب و اسرائیل توسط «انور سادات» رئیس جمهور وقت مصر و «مناخیم بگین» نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی در «کمپ دیوید» آمریکا امضا شد که به صلح میان مصر و اسرائیل انجامید.
این معاهده شوم آغازگر روند عادیسازی اعراب با رژیم اشغالگر در راستای تحقق رویای صهیونیستها بود. در آن زمان بسیاری گمان میکردند که مصر تنها کشور عربی است که به سازش با صهیونیستها تن داده؛ اما بعدها مشخص شد عربستان سعودی به وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده که از چنین مذاکراتی استقبال میکند. همین چراغ سبز سعودیها و رژیمهای عربی تابع آن کافی بود تا صهیونیستها بحث توافق صلح با اردن و بعد کنفرانس صلح مادرید و سپس توافقهای اسلو را به میان بیاورند که اتفاقا همه آنها انجام شد.
رژیم اشغالگر صهیونیستی برای تحقق هدف شوم خود و پایمال کردن حقوق ملت فلسطین باید ابتدا افسار کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را که همواره در برابر سیاستهای همپیمان قدیمی و همیشگی آن یعنی آمریکا تسلیم بودهاند به دست میگرفت.
مقاومت در برابر رژیم اشغالگر صهیونیستی، به مرور توسط روشنفکران عرب هوادار اسرائیل تغییر جهت داده شد. این به اصطلاح روشنفکران معتقد بودند که رژیمهای عرب، بی جهت به اسرائیل پشت کرده و به خواست فلسطینیان با صهیونیستها از سر جنگ برآمدهاند و باید منافع ملی خود را در اولویت قرار دهند.
درواقع روابط اعراب و اسرائیل چه خصمانه و چه دوستانه، هیچوقت بر اساس منافع فلسطین نبوده و این امر در خصمانه یا دوستانه شدن روابط نقشی نداشته ؛ بلکه منافع رژیمهای عربی مؤثرین نقش را در این میان بازی کرده است.
چرا رژیمهای عربی گرفتار ارتباط با اشغالگران شدند؟
یکی از عمدهترین عواملی که موجب شد تا رژیمهای عربی به عادیسازی با دشمن صهیونیستی تن دهند، به ماهیت اصطلاح عادیسازی که به معنای شکست است برمیگردد. درواقع اشغالگران صهیونیست با استفاده از بزرگترین نقطه ضعف قوم عربی یعنی تعصبات فرقهای و مذهبی توانستند بر آنها مسلط شده و به آنان بقبولانند که برای مصون ماندن از هرگونه تهدید داخلی و خارجی باید زیر چتر پروژههای آمریکایی-صهیونیستی زندگی کنند.
عربستان، سردمدار کمپین عادیسازی با تلآویو
در سالهای اخیر عربستان سعودی در صدر لیست کشورهای عربی قرار دارد که ننگ عادیسازی با اشغالگران را به جان خریده است.
شخصیتهای سعودی از سال 2006 به طور علنی از عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی سخن گفتند به طوری كه به گفته آنها اسرائیل نه تنها دشمن عربستان نیست، بلكه نزدیکترین هم پیمان غیر رسمی این كشور نیز به شمار میآید!
اما اوج شاخصهای عادیسازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی از دوره ولیعهدی «محمد بن سلمان» نمایان شد. پس از سفر هیئت سعودی به مناطق اشغالی و دیدار اعضای آن با مقامات صهیونیست، سفر «محمد العیسی» دبیرکل تشکل موسوم به «رابطه العالم الاسلامی» به اردوگاه آشویتس در لهستان به عنوان بخشی از سالگرد قربانیان ادعایی هولوکاست، صدور مجوز سفر صهیونیستها به عربستان و حضور تیم خبرنگاران صهیونیستی در خیابانهای جده و دهها اقدام کوچک و بزرگ دیگر سعودیها در راستای عادیسازی با رژیم صهیونیستی که پخش سریالهای ضدفلسطینی و حامی اسرائیل به مناسب ماه مبارک رمضان از شبکههای عربستان نمونه جدید آنهاست، حمایت این کشور از طرح شوم موسوم به «معامله قرن» با هدف حذف کامل مسئله فلسطین، اوج گستاخیهای ریاض در قبال برادران عرب خود بود.
البته در این سالها عربستان تنها کشوری نبود که در این مسیر ننگین گام برداشت. بحرین، امارات و عمان از جمله بارزترین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هستند که علنا با اشغالگران رابطه دارند که البته رژیمهای عربی منطقه آفریقا مانند مصر ومراکش و سودان نیز از این امر مستثنی نیستند.
نقش کشورهای عربی در شکلگیری معامله قرن
همه این ها در نهایت به طرح «معامله قرن» در 28 ژانویه 2020 منجر شد که ناگفته نماند در این مرحله نیز رژیمهای عربی برای سیاست های آمریکایی-صهیونیستی کم نگذاشتند.
به گفته ناظران همانطور که توافق کمپ دیوید نتوانست آرمان فلسطین را از بین ببرد و توافق اسلو با موشکهایی روبرو شد که بیش از سه میلیون شهرکنشین صهیونیست را به پناهگاهها فرستاد و موازنه وحشت بیسابقهای را ایجاد کرد، معامله قرن نیز با وجود همه توطئههای غربی و عربی دیر یا زود باعث بسیج افکار عمومی عرب و مسلمان در کنار آرمان فلسطین میشود. دراین میان بزرگترین بازنده اعرابی خواهند بود که به امید حمایتهای موهوم آمریکایی-صهیونیستی از امنیت آنها، فلسطین را در چنگال اشغالگران رها کردند.