دورهمی توجیهی شبکه یک برای «پایتخت»/ صداوسیما با قسمت آخر موافق نبود!

گروه فرهنگی الف،   3990119086

مشاور پروژه سریال «پایتخت ۶» گفت: وقتی درباره قسمت پایانی حرف زدیم سازمان با قسمت آخر موافق نبود اما قصه اینطور بود که آقای مقدم در پایان بندی سکانس شادی گرفته بودند و با عروسی می خواستند تمامش کنند

دورهمی توجیهی شبکه یک برای «پایتخت»/ صداوسیما با قسمت آخر موافق نبود!

به گزارش فارس شب گذشته برنامه «شب صحبت» در شبکه یک سیما به نقد و بررسی سریال «پایتخت۶» اختصاص داشت.

در این برنامه محمود گبرلو مجری، کیوان امجدیان و پژمان کریمی منتقد و روزنامه نگار، سیروس مقدم کارگردان و مهدی فرجی مشاور پروژه حضور داشتند و در نهایت به جای نقد جدی سریال، برنامه محلی برای توجیه کاستی های سریال تبدیل شد.

متن کامل برنامه در ادامه می آید:

محمود گبرلو: سریال های شما یا مخالفِ مخالف دارند یا موافقِ موافق. آقای مقدم ما قسمت‌های پایانی پایتخت را ندیدیم چه زمانی این قسمت‌ها آماده می شود و چه زمانی پخش می شود و این قصه تقریباً ناتمام مانده و باید ببینیم در انتها به نتیجه می‌رسد یا خیر؟

** مقدم: ادامه «پایتخت ۶» در چهار قسمت پخش می شود

مقدم : همانطور که در قسمت ۱۵ دیدید بهتاش به دلیل شرایطی که در فوتبال و دروازه بانی پیدا می‌کند مورد تقاضای تیم‌های حرفه‌ای قرار گرفته و به تهران می‌آید. طبیعی است که فضای قصه فضای هیجانی می شود. در کنارش قصه‌های خانوادگی مثل داستان ارسطو و حل‌کردن قصه ای که از اول طراحی کردیم در کنار هم قرار می گیرند. همه شخصیت‌ها به تهران می‌آمدند و قصه ادامه پیدا می‌کرد و نتیجه گیری حاصل می شد.

 اما با توجه به شرایط کنونی نتوانستیم این بخش‌ها را تصویربرداری کنیم چون هم لیگ ‌فوتبال تعطیل شد هم ستاد مبارزه با کرونا قرنطینه اجباری به وجود آورد.در اولین روزی که شرایط عادی برقرار شود تیم پایتخت هم به عهدشان که ساخت قسمت‌های پایانی است عمل کرده و ادامه ضبط را از سر گرفته و نتیجه گیری هایی که چالش به وجود آورد را تقدیم مردم می کند. این مجموعه در دو قسمت 80 دقیقه ای که در تدوین چهار قسمت می شود تقدیم مخاطبان خواهد شد.

گبرلو: خانواده از ابتدای پایتخت محور اصلی بود و در انتها به جمع‌بندی می‌رسید و گاهی توقعات بیننده به نتیجه‌گیری می رسید. آقای مقدم چقدر به موضوع خانواده توجه داشتید و اینکه منتقد ها هم بگویند که آیا مقدم در این زمینه موفق عمل کرده است یا نه؟

سیروس مقدم: «پایتخت ۱» بر اساس محور خانواده شکل گرفت. خانواده‌ای که شب عید به دلایلی به تهران مهاجرت کرد و یک مسائلی برایش پیش آمد و به دلیل تعطیلی عید نوروز نمی توانستند آن را از طریق قانونی پیگیری کنند و مجبور شدند پشت کامیون در کنار اثاث هایشان زندگی کنند. کیان خانواده در فصل ۲، ۳، ۴ و ۵ نیز وجود داشت که اتفاقاً در فصل ۶ صحبت‌هایی که با تنابنده و مرحوم الوند داشتیم ما همه جور استایل قصه‌گویی را در پایتخت تجربه کردیم از مهاجرت قهرمان، بردن گنبد و گلدسته و ... اما گفتیم در پایتخت6 بیاییم و اساس را روی التهابات درون خانواده نهاد نه حادثه های بیرونی قرار دهیم. خانه ای که سقفش می ریخت، ماجرای گنبد و گلدسته، نامه به رئیس جمهور یا خانواده‌ای که بالن شان در سوریه سقوط می‌کرد. اما در پایتخت ۶ خانوادگی ترین پایتخت را داشتیم به این دلیل که التهابات بیرونی را حذف کردیم، اما این خانواده هم در این ده سال همراه با رشد جامعه دچار تغییر و تحول شدند.

پژمان کریمی: انتقادهایی به فصل ۶ دارم که انتقادهای جدی است. تا فصل ۴ و بخش‌هایی از فصل ۵ آنچه اتفاق افتاد ما با خانواده‌ای مواجهیم که همه با آنها همدل می شویم و در اصل خانواده مطلوب ما را تصویر کرده، اما در پایتخت 6 ما احساس می‌کنیم یکسری از نشانه هایی که با آنها عجین شدیم کم رنگ شده یا از بین رفته است.

سبک زندگی ایرانی اسلامی را در پایتخت ۵ البته با اغماض دیدیم. من برآیند نظرهایی که وجود داشت را گفتم. پایتخت ۱ بر اساس قداست خانواده شکل گرفت و تا ۵ پیش رفت. اما در پایتخت ۶ اینجا همه به هم دروغ می گویند، دخترهای خانواده به پدر دروغ می‌گویند، مادر به پدر درباره اردوی بچه ها دروغ می گوید، حتی پدر وقتی به حج می رود و برمی گردد هم خصیصه های نامطلوب خودش را دارد. مثل خودنمایی و ... که می بینیم پررنگ‌تر می‌شود و این جا است که نشانه‌های آشنا که تا پایتخت پنج را دیدیم نمی توانیم ببینیم.

فرجی: دیدگاهی که کریمی دارد دیدگاه خودشان است و قرار است نویسنده و کارگردان خانواده ای را برای ما تعریف کنند‌. قابل اعتمادترین افراد در خانواده هستند و باید گفت همه نکات مثبت بعد از نشان دادن منفی ها شکل می گیرد. در پایتخت ۵ تا زمانی که به چالش اصلی درگیری داعش می رسیم انتقادهای زیادی به شخصیت ها وارد است و چند نفر از اینها می خواهند پناهنده شوند و بعداز آن چالش بوجود آمده و وقتی تبدیل به بحران می شود ما فداکاری های خانواده را می بینیم و ای کاش استادیوم های فوتبال تعطیل نمی شد تا ما سرنوشت خانواده را می دیدیم.

** امجدیان: اگر پایتخت مخاطب دارد به خاطر تصویر کردن یک خانواده معمولی است

کیوان امجدیان: حرف آقای کریمی درست است، اما بستگی دارد به اینکه از چه زاویه ای ببینید. ممکن است شما از ابتدا این سریال را به خاطر الگوسازی ببینید و این احتمال هم وجود دارد تا بخواهید یک خانواده معمولی را ببینید. اگر پایتخت مخاطب دارد به خاطر این است که خانواده معمولی را تصویر می کند و اگر تصویر ایده آل بدون منفی ها را ببینند دیگر برایشان جذابیت ندارد. شخصیت هما یک بار به همسرش دروغ گفت. آیا شما او را دروغ گو می بینید؟ نه به این خاطر که برایند عملکرد شخصیت ها است که نشان می دهد اینها آدم های بدی نیستند. آیا شما بعد از دیدن فصل ۶ گفتید آیا هما دروغگو است؟ یا این را خطای سهوی دانستید؟

کریمی: این برایند را در پایان فصل ۶ می بینید؟

امجدیان: من در این سریال مجموعه ای از کنش و واکنش می بینم و برایند همه اینها به من می فهماند که هما فرد درستکاری است که نباید دروغ می گفت که البته گفت.

فرجی: در فصل ۶ در ماجرایی که برای نقی در خطایی که از ارسطو سر زد پیش آمد، هما دوشادوش

 

همسرش آمد و او را سرزنش نکرد و کنارش ایستاد و کمکش کرد. حتی وقتی فهمید تنها راهی که می تواند آنها را به ارسطو برساند، گرفتن آدرس از دختری است که سال ها پیش نقی خاستگارش بوده، باز هم رفت و آدرس را از او گرفت.

کریمی: در فصل های قبلی دروغ گویی را می دیدیم اما حس نمی کردیم با فرد تبهکاری روبرو هستیم و قصه از جانب مخاطب پس زده نمی شد و حس نمی کردیم در این خانواده همه دچار نقصان هستند!

** مقدم: قصه «پایتخت ۶» روایتی کلاسیک داشت

مقدم : اگر سه قسمت آخر پایتخت ۵ را پخش نمی کردیم شما همین حس را داشتید و همین سوال پیش می آمد. قصه پایتخت ۶ یک روایت کاملا کلاسیک تر در قصه گویی است و نمونه هایش را در سینمای هند داشتیم مثل سنگام که آدم هایی در قصه حضور دارند که هیچ دلیلی برای وصل شدنشان نیست و با این حال به هم وصل می شوند و درست زمانیکه حس می شود مانعی وجود ندارد، عنصر بیرونی آمده و نظم را به هم می زند.

اگر تعریف کلاسیک کامل باشد کاراکترهایی که به قصه آوردید باید خلق و خوی انسانی برایشان تعریف کنید، نمی شود که این کاراکترها پاک و مثبت باشند. شکل روایت قصه این را به ما می گوید که تا اینها را انسان کاملی نکنیم از آنها نمی گذریم. این مدت نقدهایی خواندم که گفته بودند پایتخت ۶ قصه ندارد و تکه موقعیت است.

امجدیان: در قصه پایتخت ۶ جای خشایار الوند خالی بود به هرحال او فردی بود که به قصه ها اشراف داشت و شخصیت ها را می شناخت. قصه این سری بد نبود و معتقدم اینطور نبود که بگوییم سریال قصه نداشت و اتفاقا قصه داشت و کنش واکنش هم در آن دیده می شد. منتهی برخی سکانس ها خوب درنیامده و سهل انگاری در آن دیده می شد. در سکانسی می بینیم که بهتاش گربه ای می آودر و می گوید می خواهم با این زندگی کنم، اما این جریان رها می شود‌ و ما مثل این سکانس دلیل وجودی برخی سکانس و منطق آنها را متوجه نمی شویم و اینها برای مخاطب خیلی جذابیت نداشت. علاوه بر این قصه هایی که می دیدیم در برخی سکانس ها از تعادل درمی آمد.

** مقدم: نبود الوند در فیلم نامه پایتخت محسوس است

سیروس مقدم: اهمیت و نقش و تاثیر الوند در پایتخت واقعا غیر قابل انکار است. اگر پایتخت را به یک میز تشبیه کنیم، قطع به یقین ما یک پایه مان را از دست دادیم. اما تاریخچه ای برایتان می گویم. اولا که نطفه اصلی پایتخت برای محسن تنابنده است و در همه فصل ها فکر و ایده توسط تنابنده شکل می گیرد. در پایتخت ۱ خشایار از نیمه کار به ما اضافه شد و در سری ۲ مرحوم الوند اصلا حضور نداشت و حسن وارسته و کوروش نریمانی نویسنده های ما بودند. در پایتخت ۵ از قسمت سفر به ترکیه خشایار به ما اضافه شد و در پایتخت های دیگر هم کم و بیش حضور داشت.هرچند او کمک های بسیار خوبی به ما کرد.

تفاوت در این است که خشایار بعد از ۱۰ سال در کنار گروه پایتخت به زبان و لحن این سریال مسلط شده بود و اینکه او مدیوم تلویزیون را به خوبی می شناخت و در فیلم نامه اگر دو سکانس پشت سر هم و داخلی و شلوغ داشتیم او به خوبی میزانسن ها و جزئیات را هم در فیلم نامه اش می آورد.

گبرلو: معتقد نیستم که با تغییر نویسنده، قصه هم عوض شد.

** فرجی: همه شخصیت‌های «پایتخت ۶» قصه دارند

فرجی: معتقدم پایتخت ۶ تنها فصلی است ک همه شخصیت های ما قصه دارند و فعال هستند و ماجراهایی برای خودشان دارند. در صورتیکه در فصل های قبلی افرادی بودند که قصه نداشتند و پیرنگ فصل شش برای خرده داستان ها است.

کریمی: پس بنابراین اگر خرده داستان ها در نیاید کسی نمی تواند قصه شما را تعریف کند.

مقدم: قصه اصلی این فصل از پایتخت درباره زنی بود که فکر می کرد شوهرش مرده اما یکباره شوهرش زنده بود و برگشت و این خط اصلی قصه است.

امجدیان: این بخشی از قصه است. آقای مقدم این قصه پر از لحظه پردازی است که منجر به پرداخت شخصیت ها شد. همه چیز برای پرداخت قصه است. خرده کنش واکنش هایی می بینیم و معتقدم داستان فاقد قصه اصلی نیست.

مقدم: این شکل از روایت زمانی درست است که خرده موقعیت ها جذاب است. در این شکل از روایت که مثال زدید کافی است هر سکانسی که دلتان خواست را با سکانسی دیگر جا به جا  کنید. اگر شما توانستید فیلم نامه پایتخت ۶ را سکانسی با سکانسی دیگر جا به جا کنید آن وقت حرفتان درست است.

امجدیان: من می گویم پایتخت 6 قصه دارد و اینطور نیست که قصه نداشته باشد. شما قصه پررنگ می بینید یک سری خرده روایت می بینید و مجموعه همه اینها که به هم زدن پازل سخت است.

 

کریمی: اگر شما شغل هما را عوض می کردید چه اتفاقی می افتاد؟

فرجی: اگر ارسطو قرار بود به سمت خلاف نرود قصه ای نداشت.

مقدم : به این دلیل شغل گویندگی را برای هما انتخاب کردیم که بعد از بازگشت بهبود احسان علیخانی بتواند از طریق هما که در سازمان کار می کند بهبود را پیدا کرده و از او برای برنامه ماه عسل دعوت کند. خیلی از درد دل های مردم از زبان نقی منتقل می شد.

کریمی: من نگفتم داستان فرعی!

مقدم : ما مثل همیشه قصه اصلی داشتیم و خرده قصه هایی هم در کنارش روایت می کردیم.

کریمی: شما شایعه ای تعریف کنید و بعدش بخواهید تکذیبش کنید دیگر اثرش را گذاشته و بیننده منتظر نمی نشیند تا تکذیبیه را ببیند!

گبرلو: هر کدام از مردم یک قسمت از قصه را دوست داشت و دنبال می کرد. آنچه سوال برای آقای کریمی سوال است این است که احساس می کردند خط قصه چیز دیگری است. برای مثال بهبود در این قصه چه کارکردی دارد که ما بایددر نوروز پیگیر او باشیم؟

مقدم : معتقدم خط اصلی قصه یعنی خط داستانی که شکل می گیرد و کاراکترها دچار چالش می شوند. وقتی نقی وقتی از کار بیکار می شود برای مخاطب تمام شده است، اما قصه بهبود کاشت شده و از ابتدا نگرانیم. نقی به مکه می رود و بعد مکه می گویند مراسم می گیریم و بعدش تصویر بهبود و ...در سکانس اول متوجه می شویم رحمت و فهیمه قرار است عقد کنند و در قسمت ۵ وقتی همه چیز به خوبی پیش می رود بهبود را می بینیم.

** کریمی: خط داستانی در پایتخت شش وجود ندارد

کریمی: اینجا است ک خط داستانی وجود ندارد و اگر وجود دارد پررنگ نیست.

امجدیان: در ۵ قسمت اول علاوه براینکه شخصیت ها را در موقعیت جدید می بینیم آرام آرام آتش داغ می شود و بهبود وارد می شود. آنچه گفتید درست بود مگر شخصیت اصلی نقی نیست؟ پس چطور است که او اینجا اصلی نیست. یک کار مدرن انجام شده که قصه شیفت می شود روی بقیه شخصیت ها و کل سریال جلو می رود.

گبرلو: یک موج خبری راه افتاد که گفتند پلان آخر سریال و همان صحنه ای که رحمت و همسرش کنار دریا بودند از فیلمی که ۴۰ سال پیش ساخته شده است نشات گرفته است. درباره این هم بفرمائید.

** مقدم: سکانس رحمت و همسرش شوخی بود

مقدم : به نظرم به این موضوع مثل تمام موضوع هایی که در طنز مطرح می شود، زاویه ای که باز می کنیم باید شوخی باشد. اگر دریچه تراژدی را باز می کنید مسئله عوض می شود. اگر از دریچه شوخی به ماجرا نگاه کنیم مثال هایی می زنم که ببینید شوخی اتفاق افتاده است. در پایتخت ۱ از تم جمیز باند استفاده کردیم و این معنی اش نیست که ما طرفدار جمیز باندیم! در پایتخت 2 موسیقی تیتراژ پایانی ما «جوم نارنجی کجا منزلته» بود که باز هم به این معنی نیست ک طرفدار آن خواننده ایم. در پایتخت 3 از موسیقی راکی و رمبو در سکانس کشتی نقی استفاده کردیم و در پایتخت 4 نیز از موسیقی جیبسی ها که رحمت در آرایشگاه زمزمه می کرد استفاده کردیم و در فصل 5 نیزکه کار سفارش سازمان هنری اوج بود از موسیقی ترک ابراهیم تاتلیس در کار استفاده کردیم. در همه دنیا و کارهای کمدی با همه چیز شوخی می شود. ما در سکانس ابتدایی پایتخت 6 آزادی ارسطو با تم قیصر را دیدیم و این به معنی این نیست که فرهنگ قیصریسم را ترویج می دهیم!

 

فرجی: یکی می گفت شما می خواستید فیلم قیصر را نابود کنید گفتم اینطور نیست و یک شوخی بود که اتفاق افتاد. وقتی درباره قسمت پایانی حرف زدیم سازمان با قسمت آخر موافق نبود اما قصه اینطور بود که آقای مقدم در پایان بندی سکانس شادی گرفته بودند و با عروسی می خواستند تمامش کنند و نمی خواستند تا سکانس آخر بردن بهبود به بیمارستان باشد که سکانس تلخی بود و اگر این سکانس نبود پایتخت تلخ تمام می شد.

** در سکانس پایانی کار غیر شرعی صورت نگرفت

مقدم: نه اتفاق غیر قانونی در این سکانس داشتیم و نه غیر عرفی. این دو به ماه عسل رفته بودند که از نوشته روی شیشه مغازه رحمت متوجهش شدیم. کیف همسر رحمت بین او و رحمت قرار دارد و هیچ کار غیر شرعی نمی کنند و نامحرم نیستند‌! و خطوط قرمزمان که این سه تا هست را رعایت می کنند و برای مثال دست هم را هم لمس نکردند.

گبرلو: در تاریخ سینما و تلویزیون می شود هر فیلمی را شبیه فیلم دیگری نامید و باید به برداشت بیننده توجه کرد و نباید این شیطنت ها را جدی گرفت.

فرجی: بسیاری گفتند شما به این فیلم قدیمی ادای دین کردید. سینمای قبل انقلاب ارزش هنری ندارد که ما بخواهیم به آن ادای دین کنیم! آنهم فیلم مبتذل! هر آنچه افتخار هنری کسب کردیم از سینمای بعد ازانقلاب بوده است. آن هم شوخی ای که اتفاق افتاده و شما موتوری در بک گراند می بیند که معلوم است و رحمت می گوید لامپ موتور چرا روشن است؟ می ترسم باتری تمام کند و جا بمانیم و بلافاصله به سمت موتور حرمت می کنند! این کجایش غیر شرعی است؟ سازمان با پخش این سکانس مخالف بود اما برای اینکه تلخ تمام نشود این سکانس ها را در سریال گذاشت.

مقدم: تا به حال با گنج قارون و خیلی سریال ها و فیلم ها هم شوخی شده است.

کریمی: در زمانی در برنامه خنده بازاردر شبکه سه تولید می شد. بخشی داشت که با فیلم های قبل از انقلاب شوخی می کرد و هیچکس در آنجا اعتراض نکرد چرا؟ چون به درستی این اتفاق افتاده بود. آقای مقدم ما همه شما را دوست داریم و نمی خواهیم نیت سو داشته باشیم اما این هم هست که وقتی به سمت کاری می رویم باید این را بدانیم که آن کار بار مفهومی خود را از طریق نشانه هایش منتقل می کند. دوستانی که اعتراض دارند بیشتر به این نقطه توجه داشتند. من می گویم ادای دین هم کنیم اما به جا انجام شود.

گبرلو: این را هم بدانید که نقد با تخریب خیلی فاصله دارد. برخی نظریه ها واقعا قصد تخریب دارد و من که سینمایی هستم اصلا یادم نبود که چنین سکانسی در چنین فیلمی وجود دارد.

گبرلو: آقای فرجی شما هم به عنوان ناظر از این خبر شوکه شدید؟

مقدم: ما فکر کردیم سازمان می خواهد ما را صدا کند و از ما تقدیر کند که در ایامی که همه قرنطینه هستند این گروه جانشان را کف دست گذاشتند و وسط خیابان و ... کار می کنند و نمی دانستیم که قرار است توبیخ شویم و واقعا بچه ها همگی شوکه شدند.

امجدیان: سریال پایتخت واقعا قابل تقدیر است. آنهم تولیدش در این زمان قرنطینه. یک جاهایی ریزه کاری هایی که یک نویسنده کاملا مشرف به شرایط ممکن است لحاظ کند یا نه را اینجا می بینیم. یک وقت هایی شما از آن فکت هایی که آوردید در پایتخت استفاده شده و هزینه و فایده اش محاسبه شده است. اما وقتی هست که هزینه بیخودی است. ما مثلا می خواهیم یک پایان شادی داشته باشد و اینکه بخواهیم یک جوری ارجاع دهیم که می خواهم این را به مخاطب بگویم یا نه به نظرم اصلا لزومی نداشت. نمی گویم کار خیلی بدی بود اما می گویم لزومی نداشت.  من حس می کنم نویسنده یک گرایش هایی در این زمینه داشته و نمی شود گفت که نداشته و می توانم برایتان فکت بیاورم اما می گویم که لزومی نداشت این را در سریال بیاورد.

 

گبرلو: واقعا اکثریت مردم با این ذهنیت ندیدند و لذت هم بردند.

** مقدم: ما داریم خدمت می کنیم یا خیانت؟

مقدم: چیزایی که می خونم برام عجیب است. خیلی نظرات از سوی ضدانقلاب است و افرادی که ما را سر ساخت پایتخت تهدید علنی کردند. و دوستانی که می دانند ۱۰ ساله گروه پایتخت دارد دلسوزانه مردم را پای تلویزیون می نشاند. حتی اکر وزیر ارتباطات را قبول داشته باشید که می گوید ۳۰ درصد حجم اینترنت ها در زمان پخش پایتخت کمتر شده و ماهواره ها تعطیل می شوند را قبول داشته باشیم، چه جوری این حرف ها با هم یکی شده؟ همین ها حال من را بد کرده است که ما داریم خدمت می کنیم یا خیانت؟

فرجی: من در تعهد این گروه می خواهم بگویم در سریالی که عید پخش شد ادای دینی به مهمترین سیاست های جمهوری اسلامی می شود و /انهم به رسمیت نشناختن رژیم اشغالگر قدس. در همین سریال سکانسی داریم که به زمان قبل از انقلاب می رویم و گفته می شود اینجا شکنجه گاه قبل از انقلاب بوده است. حتی قهرمان قصه ما خود را مکلف می داند که دینش به پدر را با رفتن به حج ادا کند و بعد از پخش جشن نفس به من اطلاع دادند داوطلب های اهدای عضو به تعداد هزاران نفر در یک روز افزایش یافت و اینها همه نکات مثبتی است که حیف است لکه ای بیندازیم روی آن.

کریمی: تکلیف رسانه های معاند برای ما مشخص است و حرفشان برای ما و سازنده ها معیار نیست و آنها اهداف خاصی را دنبال می کنند و همان هایی هستند که به قول خودشان زمانی که پایتخت را می ساختید هجمه های فراوانی به شما وارد کردند. من می گویم شما به انتقادهای درون خانواده ایرانی توجه داشته باشید.

مقدم: من کنجکاو ادبیات مشترکی هستم که بین اینها دیده می شود.  هر اثر هنری زاییده ذهن انسان ها است. همه بازیگر و کارگردان و نویسنده ها تا زمانی روی مسائل پیرامون خود اشراف دارند که زنده هستند. ما افراد کاملی نیستیم و ممکن است آن لحظه که چنین صحنه ای را نوشته و بازی کردیم چیزی وجود داشته که ما نمی دانستیم و به طور سهو از دست دادیم. طبیعی است که هر اثر هنری می تواند کامل نباشد و قطعا عیب و نقص دارد. چون ما آدم های کاملی نیستیم که یک اثر کامل بدون نقص بسازیم.

** کریمی: منکر جذابیت پایتخت نیستم

کریمی: منکر جذابیت پایتخت نیستم.‌ دوست دارم پایتخت ۷ هم واقعا ساخته شوداما با لحاظ کردن نظرهایی که وجود دارد.

مقدم: معتقدم تلویزیون باید آیینه سلایق مختلف مردم باشد و نمی تواند یک سلیقه خاص را در سریال سازی نشان دهد. اگر سلایق مختلف در تلویزیون دیده نشود مردم از آن خداحافظی می کنند این سلایق می تواند یک اقلیتی باشد که نظرات این شکلی دارند و می تواند هم اکثریتی باشد که عاشق پایتخت هستند و این حق طبیعی مردم است.

کریمی: این بخش هم ناتمام ماند که آیا می توانیم در ۱۰ قسمت مسایلی مطرح کنیم و در دو قسمت فینالی برطرفش کنیم.

مقدم: بله در پایتخت پنج این اتفاق افتاد و در سه قسمت آخر آبی بود ک روی آتش ریخته شد.

امجدیان: در پایتخت ۶ این بیشتر دیده شد خیلی وقت ها باید رد شیطنت ها را در جای دیگر پیدا کرد.

مقدم: هر منقدی که می شناختم این سریال را در این فصل دوست داشت.

فرجی: وقتی سریالی ۸۰ درصد مردم را پای تلویزیون بنشاند واقعا این عدد رویایی است و به سادگی به دست نمی آید و به همین دلیل می خواهم از آقای مقدم و خانم غفوری و ‌‌.. تجلیل کنم که این کار را در شرایط سخت کرونایی ساختند.