گزینههای انتقام ایران
فارس نوشت: «عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم» یادداشت بخش سخن سردبیر خود را به تشریح گزینههای احتمالی انتقام سخت ایران پس از ترور سردار شهید سلیمانی اختصاص داد.
در مقدمه این یادداشت آمده است: «انتظار اجرای حکم اعدام دردناکتر از خود اجرای حکم است. همین قاعده در حال حاضر درباره آمریکا و "دونالد ترامپ" رئیس جمهور آن صدق میکند، پس از اینکه رهبری ایران با قاطعیت تاکید کرد که انتقام ترور مرد قدرتمند خود سردار "قاسم سلیمانی" رئیس نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همرزم وی "ابومهدی المهندس" را خواهد گرفت.»
عطوان با اشاره به اخبار (البته تایید نشده) رسانههای ایرانی درباره حضور رهبر معظم انقلاب در جلسه روز جمعه نشست شورای عالی امنیت ملی ایران به منظور بررسی ترور سردار سلیمانی و نحوه پاسخ به آن، گفـت: «آیت الله خامنهای در این نشست به طور شفاف دستور داده که پاسخ ایران نظامی و قوی خواهد بود تا همه دنیا بفهمد که ایران حرف میزند و عمل میکند و انتقام مردان خود را میگیرد حتی اگر دشمنش، کشوری بزرگ نظیر آمریکا باشد.»
نویسنده گواه واقعیت اراده مستحکم ایران برای انتقامگیری از آمریکا را در واکنش به سه پیامی دانست که از روز جمعه برای رهبران ایران فرستاده ودر آن تلاش شده بود ایران را برای بازداشتن از پاسخ به حمله آمریکا متقاعد یا تهدید کنند.
به گفته عطوان از این سه پیام دو پیام را سفیر سوئیس که حافظ منافع آمریکا در ایران است به مقامات ایران رساند و حامل پیام سومی هم "محمد بن عبدالرحمن آل ثانی" معاون نخست وزیر و وزیر خارجه قطر بود که صبح روز شنبه در سفری غیرمنتظره وارد تهران شد.
عطوان به نقل از آنچه اطلاعات به بیرون درز شده دانست گفت: «رهبر ایران از گشودن این نامهها خودداری و تاکید کرد که میانجیگری را نمیپذیرد، زیرا ایران تصمیم خود را برای پاسخ به آمریکا گرفته است و از آن صرف نظر نمیکند.»
نویسنده ادامه داد: «سوالهایی درباره ماهیت اندازه و زمان پاسخ ایران به آمریکا و پیامدهای این پاسخ مطرح است، اما میتوان پس از بررسی بخش اعظم سخنان ایران و سوابق آن به چند گزینه و سناریوی احتمالی در این باره اشاره کرد:
۱- یک شخصیت سیاسی یا یک مقام ارشد نظامی آمریکا با بیشتر در داخل آمریکا یا بیرون آن ترور شود.
۲- پایگاههای نظامی آمریکا در عراق که شامل ۱۵ پایگاه است و حدود ۵۳۰۰ سرباز و بیش از یک هزار بازنشسته غیرنظامی در آنجا حضور دارند، هدف حملات موشکی قرار گیرد که از جمله آن پایگاه "التنف" در مرز سوریه و عراق است که مانع اتصال جغرافیایی عراق و سوریه به یکدیگر شده است.
۳- پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس نظیر پایگاه هوایی "العدید" در قطر یا پایگاه ناوگان پنجم دریایی آمریکا در منامه یا پایگاه زمینی در کویت یا پایگاهش در ابوظبی هدف گرفته شود.
۴- اهدافی نظامی متعلق به رژیم اشغالگر اسرائیل در عمق فلسطین اشغالی هدف گرفته شود؛ بخصوص که گزارشها حاکی است اسرائیل به طریقی در عملیات ترور سردار سلیمانی مشارکت داشته است و مطبوعات و شبکههای تلویزیونی اسرائیل هم خبر دادند ترامپ چهارشنبه شب با نتانیاهو تلفنی صحبت کرده و با او عملیات ترور را هماهنگ کرده است، بدون اینکه جزئیاتی از این گفتگو فاش شود.
***
گام پنجم برداشته شد
دولت جمهوری اسلامی ایران، طی بیانیهای گام پنجم و نهایی کاهش تعهدات ایران در برجام را اعلام کرد که بر اساس آن، ایران، دیگر با هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی (شامل ظرفیت غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده، و تحقیق و توسعه) مواجه نیست.
مشروح بیانیه دولت جمهوری اسلامی ایران به قرار زیر است:
جمهوری اسلامی ایران در گام پنجم کاهش تعهدات خود، آخرین مورد کلیدی از محدودیت های عملیاتی خود در برجام، یعنی «محدودیت در تعداد سانتریفیوژها» را کنار می گذارد.
بدین ترتیب برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران دیگر با هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی (شامل ظرفیت غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده، و تحقیق و توسعه) مواجه نیست و مِن بعد برنامه هسته ای ایران صرفا بر اساس نیازهای فنی خود پیش خواهد رفت.
بیشتر بخوانید: اعلام گام پنجم و نهایی کاهش تعهدات ایران در برجام؛ توقف آخرین محدودیتهای عملیاتی ایران در برجام
***
واکنش عبدالکریم سروش به شهادت سردار سلیمانی
عبدالکریم سروش، روشنفکر دینی که در سالهای اخیر صراحتا مخالف نظام بوده است در صفحه اینستاگرام خود به شهادت سردار سلیمانی واکنش نشان داد. سروش با تغییر یک کلمه از شعر حافظ تصویر زیر را منتشر کرد:
اما اینستاگرام این پست سروش را هم حذف کرد؛ مانند همه پستهای دیگری که درباره این سردار سلیمانی منتشر شده بود.
این اتفاق نشان میدهد شهادت این مرد بزرگ باعث شده است وحدتی عجیب میان همه دوستداران ایران شکل گیرد، تا جایی که عبدالکریم سروش هم که به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی شهره است چنین واکنشی نشان میدهد.
***
چرا رسانههای فارسیزبان خارجی جای جلاد و شهید را عوض میکنند؟
محمپ قوچانی، سردبیر سازندگی در این روزنامه نوشت: «۱-در حالی که تعریف ترور و تروریسم در جهان سیاست روشن است رسانههای فرنگیمآب با وقاحت تمام میکوشند جای شهید و جلاد را عوض کنند. آقای دونالد ترامپ رسما میگوید من دستور ترور قاسم سلیمانی را دادهام اما فرنگیمآبان میکوشند ثابت کنند این قاسم سلیمانی بوده است که تروریست است!...
۲- ما با دولت ایالات متحده آمریکا رابطهای نداریم بلکه رابطهی خصمانه داریم اما به لحاظ حقوقی در شرایط جنگی نیستیم. حاج قاسم سلیمانی هم در یک میدان جنگ نبوده است اما باز هم فرنگیمآبان اصرار دارند که این «کشتن غافلگیرانه» (یعنی ترور) را که فاقد شرایط نبرد نظامی است و از نظر هیچ سرباز و سردار شرافتمندی مصداق جنگ حرفهای نیست شرایط جنگی بخوانند. اقدام ترامپ از نظر همه اصول حقوق بینالملل مصداق راهزنی مسلحانه یعنی تروریسم آن هم از بدترین نوع آن یعنی تروریسم دولتی است اما باز از نظر فرنگیمآبان ایران تروریست است!
۳- فرنگیمآبان معتقدند دولت آمریکا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داده است و بنابراین محق است که با آنها برخورد نظامی بکند. بدیهی است برخورد نظامی غیر از برخورد تروریستی است. برخورد نظامی باید رسمی، علنی و رودررو باشد اما برخورد تروریستی غیررسمی، دزدانه و ناجوانمردانه است. از این بحث که بگذریم در هیچ سندی از اسناد حقوق بینالملل قرار دادن نهاد رسمی حکومت قانونی یک کشور در فهرست سازمانهای تروریستی مشروع نیست.... آمریکا اگر اقدامات سپاه را قبول ندارد باید مردانه به ایران اعلام جنگ کند نه اینکه دزدانه فرمانده سپاه ایران را ترور کند...
۶- دولت و ارتش آمریکا یکی از متجاوزترین دولتها و ارتشهای جهان هستند. اگر فرنگیمآبان فارسیزبان میپرسند که حاج قاسم سلیمانی در عراق چه میکرد اول باید از آنان پرسید که آمریکا در عراق چه میکند؟ آیا هنوز به دنبال سلاحهای شیمیایی صدام حسین است؟ آیا تعیین فرماندار نظامی آمریکایی برای کشوری مانند عراق در قرن بیست و یکم از حضور سردار ایرانی در خاک همسایه عادیتر است؟ ما همسایهی عراق، مسلمان و شیعه هستیم و در طول تاریخ عراق بخشی از فرهنگ و تمدن مشترک ایرانی – اسلامی بوده است... آیا ما حق حضور در عراق را نداریم اما آمریکا حق ترور در خاک عراق را دارد؟...
ترور خوب و بد نداریم. تروریسم در هر شکل بد است و ما اکنون درباره این مصداق خاص، حاج قاسم سلیمانی حرف میزنیم. آیا امساک بیبیسی فارسی یا من و تو یا ایران اینترنشنال از تروریستی خواندن شهادت حاج قاسم سلیمانی، خود دفاع از تروریسم نیست؟ آیا حذف پستهای اینستاگرامی از اینستاگرام درباره حاج قاسم سلیمانی که بیانگر عقاید اشخاص در فضای مجازی است دفاع از تروریسم نیست؟ اگر چنین باشد نشر عکس دونالد ترامپ؛ این جوکر عصر جدید در اینستاگرام مصداق کامل تروریسم است. مردی که در قرن بیست و یکم سینه سپر میکند و رسما اعلام میکند دستور ترور فرمانده سپاه کشوری دیگر در خاک کشوری ثالث را داده است.
بیشتر بخوانید:
یادداشت قوچانی در نقد شبکههای تلویزیونی «فرنگی-فارسی»
***
تناقضات ترامپ و همکارانش درباره ترور شهید سلیمانی
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی در اعتماد نوشت: « اگر قرار بود مسوولان و سياستمداران حاكم در امريكا شرم ميداشتند و ضربان قلب آنان هم به نسبت دروغگويي آنان بيشتر ميشد و در گونههايشان خون بيشتري جاري ميگرديد، احتمالا صورت ترامپ، پنس معاون او و پمپئو مثل يك گلوله آتشين بود.
آنان كه پس از اقدام تروريستي عليه شهيد سليماني و همراهانش دچار تناقض شدهاند، به انواع و اقسام توجيهات روي آوردهاند. پمپئو در پيامي ويديويي با زيرنويس فارسي پيرامون كشته شدن قاسم سليماني، علت تصميم حمله را رفتار حكومت ايران با معترضان معرفي كرده است. كسي نيست بپرسد از كي تا حالا ترامپ داروغه حقوق بشر كشورها شده است؟
پيشتر از او ترامپ دليل پيشگيرانه را براي ترور اعلام كرده بود! ولي عجيبتر از همه «مايك پنس» است كه براي توجيه تصميم ترامپ راه ديگري را در پيش گرفت و به اين دروغ آشكار متوسل شده كه ايران در طراحي حملات تروريستي ۱۱ سپتامبر نقش داشته است. «امريكن اينديپندنت» نوشت اين ادعاي پنس، در تناقض كامل با يافتههاي رسمي كميسيون ۱۱ سپتامبر است كه تحقيقات گستردهاي درباره اين حمله صورت داده است...
اين حد از بيشرمي را فقط در ترامپ و اطرافيان او ميتوان سراغ گرفت. مشكل اينجاست كه اين ويژگي مثل برخي ويروسها قابل سرايت شده است. بخش مهمي از سياستگذاران اروپايي نيز كمكم خود را با اين ويژگي تطبيق دادهاند يا در حال تطبيق دادن هستند. پرسش اين است كه سياستي كه فاقد حداقلي از شرم باشد تا چه حد ميتواند خير عمومي و جهاني را تامين كند.
اگر سياست بوش در حمله به منطقه توانست چنين خيري را ايجاد كند، اين سياست نيز خواهد توانست ولي اگر آن سياست منشأ خسارت و زيان بود، اين فقدان شرم سياسي كه به نهايت رسيده زيان بيشتري را ايجاد خواهد كرد.»