در دومین فصل از کتاب «کار، کار انگلیسیهاست» آمده است:
«تجمعات مردان بسیجی در اعتراض به حضور من در ایران، تنها نمونه از معرفی انگلیس به عنوان دشمن نبود؛ بیاعتمادی به بریتانیا در جامعهی ایران ریشهای عمیق دارد و البته ایرانیها دلایل خاص خودشان را برای این باور دارند. این بیاعتمادی از تجربههای ناخوشایند ایران در رابطه با بریتانیا تقریبا در تمام طول قرن نوزدهم و بخش زیادی از قرن بیستم آب میخورد. یک شوخی قدیمی بین دیپلماتهای بریتانیا هست که میگوید: “ایران تنها کشور در تمام دنیاست که هنوز فکر میکند بریتانیا ابر قدرت است.” اما از نظر ایرانیها این یک شوخی نیست.»
جک استراو، وزیر خارجهی اسبق بریتانیا، پیش از تعیین تکلیف مذاکرات برجام، به همراه همسر و دو تن از دوستان خانوادگی سفری به ایران داشت و اتفاقاتی که در این سفر تجربه کرد، ایدهی نوشتن کتاب «کار، کار انگلیسیهاست» را در ذهنش ایجاد کرد. این کتاب که با ترجمهی خوب و روان «رضا اسکندریآذر» در نشر خوب منتشر شده، گزینهی بسیار خوبی برای علاقهمندان به تاریخ یا سیاست است.
تاریخ ایران به روایت یک سیاستمدار
همانطور که در گزیدهای از کتاب ذکر شد، بین ایرانیها اصطلاحی رایجی است که میگوید: «کار، کار انگلیسیهاست». جک استراو هم همین عبارت را برای عنوان کتابش انتخاب کرده است. خودش میگوید این عنوان، باور فراگیر بین ایرانیها را شرح میدهد که بر اساس آن دولت بریتانیا روی تمام امور زندگی مردم ایران و رویدادهای جاری در کشورشان سایه انداخته است.
در سال ۲۰۱۵ بعد از آن که ایران موافقت کرد برنامهی هستهایاش را به حالت تعلیق دربیاورد و در عوض تحریمها از رویش برداشته شوند، قبل از عملیشدن برجام، جک استراو، همسر و دو تن از دوستانشان تصمیم گرفتند برای تعطیلات به ایران بروند. او در دوران حرفهایاش در مقام وزیر امور خارجه، فقط توانسته بود تهران را درست ببیند.
او در ابتدای امر حیرت میکند از این که میبیند بین مردم عادی ایران هم به همان اندازه که در کشورش شهرت دارد، معروف است. اما همه از دیدنش خوشحال نیستند. در شهر یزد عدهای جوان سیاهپوش نامهای به دستش میدهند و جنایات تاریخی بریتانیا علیه ایران را در آن قید میکنند.
جک استراو و همراهانش به کمک نیروی پلیس ایران مدام از دست اعضای بسیج یزد در فرار هستند و در نهایت ناچار میشوند تعطیلاتشان را زودتر از موعد برنامه به اتمام برسانند. استراو بعد از بازگشت از ایران در مورد وقایع آنجا سکوت کرد، چون برجام هنوز قطعی و اجرایی نشده بود و بیم آن را داشت که به خاطر پیشکشیدن چنین بحثی به خرابکاری در روند پیشرفت برجام محکوم گردد. اما چند سال بعد که به نظر رسید، تکلیف برجام معلوم شده، حرفهایش را در قالب این کتاب علنی کرد.
استراو ظاهرا با نوشتن این کتاب اهدافی را دنبال میکند. او با روایت تجربیاتش در زمینهی مذاکره و آنچه در سفر سال ۲۰۱۵ به ایران اتفاق افتاد، و به خصوص تلاش پلیس ایران برای محافظت از آنها در برابر نیروهای بسیج، سعی دارد نشان دهد که این ادعای امریکا و اسراییل درست نیست که تمام عناصر حکومت ایران دارای یک دیدگاه واحد هستند.
«کار، کار انگلیسیهاست» اطلاعات بسیار جالبی در اختیار خواننده قرار میدهد و نشان میدهد که جک استراو آشنایی زیادی با فرهنگ و تاریخ ایران دارد. خواندن دربارهی تاریخ ایران از زاویه دید یک سیاستمدار ردهی بالا با دسترسی به اطلاعات مرتبط با امور خارجه دربارهی ایران، جالب است. نویسنده در بسیاری از بخش های کتاب و دربارهی افراد، رویدادها و دولتها، و چگونگی و چرایی رخدادن آن رویدادها، دیدگاهی متعادل را در پیش گرفته است.