سیمایِ یک رئیس جمهور ناکام...

سعیده اسکندری،   3981007072 ۲۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۶ تکراری یا غیرقابل انتشار
سیمایِ یک رئیس جمهور ناکام...

 دونالد ترامپ از زمان کسب کرسی ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016، دوران پر فراز و نشیبی را طی کرده است. وی از همان روزهای ابتدایی حضور خود در قدرت، توجه محافل داخلی و بین المللی را جلب کرد. شعارهای محکم او در زمینه بهبود شاخص های اقتصادی آمریکا(شعارهایی نظیرِ: اول آمریکا/America First، بار دیگر آمریکا را به جلال و شکوه برسان/Make America Great Again، و کالای آمریکایی بخر و آمریکایی را شاغل کن/Buy American, Hire American)  و رفتارهای نامتعارف وی در مواجهه با جامعه بین المللی و رهبران جهانی(نظیرِ قطع کردن تلفن در گفتگو با نخست وزیر استرالیا و یا خارج کردنِ سریالیِ آمریکا از توافق نامه های بین المللی) موجب شد تا بسیاری، وی را رئیس جمهوری عجیب و خاص در تاریخ سیاسی آمریکا ارزیابی کنند. با وجود سه سال پس از حضور ترامپ در کاخ سفید، وی هنوز فاصله زیادی با شعارها و ایدئولوژی دارد که با تمسک به آن ها قدرت در ایالات متحده آمریکا را به دست گرفت. 

ترامپ و ماجرای ایجاد اشتغال

ماه گذشته ترامپ در جریان یک سخنرانی در "باشگاه اقتصادی نیویورک" گفت: دولت وی تاکنون 7 میلیون شغل ایجاد کرده و به سرعت در حال شغل سازی در آمریکاست. سخنان تبلیغاتی ترامپ در موقعیت های مختلف عمدتا مبتنی بر موفقیت های وی در ایجاد شغل در آمریکاست که البته این امر چندان هم با واقعیات همخوانی ندارد. اولا، آمار 7 میلیونی ترامپ مربوط به دوره پس از پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 است. حال آنکه، ترامپ در ژانویه 2017 به طور رسمی قدرت در آمریکا را به دست گرفت.

"پل دیویدسون" در مقاله ای در پایگاه خبری USA Today  می گوید: "در 33 ماهه انتهایی دوره ریاست جمهوری اوباما، حدودا 7.4 میلیون شغل در آمریکا ایجاد شده که این یعنی ماهانه 223000 شغل در آمریکا ایجاد شده است". از این رو، بخشی از آنچه ترامپ، آمار 7 میلیونی ایجاد شغلِ دولتش در آمریکا عنوان می کند، مربوط به دولت اوباماست. از سویی، چشم انداز مبهم اقتصاد جهانی که تا حد زیادی ناشی از جنگ های تجاری آمریکا(بخصوی جنگ تجاری آمریکا با چین که ترامپ آن را به راه انداخته) است موجب شده تا فضای رکود در اقتصاد آمریکا ایجاد شود و روند شغل سازیِ دولت ترامپ در آمریکا دچار وقفه شود.

به طور مثال، بخش تولیدی آمریکا در دوره ترامپ فقط توانسته 440000 فرصت شغلی ایجاد کند که بخش عمده ای از این آمار، در دو سال اول دوره ریاست جمهوری ترامپ محقق شده و اقدامات منفی دولت ترامپ در عرصه تجارت بین المللی(نظیر جنگ های تجاری و تعرفه ای) موجب شده تا عدم قطعیت بر عرصه تولیدی آمریکا سایه افکند و روند ایجاد شغل و استخدام در آمریکا را با کندی مواجه کند. 

بحران استیضاح

جدای از این، دونالد ترامپ در عرصه سیاست داخلی آمریکا نیز با بحران های متعددی رو به رو است. در شرایط فعلی، بحران استیضاح رئیس جمهور آمریکا بر بخش اعظمی از دستورکارها و سیاست های دولت این کشور سایه افکنده است. رفتار فراقانونی ترامپ در پرونده سازی بر علیه جو بایدن نامزد اصلی دموکرات ها در جریان انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا به حدی واضح بوده که نمایندگان دموکرات کنگره آمریکا گفته اند 3 دقیقه کافی است تا فردی با ملاحظه پرونده رئیس جمهور آمریکا به این نتیجه برسد که وی باید استیضاح شود و از مقام ریاست جمهوری آمریکا عزل گردد. درست بر همین اساس بود که استیضاح ترامپ در کنگره آمریکا به تصویب رسید.

اگرچه به دلیل اینکه سنای آمریکا در کنترل جمهوریخواهان است(برای برکناری رئیس جمهور آمریکا هر دو مجلس باید رای به عزل وی دهند)، احتمال برکناری ترامپ ضعیف است، با این حال، صرفِ استیضاح ترامپ برای وی حاوی چند پیام روشن است: اولا، دموکرات ها در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا قویا بر این موضوع دست خواهند گذاشت و سعی می کنند با تاکید بر آن، افکار عمومی آمریکا را قانع کنند که ترامپ شایسته نیست دوباره به عنوان رئیس جمهور آمریکا برگزیده شود. دوما، حتی اگر ترامپ بار دیگر به سمت ریاست جمهوری برگزیده شود، دموکرات ها با حربه های مختلف بر سر راه دولت او موانع مختلفی را ایجاد خواهند کرد و در نهایت، ترامپ به خوبی می فهمد که اتخاذ رویکرد "مرد دیوانه/Crazy Man" توسط او جهت پیشبردِ سیاست هایش، کارساز نیست زیرا سیاستمداران جناح مقابل(دموکرات ها)، رفتارهای وی را با دقت رصد می کنند و قادرند در مواردی نظیر احداث دیوار مرزی با مکزیک و دخالت کشورهای خارجی در روندهای سیاسی آمریکا(به نفع ترامپ) و به طور کلی رفتارهای فراقانونی وی(نظیر رسوایی اوکراین گیت)، در مقابلش بایستند. مسلما این مسائل، موضوعات کم اهمیتی برای رئیس جمهوری که قید و بندها را مانعی جدی بر سر راه دستور کارهای خود می بیند، نیستند. 

ترامپ و چین

در شرایط فعلی، کارنامه ترامپ در عرصه بین المللی نیز با چالش های فراوانی مواجه است. دولت ترامپ به تازگی، فاز یک توافق تجاری با چین را به امضا رسانده است. جنگ تجاری آمریکا با چین برخلاف آنچه ترامپ همواره از آن به عنوان یک پیروزی برای آمریکا یاد کرده، مساله ای موفقیت آمیز برای واشنگتن نبوده است. بر اساس آمارها، این جنگ تجاری ماهانه 1.4 میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا خسارت زده است. جدای از این، طرف مقابل آمریکا یعنی چین که دومین اقتصاد برتر جهان است(بیشترین بدهی خارجی آمریکا، به چین است)، بیش از پیش نسبت به آمریکا بدبین شده و این امر موجب شده تا این کشور از قدرت خود به مثابه اهرمی علیه منافع آمریکا استفاده کند و با استفاده از رویه هایی نظیر تشدید اعمال تعرفه بر کالاهای آمریکایی و کم ارزش کردن تعمدی ارز خود(Currency Devaluation)، اقتصاد، بازارها و کسب و کارهای آمریکایی را هدف قرار دهد.

جدای از چین، ترامپ تنش های تجاری را با روسیه، اتحادیه اروپا، ژاپن و کره جنوبی نیز به راه انداخته که این مساله موجب شده تا این کشورها با بی اعتمادی به آمریکا، در رابطه با این کشور محتاطانه تر رفتار کنند. امری که تاثیر مستقیم خود را بر اقتصاد آمریکا می گذارد(به طور خاص می توان به کندی روند تولید شغل در آمریکا در یک سال اخیر اشاره کرد). 

ترامپ و کره شمالی

یکی از مسائل مهمی که اوباما قبل از خروج از قدرت پیش بینی می کرد تبدیل به یکی از جدی‌ترین چالش های رئیس جمهوری بعدی آمریکا باشد، بحران روابط واشنگتن با کره شمالی بود. ترامپ در این زمینه ابتدا رویکردی خشن را در قبال پیونگ یانگ به کار گرفت. حتی کار به جایی رسید که کره شمالی بر میزان آزمایش های موشکی و هسته ای خود افزود و ترامپ گفت اگر کره شمالی به این روند ادامه دهد با "آتش و خشم آمریکا/Fire and Fury" رو به رو خواهد شد. با این حال، اندکی بعد، وی رویکردی دوستانه در قبال کره شمالی در پیش گرفت و با رهبر کره شمالی "کیم جونگ اون" در ویتنام، سنگاپور  و مرز بین دو کره، دیدارهایی انجام داد. کار تا جایی پیش رفت که ترامپ حتی پیغام های دوستانه ای را برای رهبر کره شمالی فرستاد و او را فردی فوق العاده توصیف کرد، با این حال، زیاده خواهی های مایک پمپئو وزیر خارجه دولت ترامپ در سفر به کره شمالی موجب شد تا روند گفتگوهای دو طرف با خلل جدی مواجه شود.

کره شمالی درخواست های وزیر خارجه ترامپ از پیونگ یانگ را عجیب و گانگستری توصیف کرد. بار دیگر تنش ها میان دو طرف افزایش یافت و کار به جایی رسید که اخیرا نماینده کره شمالی در سازمان ملل گفت: گزینه خلع سلاح هسته ای کره شمالی از میز مذاکره این کشور با آمریکا حذف شده است. بسیاری نیز بر این باورند که دیگر نمی توان حرف از خلع سلاح هسته ای کره شمالی و یا به راه انداختن جنگ علیه آن زد. در این شرایط، کیم جونگ اون که با مشاهده تعلل دولت ترامپ در پیشبرد گفتگوهای هسته ای، ضرب الاجلی یکساله به دولت وی داده بود تا در روند گفتگوها انعطاف نشان دهد گفته است: با آغاز سال جدید میلادی قصد دارد یک هدیه کریسمس برای رئیس جمهور آمریکا ارسال کند. هدیه ای که بسیاری آن را یک آزمایش موشکی جدید از سوی پیونگ یانگ پیش بینی می کنند. این بدان معناست که دیپلماسی دولت ترامپ بر علیه کره شمالی شکست خورده زیرا این کشور نه تنها ضعیف نشده بلکه قابلیت های هسته ای خود را حفظ کرده و حتی آمریکا را تهدید می کند.

ترامپ و ایران

دولت ترامپ همچنین با خروج از برجام سعی کرد ایران را وادار کند تا بار دیگر با آمریکا بر سر میز مذاکره حاضر شود و توافق جدیدی را به امضا برساند. امری که در نوع خود می توانست پیروزی چشمگیری برای دولت آمریکا محسوب شود. ترامپ در این راه حتی از ظرفیت کشورهای عربی منطقه نیز بهره گرفته تا شاید بتواند در رفتار ایران، آنگونه که مطلوب این کشور است تغییری ایجاد کند. با این حال، در شرایط کنونی نه تنها تغییری در رفتار ایران ایجاد نشده بلکه به نحو حیرت انگیزی، متحدان منطقه ای عربِ آمریکا، همزمان با تشدید تنش ها میان ایران و آمریکا، به سمت گفتگو و مذاکره با ایران متمایل شده اند. سفر هیات های از امارات به ایران و سیگنال های ارسالی از سوی عربستان به ایران(و بالعکس) مبنی بر تنش زدایی، نمودی از دیپلماسی جدید اعراب منطقه در قبال ایران هستند. 

ترامپ و روسیه

رویکرد ترامپ در مقابله با روسیه نیز با شکست رو به رو بوده است. آمریکا و اتحادیه اروپا از طریق اعمال تحریم بر علیه مسکو سعی داشته اند تا این کشور را وادار کنند تا بار دیگر شبه جزیره کریمه را به اوکراین واگذار کند. با این حال، روسیه نه تنها این موضوع را نپذیرفته بلکه بر دامنه قدرت و نفوذ خود در شبه جزیره کریمه(که میزبان پایگاه دریایی استراتژیک سواستوپول است) افزوده است. اینطور به نظر می رسد که آمریکا و طرف های غربی بایستی بیش از پیش به روسیه امتیاز دهند تا این کشور با برخی سیاست های آن ها در عرصه بین المللی همراهی کند. کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ نه تنها در مورد روسیه و ایران، بلکه در مورد کشورهایی نظیر کوبا، ونزوئلا، و سوریه نیز با شکست رو به رو شده است و رهبران این کشورها که برخلاف سیاست های دولت آمریکا فکر کرده و عمل می کنند، همچنان علی رغم فشارهای دولت ترامپ در قدرت هستند.

به طور کلی، ترامپ در شرایط فعلی، چه در عرصه داخلی و چه بین المللی، با چالش ها و ناکامی های زیادی رو به رو است. اگر روند اقتصادی آمریکا به جایی برسد که ترامپ دیگر قادر نباشد بر موج اقدامات خود در زمینه هایی نظیر ایجاد شغل سوار شود و نتواند بیش از این توجه افکار عمومی را به خود جلب کند، تا حد زیادی با مشکلات و موانع بسیاری جهت انتخاب مجدد خود به عنوان رئیس جمهور آمریکا رو به رو خواهد شد و باید بیش از پیش پاسخگوی ناکامی هایش در عرصه سیاست داخلی و بین المللی آمریکا باشد.