فارین پالیسی: سیاست ترامپ در قبال ایران دچار مرگ مغزی است

گروه جهان الف،   3981014053 ۲۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۴ تکراری یا غیرقابل انتشار

یک نشریه معتبر آمریکایی با اشاره به ترور سپهبد قاسم سلیمانی به دست نیروهای آمریکایی در عراق می نویسد، سیاست دونالد ترامپ در قبال ایران دچار مرگ مغزی شده، از هیچ انسجامی برخوردار نیست. 

فارین پالیسی: سیاست ترامپ در قبال ایران دچار مرگ مغزی است

به گزارش الف فارین پالیسی در تحلیلی به قلم "استفان والت" نوشت نبودن اهداف منسجم و همچنین یک استراتژی برای رسیدن به آنها سبب شده است، اقداماتی نظیر ترور قاسلم سلیمانی،؛ سیاست خارجی را به عرصه ای از جنگ تمام عیار تبدیل کند که این امر می تواند اوضاع آمریکا را بدتر کند. 

" چندان هم زمانبر نبود. کمتر از یک هفته از سال 2020 می گذرد و دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا توانسته خود را در ورطه ای دیگر از بحرانی خطرناک و بی دلیل با ایران بیندازد. این هم نتیجه اجتناب ناپذیر از رویکرد کوته بینانه ترامپ در قبال کل خاورمیانه (و به ویژه ایران) است، و همچنین دلیل آشکار دیگری از ناتوانی واشنگتن برای ایجاد سیاستی منجسم و موثر در قبال هر مساله که از اهمیت جهانی برخوردار است." 

فارین پالیسی با طرح این سوال که " این کشور (آمریکا) چه زمانی چنین استراتژی بدی داشته است؟" می افزاید: "منصفانه بگوییم، این مشکل به دوران پیش از ترامپ بازمی گردد؛ گرچه بی تدبیری، تصمیم گیری های عجولانه، بی تفاوتی به نصایح دیگران و توانایی عجیب ترامپ در خصوص به کارگیری مشاوران درجه سوم، مشکل را بدتر کرده است. نتیجه نهایی شاید به تلفات بیشتر افراد بی گناه – که برخی از آنها آمریکایی هستند – و همچنین تضیف بیشتر موقعیت آمریکا در جهان بیجامد. آن هم با این تصور که دستور ترامپ برای ترور قاسم سلیمانی به جنگ تمام عیار منجر نشود." 

فارین پالیسی ترور سپهبد سلیمانی را اشتباه استراتژیک خاصِ ترامپ خواند و افزود: " ترامپ با تشویق عربستان سعودی، اسرائیل و موسسات تندرو نظیر بنیاد دفاع از دمکراسی، و همچپنین برخی طرفداران پولدارش، از توافقی جمعی خارج شد که فعالیت های هسته ای ایران را با موفقیت محدود کرده بود و از طرفی یک گشایش دیپلماتیک ایجاد کرده بود که هر دولت عاقلی از آن برای مدیریت فعالیت های منطقه ای ایران استفاده می کرد." 

"وی سپس سیاست موسوم به فشار حداکثری را در پیش گرفت که هدف آن محدود کردن توانایی ایران در غنی سازی، مجبور کردن ایران به تغییر سیاست خارجی متناسب با خواست آمریکا و شاید براندازی خودِ رژیم ایران بوده است. مردم عادی تحت فشار شدید هستند اما رژیم به خواسته های ترامپ تن نداده و ساقط هم نشده است. برعکس، به تدریج فعالیت های هسته ای خود را ازسر گرفته، روابط نزدیک با روسیه و چین برقرار کرده و علیه متحدان آمریکا در منطقه اقدام تلافی جویانه کرده است. منطق پاسخ تهران هم شفاف و کاملا قابل پیش بینی است. اگر آمریکا می خواهد شرایط زندگی را برای ایران دشوار کند، رهبران آن ثابت خواهند کرد که آنها نیز می توانند شرایط را برای آمریکا دشوار کنند. لحظه ای درنگ استراتژیک کافی است تا بتوان پاسخ ایران را پیش بینی کرد و به این درک رسید که فشارهای یک جانبه موثر نیست." 

"ترامپ با خودداری از دیپلماسی و تکیه صرف بر سیاست تهدید و مقابله، هیچ گزینه ای برای خود قائل نشد به جز کوتاه آمدن، و یا تشدید اقدامات، آن هم پس از زمانی که مشخص شد سیاست فشار حداکثری نتیجه عکس دارد." 

فارین پالیسی با اشاره به تحولات اخیری که ترور سپهبد سلیمانی – به عنوان یک "فرمانده مقبول نظامی" - را درپی داشت، افزود برای درک اینکه این حلقه تحولات از منظر ایران چگونه است، کافی است درنظر گرفت اگر یک دشمن خارجی عضوی از ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا، مدیر سیا، یا حتی معاون رئیس جمهور را بکشد، واکنش آمریکا چه خواهد بود. واشنگتن قطعا به سادگی از کنار این مساله عبور نمی کرد. منظور، دفاع از سلیمانی نیست، که دشمن قسم خورده آمریکا بود، منظور یک سوال مناسب استراتژیک است: آیا ترور یک مقام ارشد دولتی خارجی، منافع ملی کشور را پیش برده است؟ آیا چنین کاری آمریکایی ها را ایمن تر و یا پولدارتر می کند یا اینکه نفوذ آنها را در سراسر جهان افزایش خواهد داد؟ پاسخ این است: خیر  و  خیر. 

فارین پالیسی افزود این ترور قطعا پاسخ ایران را در پی داشته، حس ملی گرایی در ایران را تقویت کرده، مواضع تندروهای ایران را مستحکم کرد، احتمال تغییر رژیم را بیش از پیش کاهش داده و از طرف دیگر این اقدام چون در خاک عراق رخ داده است، نقض حاکمیت این کشور محسوب می شود و دولت شکننده آن را در وضعیتی بی ثبات تر قرار خواهد داد. علاوه بر اینها، ترامپ اکنون به ایران مشوق های بیشتری داده تا سلاح اتمی به دست آورد به گونه ای که یا باید با ایران وارد جنگ تمام عیار شود و یا اینکه از مواضع خود عقب نشینی کرده،  یک بمب ایرانی را بپذیرد. و سرانجام اینکه آمریکا با این ترور در حال بدعت گذاری است.  

"اسامه بن لادن رهبر القاعده، معمر قذافی رهبر لیبی، کیم جونگ ایل رهبر کره شمالی، صدام حسین دیکتاتور عراق، ملاعمر رهبر طالبان، ابوبکر البغدادی رهبر داعش و بسیاری دیگر از دشمنان آمریکا، دیگر برمسند قدرت نیستند اما مرگ آنها مشکلات سیاست خارجی آمریکا را حل نکرده است."

خلاصه کلام آن که رویکرد دولت ترامپ در قبال ایران – از جمله تازه ترین تحول رخ داده – ظاهر عاری از منطق و هدف استراتژیک است. ترامپ، وزیرخارجه اش مایک پومپئو، وزیر دفاع مارک اسپر و سایر اعضای تیم سیاست خارجی اش مانند مهره های شطرنج هستند که نتوانسته اند هر بار بیش از یک حرکت داشته باشند؛ به همین دلیل این حقیقت آشکار حیات را در سیاست بین الملل نادیده گرفته اند: مهره های دیگر شطرنج هم به آنها نزدیک می شوند.