حسان دیاب در سیودومین روز ماموریت خود برای تشکیل کابینه و در آستانه صدمین روز اعتراضات عمومی در لبنان در نهایت موفق شد دولت اکثریت را در این کشور با حضور احزاب سیاسی که عمدتا مرتبط با جریان ۸ مارس هستند، تشکیل دهد. این اتفاق پس از آن روی داد که جریان های وابسته به ۱۴ مارس که عمدتاً تحت تاثیر برنامه های خارجی و سیاستهای عربستان سعودی و آمریکا قرار داشتند، حضور در دولت دیاب را رد کردند و همین موضوع نیز باعث طولانیتر شدن روند تشکیل دولت در این مدت شده بود.
به این ترتیب سعد حریری نخستوزیر سابق لبنان بعد از کشمکشهای زیادی که برای انتخاب مجدد به عنوان نخست وزیری این کشور داشت، از کاخ نخست وزیری کنار گذاشته شد تا بعد از شکستهایی که در جریان انتخابات پارلمانی گذشته و تسلیم شدن در برابر فشارهای خارجی برای استعفا از دولت با آن مواجه شده بود، بار دیگر وزنه سیاسی خود در لبنان را کمرنگتر از گذشته ببیند.
در هر حال حریری موقعیت خود را به عنوان قدرتمندترین شخصیت سیاسی جریان اهل تسنن در لبنان تلاش زیادی به کار گرفت تا خود را همچنان در ویترین تحولات سیاسی لبنان نگه دارد، اما به نظر میرسد که ریاض نتوانست حریری را به علت سرپیچی از دستوارت خود بویژه در زمینه اعلام استعفا از این کشور ببخشد و در نهایت با وجود اصرارهای 8 مارس و به ویژه حزبالله و جنبش امل در حضور حریری در نخستوزیری آینده این کشور، وی کاخ بیت الوسط را از دست داد.
جریانهای شرکت کننده در دولت با انتقاد از سیاستهای احزاب غربگرای این کشور اعتقاد دارند که شرایط کنونی منطقه اوضاع خلأ در حاکمیت این کشور را تحمل نمیکند و تشکیل دولتی با اکثریت احزاب حاضر در پارلمان لبنان بهتر از خلأ حاکمیت است، این در حالی است که در ماههای اخیر تلاشهای صورت گرفته برای قانع کردن احزاب مختلف به پایبند بودن خود به سهمیههای وزارتی بر اساس کرسیهای پارلمانی ناکام مانده و سرنخهای روشنی از عدم تمایل این کشورها برای تشکیل دولت در شرایط کنونی کشور احساس میشود.
تلاش جریانهای حامی غرب و رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس برای بقای خلاء سیاسی در لبنان در شرایطی بود که مشکلات اقتصادی و اجتماعی و مالی در این کشور به اوج خود رسیده است و مطالبات مردمی در خیابانها خواستار بهبود شرایط معیشتی و رفاهی خود هستند. خشم مردم از بی توجهی مسئولان اعتراضات عمومی را وخیمتر کرده و بسترهای ایجاد ناامنی و هرج و مرج در کشور را گسترش داده است. علاوه بر اینها مطالبات مردمی و درخواستهای برخی احزاب لبنانی مبنی بر پیشبرد روند مبارزه با فساد را به بن بست کشانده است.
منافع خلاء قدرت در لبنان از منظر راهبرد استراتژیک کشورهای منطقه و قدرتهای غربی نیز قابل توجه است. ادامه ناآرامی در لبنان میتواند توجه این کشور به بهرهبرداری از منابع گازی و نفتی مشترک با رژیم صهیونیستی را از بین ببرد و گروههای داخلی این کشور را بنا بر منافع اسرائیل به فرسایش بکشاند و فضای مناسبتری برای پیشبرد برنامههای آمریکا و رژیم صهیونیستی در جهت هدف قرار دادن حزب الله ایجاد کند. علاوه بر اینکه این اوضاع تحریمهای ظالمانه اعمال شده از سوی آمریکا بر لبنان را با تأثیرگذاری بیشتری همراه کرده و و بیش از پیش علائم اقتصادی این کشور را در خطر قرار میداد.
این مخاطرات در شرایطی در لبنان دنبال میشود که تنشهای خارجی در اوضاع نابسامان منطقه به ویژه در مرزهای لبنان در نتیجه وجود خلاء حاکمیت در این کشور بیش از پیش احساس میشد.
تمامی این موارد باعث شد جریانهای ملی گرای لبنان تشکیل دولت اکثریت در این کشور را به ادامه خلأ قدرت ترجیح دهند و در نتیجه دولتی روی کار بیاید که مورد توافق تمامی گروههای سیاسی نیست، با این وجود ساختار اکثریت پارلمانی موجود در لبنان نشان میدهد که تدوین بیانیه وزارتی این دولت و تصویب آن در پارلمان با مشکل خاصی مواجه نخواهد بود.
نکته دیگر اینکه جریانهایی که از حضور در دولت جدید لبنان سرباز زدهاند، احتمالاً به دنبال مانعتراشی در پیشبرد اهداف دولت در بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی مردم بر خواهد آمد. این موانع را میتوان در ابعاد سیاسی و از طریق فراکسیون های پارلمانی از یک طرف و رویکردهای اجتماعی در زمینه ادامه اعتراضات در کف خیابانها مشاهده کرد، درست به همین علت بود که ساعاتی بعد از اعلام تشکیل دولت جدید در لبنان، بخشی از افکار عمومی لبنان که این بار گرایشهای حزبی و سیاسی در میان آنها بیش از پیش مشاهده میشد، به خیابانها آمدند تا به جای فرصت دادن به دولتی که تازه به حاکمیت رسیده و به دنبال بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم و تامین مطالبات معترضان است، از همان ابتدا مخالفت خود را با دولت جدید اعلام کنند.
آنچه که از افق تحولات سیاسی و امنیتی لبنان پیشبینی میشود، این است که تشکیل دولت جدید نمیتواند تاثیر قابل توجهی بر اعتراضات مردمی در این کشور داشته باشد و جریانهای مورد حمایت غرب همچنان به فعالیتهای خود در جهت مانع تراشی در روند پیشبرد اهداف دولت ادامه خواهند داد.
از سوی دیگر تشکیل دولت لبنان از میان شخصیت های متخصص بدون سابقه سیاسی قابل توجه به همان اندازه که میتواند وابستگی سیاسی در دولت جدید را کاهش دهد، اما فقدان تجربه سیاسی لازم در میان وزرای جدید ممکن است مشکلاتی را برای آنها ایجاد کند.
به هر روی، پیشبینی در مورد موفقیت یا عدم کامیابی دولت جدید به ویژه در شرایط حساس کنونی زود است. شاید یکی از افرادی که به بهترین نحو از این مشکلات اطلاع دارد شخص حسان دیاب است که از سخنرانی خود بعد از اعلام تشکیل دولت از حساسیتها و پیچیدگیهای ماموریت قرار داده شده بر دوش دولت خبر داد و در عین حال وی تاکید کرد که انجام این ماموریت غیرممکن است و در سایه همبستگی اجتماعی امکان تحقق اهداف دولت جدید در تعامل با مطالبات مردمی معترضان وجود دارد.