اروپای پیر و فرصتی که از دست داد

ناصر ایمانی،   3980706141 ۲۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
اروپای پیر و فرصتی که از دست داد

به نظر می‌رسد روابط تاریخی ایران و اروپا در این مقطع زمانی در آستانه یک تحول مهم و پیچ تند تاریخی قرار دارد. نگاهی به روابط گذشته ایران و اروپا می‌تواند در اثبات این ادعا یاری رساند.


سابقه روابط ایران و اروپا به حدود یکصد و پنجاه سال پیش بر می‌گردد. ایرانی ها تقریبا از اوایل دوره قاجاریه، به طور جدی با اروپا آشنا شدند. پیشرفت های بزرگ علمی و اقتصادی در اروپا و ضعف شدید در اداره حکومت در ایران، موجب ارتباط سریع و نوعی خودباختگی ایرانی ها در مقابل اروپا شد.


از سوی دیگر، موقعیت فوق العاده جغرافیایی و جمعیتی ایران نیز برای اروپایی‌ها بسیار اهمیت داشت . همین دو عامل مهم، راه را برای یک ارتباط دو جانبه و البته ـ یکسویه ـ  بین اروپا و ایران هموار نمود.دخالت های گسترده سیاسی اروپا و بالاخص انگلستان در ایران نیز لازمه طبیعی این ارتباط بود.

اهمیت ایران برای اروپا و نیز ضعف حکومت های داخلی در ایران و شیفتگی شدید جریان روشنفکری در کشور به اروپا، موجب شد که اروپایی ها به سادگی در تمام ارکان سیاسی ایران دخالت میکردند و حتی با راه اندازی کودتا، سلسه قاجار را به دودمان پهلوی سپردند.
به تعبیر دیگر، اروپا هیچ مانعی برای امر و نهی و فرمانروایی بر ایران نداشت وسران ایرانی  هم به این معادله تمکین می نمودند.

اگر در برخی مقاطع کوچک تاریخی نیز ایرانی ها تصمیم به اداره نفت و اقتصاد خود می گرفتند. با کودتای آشکار اروپایی ها مواجه می‌شدند زیرا قدرت مسلط بر جهان از حیثیت نظامی تکنولوژیک واقتصادی، اروپا و سپس آمریکا بود.


پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نیز، رابطه با‌ اروپایی ها با اغماض از سوی رهبران انقلابی ایران مواجه شد و البته ضمن استقلال سیاسی از اروپا، عمدتا خصومت ها متوجه ایالات متحده آمریکا شد. گویی جمهوری اسلامی تا حدودی از گذشته تاریک روابط ایران و اروپا چشم پوشی نمود و رابط عادی خود را با اروپا ادامه داد.


متاسفانه اروپا به روابط تحکم آمیز و یکسویه و خصمانه خود علیه ایرانی ها ادامه داد. پذیرش تروریست‌ها و حمایت از آنان، حمایت‌های کامل از رژیم صدام علیه ایران ،ارسال گسترده تسلیحات نظامی و پیشرفته به متجاوزان و همراهی با تحریم های امریکا در مقاطع مختلف زمانی ، نشان داد که اروپایی ها بر همان راه و مسلک صد سال گذشته خود پایبند بودند.
اما تحولات اقتصادی و سیاسی در جهان معاصر به سمت و سویی رفت که اروپایی ها دیگر قدرت مسلط در حوزه اقتصادی و علمی در جهان نماندند و جریان اقتصاد و تکنولوژی آرام آرام به سمت شرق تمایل پیدا کرد.


از سوی دیگر اهمیت ایران برای اروپا نیز علاوه بر موقعیت استراتژیک و ذخایر نفت و گاز که در گذشته نیز بود، از جنبه دیگری نیز بیشتر شد و آن حضور و نفوذ ایران در منطقه فوق العاده مهم خاورمیانه بود. لذا به موازات ضعیف تر شدن تدریجی اروپا و پیر شدن آن، اهمیت و جایگاه ایران نیز روز افزون شد.
پرونده برجام فرصت مناسبی بود که روابط تاریخی ایران و اروپا، مجددا از سوی اروپایی‌ها مورد بازنگری  قرار گیرد. تا با نگرش مجدد به توانایی های خودشان و تغییرات مهم در صحنه اقتصاد و تکنو لوژیک جهان معاصر و نیز جایگاه فعلی ایران بتواند خط مشی استراتژیک خود را در مورد ایران باز تعریف نماید.


عدم همراهی اروپا با ایران و پیمودن مسیر آمریکایی ها بر علیه ایران در اجرای برجام، نشان داد که اروپایی ها هنوز نتوانسته اند تحلیل جامعی از شرایط کنونی جهان در منطقه داشته باشند.

بیانیه چند روز قبل سران سه کشور اروپایی و تکرار دقیق مواضع آمریکا در خصوص برجام، آخرین شانس برای بازنگری در روابط اروپا و ایران را از بین برد و به گمان من، تمامی راه ها برای روابط استراتژیک ایران و اروپا را در تاریخ آینده جهان زایل کرد و اروپا برای همیشه از داشتن روابط سالم با ایران محروم گردید.


برجام برای ایرانیان، یک مقطع بسیار مهم تاریخی بود و به شناخت مردم ایران از صحنه بین المللی جهان و تاریخ تحولات زمان کنونی، کمک شایانی نمود و به برخی تردیدها و نگرش های متمایل به غرب و واروپا پایان داد. و از این پس تاریخ تحولات آینده جهان در شرق رهگیری می شود.

دو فاکتور مهم در این چرخش تاریخی ایران از اروپا و نیز امریکا همواره موثر است.


اول اینکه دوران سیطره علمی و توانمندی های اقتصادی و نظامی از غرب متمایل به شرق شده است. و دوم اینکه این باور در ایرانیان ظهور نموده که توانایی های زیادی را در داخل کشور برای توانمند شدن وجود دارد که نیاز به خارج از مرزها را کمرنگ تر می نماید.


اروپا در این برهه زمانی، اشتباه استراتژیک وتاریخی بزرگی در مورد ایران مرتکب شد.