«حقوق بشر و امپراتوری»؛ کوستاس دوزیناس؛ ترجمه علی صابری تولائی؛ نشر ترجمان علوم انسانی سویه‌های تاریک حقوق بشر

دکتر علی غزالی‌فر*،   3980702199 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار

کشورهای پیشرفته و تا بن دندان مسلح به مرگبارترین بمب‌ها و موشک‌ها بزرگترین مدافعان حقوق بشر هستند. طبیعتا این تقارن وضعیت نظامی و دغدغه حقوق بشر مسئله‌برانگیز است. آیا اینجا پای یک سوءاستفاده بزرگ در کار نیست؟

سویه‌های تاریک حقوق بشر

«حقوق بشر و امپراتوری»

نویسنده: کوستاس دوزیناس

مترجم: علی صابری تولائی

ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ اول 1396

453 صفحه، 41000 تومان

 

****

 

کشورهای پیشرفته و تا بن دندان مسلح به مرگبارترین بمب‌ها و موشک‌ها بزرگترین مدافعان حقوق بشر هستند. طبیعتا این تقارن وضعیت نظامی و دغدغه حقوق بشر مسئله‌برانگیز است. آیا اینجا پای یک سوءاستفاده بزرگ در کار نیست؟ آیا در اصل منافع اقتصادی آنها نیست که اقتضای این پشتیبانی را دارد؟ به هر حال عملکرد جنایت‌کارانه‌ی آن کشورها در طول تاریخ و در همه عرصه‌ها، هر انسان خردمندی را به بدگمانی می‌اندازد. برای مثال امروزه کشورهای اروپای غربی، انگستان و آمریکا مدافع بازار آزاد و تجارت جهانی و عدم مداخله دولت‌ها در اقتصادهای ملی هستند. سخت در اشتباه است کسی که گمان می‌کند این سیاست اقتصادی برای رونق اقتصاد کشورهای در حال توسعه است. انسان خردمند با حداکثر بدگمانی می‌پرسد آیا این دفاع به‌خاطر این نیست که فقط آنان از این وضعیت سود می‌برند؟ پاسخ مثل روز روشن است. همین کشورها تا زمانی که توان رقابت اقتصادی با کشورهایی مثل چین و هند را نداشتند، به‌شدت و با تمام توان از تولیدات داخلی خود حمایت می‌کردند و تعرفه‌های گمرکی سنگینی بر واردات می‌گذاشتند. اما حالا که اقتصاد تولیدی شکوفایی دارند، برای یافتن بازارهای بیشتر به ایده‌های اقتصادی لیبرال متوسل می‌شوند تا به قیمت ورشکستگی تولیدکنندگان کشورهای ضعیف و در حال توسعه، محصولات خود را صادر کنند و به فروش رسانند. در باب حقوق بشر نیز ماجرا از همین قرار است. آنها برای تأمین منافع اقتصادی‌شان تا جایی که توان داشتند کمر به نابودی و قتل انسان‌ها در آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی بستند. ولی وقتی چنان جنایت‌هایی سالبه به انتفا موضوع شد، دم از لزوم رعایت حقوق بشر زدند. می‌توان این‌طور گفت که حقوق بشر ریشه در خواست و اراده آنها دارد و نه اخلاق انسانی‌شان. به عبارت دیگر آن کشورها تا زمانی که در سیاست‌های استعماری موفق عمل می‌کردند، ابدا چنین سخنانی بر زبان نمی‌راندند. ولی امروز که امپراطوری آنها از جهت کشورگشایی و سخت‌افزاری عملا ممکن نیست، نرم‌افزارهای جدیدی را به کار گرفته‌اند که یکی از آنها حقوق بشر است.

کوستاس دوزیناس در این اثر خود کنکاشی جدی در ریشه‌ها و لایه‌های زیرین و زاویه‌های پنهان حقوق بشر انجام داده است. او در زمینه حقوق تخصص دارد؛ نظریه حقوقی، فلسفه حقوق و حقوق بشر. این اثر انتقادی ترکیبی عالی از هر سه حوزه است. اگر بخواهیم به زبان ساده موضوع این کتاب را خلاصه کنیم، می‌توانیم بگوییم موضوع محوری سواستفاده از حقوق بشر است. تاریخ، علل، چگونگی و پیامدهای این سواستفاده به تفصیل بررسی می‌شوند. کتاب از دوازده فصل تشکیل شده و در دو بخش کلی. بخش اول که شامل پنج فصل است، تناقضات گوناگون حقوق بشر را به تفصیل نشان می‌دهد. نویسنده ارمغان حقوق بشر را فقط مشتی تناقضات می‌داند. بخش دوم با عنوان منابع هنجاری نظم نوین جهانی. همه این مطالب نیز نه به عنوان یک کار آدمیک، بلکه به مثابه انجام مسئولیتی خطیر به‌جا آورده شده است.

دوزیناس از همان ابتدا به دانشگاه و دانشگاهیان نهیب می‌زند که از لاک امن خود بیرون بیایند و در مشکلاتی که امروزه گریبان‌گیر بشریت است، مسئولیت خود را به‌جا آورند. از نظر او دانشگاه نه‌تنها لازم است که به حقیقت توجه کند، بلکه همزمام باید به عدالت نیز متعهد باشد. همچنین در برابر قدرت‌های دولتی، اقتصادی، بروکراتیک و تکنوکراتیک رسانه‌ای و ایدئولوژیک بایستد. به‌طور کلی و در یک کلام، پیشه اصلی نخبگان فکری مقاومت است در برابر هر آنچه که با حقیقت و عدالت ناسازگار است. حقوق بشر نیز مصداقی برای چنین چیزی است که امروزه نباید در برابر آن منفعل بود، بلکه لازم است با تمام توان نظری به مصاف آن رفت و حقیقت آن را آشکار کرد. بر همین اساس، نویسنده در این اثر نظریه انتقادی و تاریخ سیاست و حقوق را در کنار هم می‌گذارد تا به یک فلسفه سیاسی مقاومت دست پیدا کند.

اگرچه حقوق بشر با نقد بی‌عدالتی‌های گوناگونی آغاز شد که در حق انسان‌ها اعمال می‌شد. اما اکنون خود به نوعی ایدئولوژی در خدمت دولت‌ها و حکومت‌ها بدل شده که توجیه‌گر انواع تعدی‌ها و تجاوزها به انسان‌هاست. کافی است از جهت صوری و قانونی اثبات شود که فلان برخورد یا سرکوب نقض حقوق بشر نیست، تا راه بر هرگونه نقد و اعتراض و اقدام عملی بسته شود. واقعیت آن است که اگر به وضعیت عملی و فعلی حقوق بشر نیک بنگریم، معلوم می‌شود که تبدیل شده به امری ایدئولوژیک. این حربه ایدئولوژیک ابزاری شده که هر کسی منافع خاص خود را با آن دنبال می‌کند. به‌ویژه حکومت‌ها و دولت‌ها دیگر مسئولیت خود را در پرتو آن مورد توجه قرار نمی‌دهند، بلکه آن را وسیله‌ای برای پیشبرد منافع و تقبیح دشمنان قرار داده‌اند. اما آنچه ایدئولوژی بودن حقوق بشر را پنهان کرده مقبولیت همگانی آن است. امروزه هیچ حکومتی، هیچ دولتی، هیچ نهاد و سازمان و شخصیت و گروهی نیست که آن را صریحا و علنا رد کند.

علاوه بر این، اهتمام به حقوق بشر به صورت مطالبه‌گری برای حقوق خود درآمده که با افراط باعث نادیده گرفتن دیگر جنبه‌ها شده است. هر گروهی با استناد به حقوق بشر بیشتر در پی احقاق منافع از دست رفته خود می‌رود. بدین ترتیب کلیت غوغای حقوق بشر به صورت توده‌های انبوهی از معترضان درمی‌آید که هر کدام به فکر خویش است. این وضعیت نابسامان باعث شده که برخی از اندیشمندان اظهار کنند که ای کاش به‌جای حقوق بشر از همان ابتدا بر مسئولیت بشر تأکید می‌شد.

اما مشکلات حقوق بشر فقط مربوط به مقام عمل نیست. از جهت تئوریک نیز دچار خلل است. اصلا خلأهای تئوریک آن است که باعث شده در مقام عمل به‌راحتی مورد سواستفاده قرار گیرد. دوزیناس برای بحث و بررسی تئوریک درباره حقوق بشر به اندیشه‌های بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان توجه می‌کند و از آنها بهره می‌گیرد یا نقد می‌کند؛ کسانی همچون ایمانوئل کانت، هگل، کارل مارکس، فردریک نیچه، کارل اشمیت، ژاک دریدا، مایکل هارت، آنتونیو نگری، یورگن هابرماس، مایکل ایگناتیف، جورجیو آگامبن، اسلاوی ژیژک و ... . بحث‌ها بدون مصداق نیستند و هر جا لازم باشد به تجربه‌های مربوط به حقوق بشر در دوره معاصر اشاره می‌کند. لذا به مسائل مربوط به حقوق بشر که در کشورهای عراق و افغانستان رخ داده نیز توجه خاصی مبذول شده است. کشورهای اروپای شرقی نیز از قلم نیفتاده‌اند.

علی‌رغم این‌که این کتاب یک اثر تخصصی و آکادمیک است، اما به دلیل اینکه در اصل سخنرانی‌های نویسنده بوده، خوانش آن دشوار نیست. لحن شفاهی تا حدی حفظ شده و به همین دلیل جذابیت خاص خود را دارد. نکات و بصیرت‌های فراوان آن الهام‌بخش کسانی است که در زمینه حقوق بشر به دنبال یافتن حرف‌های ناگفته هستند.

*دکترای فلسفه