چرا پاي صندوق هاي رأي مي رويم؟

محمدرضا زائرى،   3981126017 ۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

در هفته هاي گذشته دچار ترديد و پرسش جدي و عميقي براي حضور و مشاركت در انتخابات مجلس شوراي اسلامي بودم.

چرا پاي صندوق هاي رأي مي رويم؟

به دلايلي كه نياز به شرح و بيان ندارد گمان مي كردم كه حضور امثال من پاي صندوق هاي رأي بي فايده است و با خودم فكر مي كردم كه شايد عدم مشاركت ما قدري برخي از بزرگان و مسؤولان كشور را به خود بياورد و آنان را به فكر و انديشه وادارد. 

اين ترديد و ابهام را در فضاي مجازي هم منتشر كردم و از مسؤولان كشور پرسيدم كه وقتي شما راهي براي بيان و اعلام ناراحتي ها و آزردگي هاي مردم باقي نگذاشته ايد آيا چاره اي جز نشان دادن اعتراض با عدم مشاركت در انتخابات باقي مي ماند؟

از سوي ديگر هم واضح است كه ميزان مشاركت مردم در انتخابات از نظر سياسي و در فضاي بين المللي مفهوم و معناي خود را خواهد داشت و پايين بودن مشاركت بهانه دشمن را براي افزايش تحريم ها و تشديد فشارها بيشتر خواهد كرد.  

فايل ويدئوي منتشر شده بازتاب گسترده اي هم پيدا كرد و از آن روز تا كنون بارها با اين پرسش از سوي ديگران مواجه بوده ام كه آيا بالاخره به تصميم رسيدي يا خير؟

راستش تا ديروز همچنان در كشاكش اين دغدغه ها و پرسش ها با غوغاي درونم گرفتار بودم. به خودم نهيب مي زدم كه تاكنون در همه اين سالها پاي صندوق رفته اي و بعد به خودم جواب مي دادم كه اين بار فرق مي كند! 

خودم جواب مي دادم و سپس رد مي كردم، خودم توجيه مي كردم و بعد دليل مي آوردم، خودم مي پرسيدم و خودم پاسخ مي دادم و همچنان در ترديد بودم تا به يك پرسش رسيدم و بي جواب ماندم. 

آن پرسش اين بود كه با رأي دادن تو چه كساني خوشحال مي شوند و چه كساني ناراحت؟ و با رأي ندادن تو چه كساني شاد مي شوند و چه كساني آزرده؟ 

به خودم گفتم: درست است كه تو از خيلي چيزها شاكي هستي، خيلي بي اعتنايي ها به مردم را مي بيني و ناراحتي، درست است كه خيلي مسايل قابل دفاع نيست، درست است كه خيلي مشكلات وجود دارد اما اكنون در اين موقعيت خاص عدم حضور تو پاي

صندوق چه كسي را بيشتر راضي خواهد كرد؟

از خودم پرسيدم اگر حاج قاسم سليماني و دوستان شهيدت بودند از عدم حضور تو خوشحال مي شدند يا جبهه استكبار با همه وسعت و گستردگي اش در مقابل ايران مظلوم و تنها؟

از خودم پرسيدم كه آيا رأي ندادن تو قاتل وحشي و درنده خويي مثل ترامپ را خوشحال نمي كند؟

بعد به خودم جواب دادم كه با همه گلايه ها و دردها، با همه شكايت ها و حرفها، تا زنده ام راضي نمي شوم كاري بكنم كه ترامپ را خوشحال كند!

درست است كه از سوء استفاده ها و ناكارآمدي ها و فسادها و دروغ ها و خيانت ها و ظلم ها آزرده و خشمگين هستيم اما هر چه هست مسايل درون خانه و خانواده خودمان است!

من هر چه با خودم فكر مي كنم نمي توانم بپذيرم كه قدمي براي شادشدن دل ترامپ و نتانياهو بردارم. خط قرمز من ايران است و هموطنان من، از آن مادر شهيد روستايي تا جانباز شيميايي كه مي دانم رأي من بيشتر دلگرم و اميدوارشان خواهد ساخت. 

من يك نفر بيشتر نيستم و برگ رأي من هم ارزش و اهميت چنداني ندارد، اما بريده باد دستم و بشكند پايم اگر بخواهم روزي چيزي بنويسم يا قدمي بردارم كه دل دوستان را بشكند و دل دشمنان را شاد كند! 

به اندازه همين يك نفر بي اهميت و  كوچك، به اندازه همين يك قطره ناچيز در اقيانوس پرخروش مردم ايران محو مي شوم و با افتخار همراه و همنفس و همدل مردم خود خواهم بود. 

(يادداشت روزنامه شهرآرا)