خطر عوام گرایی در سیاست خارجی

حمید مقیمی، گروه تعاملی الف،   3981112024 ۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
خطر عوام گرایی در سیاست خارجی

سیاست خارجی به ویژه در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی جبهه بسیار مهم و حساسی است که اداره کنندگان آن مانند فرماندهان جنگ باید با رصد مداوم تحولات جهانی و کنش و واکنش قدرت های اثرگذار با سرعت و دقت عمل کنند. اگر در جنگ فیزیکی مهمات و تسلیحات، موشک و جنگنده و نیروی رزمی پشتوانه اصلی برشمرده می شود، در سیاست خارجی هوشمندی و خردمندی سیاست ورزان و حمایت گروه‌های سیاسی و همدلی مردم برگ برنده و استحکام بخش کلام و قدرت دیپلمات ها است.

اما متاسفانه به نظر می‌رسد تشدید رقابت‌های سیاسی در عرصه های مختلف موجب نادیده گرفتن منافع ملی و قربانی کردن مصالح کلی شده است. حملات تند و تهمت و افترا به وزیر خارجه در شبکه های مجازی برای بخشی از یک مصاحبه از یک طرف و تجمع در برابر وزارت خارجه در اعتراض به آن از طرف افراد عادی جامعه که نه اطلاعی از جلسات و مصوبات شورای عالی امنیت ملی دارند، نه اطلاع تخصصی از وقایع پشت پرده و حتی بار معنوی کلماتی که یک سیاستمدار انتخاب می‌کند، چه معنایی جز تفرقه افکنی و عوام زدگی در سیاست خارجی می‌تواند داشته باشد؟ مگر کشور ما نهادهای قانونی متنوعی برای نظارت و هماهنگی در امور مختلف از جمله سیاست خارجی ندارد؟ مگر چند بار رهبری باید از شخص وزیر خارجه به نیکی یاد کند، مگر چند بار دشمنان قسم خورده ما باید به وطن دوستی و ایمان دکتر ظریف اعتراف کنند تا عده ای باور کنند یک شخص باسواد و توانمند در راس دستگاه سیاست خارجه قرار گرفته است؟

البته امکان دارد که با وجود همه این تاییدات عده ای نوع دیگری از سیاست خارجه را بپسندد اما تحمیل عقیده با تهمت و افترا و فشار در کجای شریعت اسلام و سنت نبوی و طریقت علوی قرار گرفته است؟ کدام روایت و کدام داستان تاریخی از سیره بزرگان دین سراغ دارید که مجوز افترا به یک مسلمان را داده باشد تا چه رسد که این شخص در خط مقدم جبهه جنگ سیاسی قرار گرفته باشد. اگر در داخل کشور این گونه نشان داده شود که تصمیمات سیاسی را نه وزیر خارجه بلکه گروه‌های فشار و نیروهای خارج از کنترل حاکمیت می‌گیرند، هیچ کشوری اعتمادی به گفت‌وگو با ما و ارزشی برای سخنان و مواضع دستگاه سیاست خارجی ما قائل نخواهند شد. البته گروه‌های مرجع، کارشناسان دانشگاهی اسم و رسم دار و اهالی رسانه می‌توانند نظارت خود را بدون زیر پا گذاشتن وحدت ملی و خالی کردن پشت دستگاه سیاسی بیان کنند اما بی تردید حفظ منافع ملی بالاترین هدفی است که مقامات کشور باید در نظر داشته باشند، آنچه تغییر می‌کند ابزار و روش‌های تحصیل این منافع است. اگر به فرض خطایی هم رخ دهد، دولت، رئیس جمهور، مجلس و در راس رهبری نظارت و اشراف عالیه دارند، چه جای این که فلان گروه و دسته به این نتیجه برسند که این مصاحبه یا آن نوشته انقلابی نیست و بعد هم براساس آن واکنش نشان دهند، مشابه گروه هایی که به سفارت عربستان یا انگلستان حمله کردند و نتیجه ای جز تخریب وجهه ایران و وهن اسلام و مردم ما نداشتند.