ایران، گفتمان مرکزی

حسن مرادخانی*، گروه تعاملی الف،   3980826016
ایران، گفتمان مرکزی

یدیعوت آحارونوت، روزنامه صهیونیستی در ارتباط با تحولات اخیر منطقه ای گفته است: «توانمندی های ایران و نائبان این کشور به سطحی رسیده است که هم اکنون قادر به تغییر توازن قدرت در سراسر جهان هستند. اسرائیل چهار سال از طریق حملات در سوریه تلاش کرد تا مانع از نفوذ ایران در این کشور شود اما هم اکنون ایران اثبات کرده است که قادر به اجرای اهدافش است. ایران بازدارندگی خود را تقویت کرده و توانسته است تهدید آمریکا را در منطقه تضعیف کند و واشنگتن را وادار به خارج شدن از غرب آسیا نماید».

گفتمان، به نوعی چترِ زبانی موجود در یک منطقه یا کشور است که تمام کنش‌ها و واکنش‌ها، زیر این چتر به انجام می‌رسد. گفتمان، زیرساخت های زبانی لازم را برای گفتگو با دیگران فراهم می‌آورد و توازن‌های جدیدی را می‌آفریند. با توجه به رهیافت تداوم بحران آمریکا در منطقه جنوب غرب آسیا، این منطقه از تقویت قدرت و ایجاد گفتمان برای دهه های طولانی ناتوان شده بود و کشورهای منطقه در برابر قدرت گفتمانی آمریکا، جرأت عمل مستقل را نداشتند. پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه، نقطه عطفی در تاریخ جهان اسلام به شمار می‌رود. پس از چهل سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران و مقابله آمریکا و کشورهای اروپایی برای نابودی آن، رهیافت مقاومت توسط ایران در منطقه معرفی شده است. چنین رهیافتی، توازن های منطقه ای سابق را که توسط آمریکا و غرب سازمان دهی شده بود، به هم ریخته و مسیر نوینی را در منطقه جنوب غرب آسیا ترسیم نموده است. رهیافت گفتمان دو رکن اساسی برای معرفی دال مرکزی در یک میدان وضعیتی دارد: 1- غیریت سازی 2- برجسته سازی.

غیریت سازی در منطقه جنوب غرب آسیا، در تقابل کشورهای منطقه با یکدیگر طرح ریزی شده است که حاصل معاهدات بین المللی پس از جنگ های جهانی اول و دوم توسط اروپایی‌ها و آمریکا می‌باشد. چیدمان پازل موجود در منطقه، در راستای منافع غرب و آمریکا و عدم قدرت‌یابی چنین کشورهایی با هویت اسلامی است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران با تغییر غیریت‌سازی از تقابل کشورهای منطقه با یکدیگر به مقابله با استکبار جهانی که درصدد غارت منافع کشورهای منطقه است، موازنه جدیدی را به وجود آورده که حاصل اقدامات مؤثر منطقه‌ای در بستری به نام مقاومت می‌باشد. نشانه‌های این جریان را در شکل گیری روابط متفاوت ایران- قطر، قطر- عربستان، عربستان- امارات، ایران- سوریه، ایران- عراق، ایران- روسیه می‌توان مشاهده کرد.

برجسته سازی سابق در منطقه جنوب غرب آسیا، کاملاً برگرفته از نگاه هابزی در روابط بین الملل بود که صفر تا صد روابط را دشمنی شکل می‌داد. نهادینه کردن این نگاه برای دهه‌های متمادی در این منطقه، تنها برای تسهیل منافع غرب و آمریکا انجام گرفته بود. مقاومت جمهوری اسلامی ایران در برابر آمریکایی که غالب کشورهای منطقه در برابر آن خودشان را باخته بودند، روح تازه‌ای از امید و تغییر دمید که نمود واقعی آن در ساقط کردن پهپاد گلوبال هاوک آمریکایی بود. این رخداد در منطقه، معادلات ذهنی درباره قدرت را کاملاً تغییر داد و نگاه هابزی کشورهای منطقه در حال تغییر به نگاه کانتی در روابط بین الملل مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیز براساس یک درک مشترک می باشد. 

گفتمانِ در حال شکل گیری منطقه جنوب غرب آسیا که آمریکا و رژیم صهیونیستی را نگران ساخته است و روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت بدان اشاره کرده، ایران را به عنوان دال مرکزی در این گفتمان قرار داده است. این گفتمان با غیریت سازی آمریکا به عنوان عنصر نامطلوب در منطقه و برجسته سازی منافع منطقه‌ایِ کشورهای جنوب غرب آسیا؛ در حال تبدیل ایران از بازیگر منطقه ای به بازیگر جهانی است.