نامه ایران به سازمان ملل؛ اتمام حجت با یک جانبه‌گرایی

معصومه پورصادقی، گروه سیاسی الف،   3990222056 ۱۹ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
نامه ایران به سازمان ملل؛ اتمام حجت با یک جانبه‌گرایی

نامه ۱۹ اردیبهشت محمدجواد ظریف به دبیرکل سازمان را باید نقطه آغاز یک دوره جدید همراه با بیم و امید در مناسبات ایران با جامعه بین المللی دانست.

 ظریف و حلقه اول نزدیک به او که از سال ۹۲، و بویژه در دوره اول دولت تدبیر و امید، سکان هدایت وزارت خارجه را برعهده داشتند، همگی کم و بیش تجربه چندین سال حضور در نمایندگی های دائم ایران نزد سازمان های بین المللی در نیویورک، ژنو، وین و یا لاهه را داشته اند. تیمی سیاسی_حقوقی که با به سرانجام رسیدن برجام به مرور هر یک به سمتی رفتند و ظریف ماند و یار گرمابه و گلستان شب و روزهای برجامی اش، عراقچی.

هدایت راهبردی این تیم حقوقی و سیاسی را مستقیما و تمام قد ظریف برعهده داشت که تمام عمر حرفه ای خود در سیاست خارجی جمهوری اسلامی بعد از انقلاب را در ارتباط با سازمان ملل گذرانده بود و سابقه ای حدودا ۳۵ ساله از خود در این ارتباط برجای گذاشت تا مرداد ۹۲ که در کابینه اول دولت، وزارت امور خارجه را به او سپردند. 

دوران تکیه و گرایش به سازمان ملل متحد بعنوان بارزترین نماد بین المللی گرایی در جهان پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد. شاید بعنوان پناهی از دست زورگویی ها و سیاست های واشنگتن. 

نامه وزیر خارجه به دبیرکل سازمان ملل را باید تلاشی جدید از حلقه کوچک شده تیم پر تعدادی که مذاکرات هسته ای با پنج و بعلاوه یک را برای حل مسالمت آمیز یک «بحران غیرضروری» آغاز کردند، تلقی کرد که همچنان امیدوار به قدرت و کارایی سازمان ها و رژیم های بین المللی برای کشوری مانند ایران است که در مقاطعی، برای آزمودن بخت خود برای احقاق حقوق حقه اش، به آنها متوسل شده اند. 

دوره جدید مذاکرات هسته ای ایران با پنج بعلاوه یک که در نهایت منجر به توافق برجام شد، ذیل سایه حمایت مثلثی از سازمان های بین المللی قرار گرفت و به سرانجام رسید: سازمان ملل _ اتحادیه اروپایی _ آژانس بین المللی انرژی اتمی.

همین مثلث در مقطعی از دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، با هدایت و راهبری واشنگتن در خط مقدم اعمال سخت ترین و شدیدترین تحریم های بین المللی علیه ایران قرار گرفتند و و همان ها، در مقطعی دیگر (که تاکنون هم کم و بیش ادامه پیدا کرده است)، در مسیر حمایت و تقویت تعامل و توافق با تهران قرار گرفتند.

 ترامپ که به قدرت رسید، رفتارها و‌ رویکردهایی از خود نشان داد که عملا راه خود را از این مثلث جدا کرد و فشار و تلاش آشکار تیم ضد ایرانی دولت آمریکا برای همراه کردن این مثلث، فعلا بی نتیجه بوده است؛ هر چند اثرگذاری این سه، دیگر مثل دورانی که آمریکا نیز در این جمع بود، نیست.

حالا وزیر خارجه راس این مثلث را مورد خطاب قرار داده و در ادامه دیپلماسی و نامه نگاری ها برای حفظ برجام و احقاق حقوق ایران از این توافق، یکی از مهمترین نامه های خود به دبیرکل سازمان ملل را ارسال کرده است. روح حاکم بر این نامه را می توان حول سه محور اصلی شناسایی کرد: 

۱. ادامه تکیه، اعتماد و توسل ایران به بین المللی گرایی و نقش سازمان ملل در حفظ صلح و امنیت بین المللی (و بازوی اجرایی این سازمان در موضوع هسته ای یعنی آژانس بین المللی انرژی اتمی)

۲. حقوق ایران، پایبندی ایران و نقض تعهدات آمریکا در موضوع برجام بر پایه مفاد برجام، منشور ملل متحد و حقوق بین الملل

۳. پاسخگویی آمریکا و مقابله با بی کیفرمانی این کشور،

شاه بیت نامه را باید محور سوم دانست.  «پاسخگویی و بی کیفرمانی» واشنگتن در برابر «نقض مستمر، مصرانه و عامدانه» قطعنامه ۲۲۳۱ (و بصورت طبیعی برجام)» و «بازگرداندن تحریم های یکجانبه و غیرقانونی علیه ایران» و اقدام آمریکا در «تنبیه کشورهای پایبند به قطعنامه ۲۲۳۱». 

ایران قبل از این و با همین هدف (پاسخگو کردن و مقابله با بی کیفرمانی واشنگتن) به استناد عهدنامه مودت ایران و آمریکا (۱۳۳۴)، به دیوان بین المللی دادگستری (ICJ / رکن قضایی سازمان ملل متحد /لاهه) هم رجوع و طرح شکایت کرده بود و موفق به صدور قرار موقت (۱۱ مهر ۹۷/ پنج ماه بعد از خروج آمریکا از برجام)  این دیوان علیه اقدام آمریکا در بازگرداندن تحریم های یکجانبه هم شده بود؛ قرار موقتی که بلافاصله باعث موضع واشنگتن مبنی بر اعلام خروج از عهدنامه مودت شد.

قرار موقتی که با اجماع دیوان صادر شد و آمریکا را ملزم کرد که بر اساس تعهدات این کشور به موجب عهدنامه فیمابین، اقدامات محدود کننده در برخی از حوزه‌ها را برچیند و براساس نظر برخی از مسئولین وزارت خارجه، تایید کننده غیر قانونی بودن تحریم‌های آمریکا علیه مردم و کشورمان حداقل در برخی حوزه‌های مشخص بود.

به گفته برخی کارشناسان اینکه چرا در نامه اخیر وزیر خارجه به دبیرکل سازمان ملل، که بصورت کامل به تمامی ابعاد برجام و رفتارهای آمریکا در نقض این توافق، حتی برخی اظهارنظرهای مقام های فرانسوی هم استناد شده، اشاره و استنادی به فرآیند شکایت ایران از آمریکا در دیوان و قرار موقت آن نشده، مشخص نیست و از این نظر باید دید تیم حقوقی تهیه کننده این نامه این موضوع را بصورت تعمدی مورد توجه قرار نداده یا این اتفاق بصورت سهوی رخ داده است.

نامه وزیر خارجه را باید در چارچوب مجموعه تلاش های ایران بویژه در دو سال گذشته و پس از خروج آمریکا از برجام دید که کوشیده است در مقابل یکجانبه گرایی زورمدارانه و خارج از عرف واشنگتن، متوسل به چندجانبه گرایی با محوریت سازمان ملل و حمایت اتحادیه اروپایی و آژانس بین المللی انرژی اتمی، متوسل شود.

در نگاهی تحلیلی، نامه وزیر خارجه به گوترش را می توان «اتمام حجتی» دانست که برای مقابله با تحرکات هفته های اخیر آمریکا برای ارائه تفسیرهایی از برجام، مکانیسم ماشه و خروج خود از این توافق و تلاش این کشور برای فراهم کردن زمینه تمدید تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل،  صورت گرفته است. 

آنچه برای جمهوری اسلامی مهم است پاسخ دبیرکل به این نامه است که می تواند بیانگر و نشان دهنده درستی یا نادرستی اعتماد و توسل ایران به این سازمان برای «پاسخگویی» و «مقابله با بی کیفرمانی آمریکا» باشد و می تواند تعیین کننده مسیر تحولات برجامی تا موعد اکتبر ۲۰۲۰ باشد.

 انتظار این است وزارت خارجه همانگونه که نامه دکتر ظریف به دبیرکل سازمان ملل را منتشر و از آن بعنوان «نامه ای مهم» یاد کرد، پاسخ گوترش به دکتر ظریف را هم منتشر کند تا افکار عمومی داخلی و بین المللی از میزان و سطح اراده این سازمان در حمایت از حق و حقوق ملت ایران و «پاسخگویی» و «مقابله با بی کیفرمانی» آمریکا، آگاهی پیدا کرده و در واقع تکلیف خود را در ماه های پیش رو بداند.