ادغام آموزش پزشکی در وزارت بهداشت به زیان مردم تمام شد/ پزشکی تهاجمی و جراح محور در مدل ایرانی نظام سلامت

گروه اجتماعی الف،   3980624081 ۶۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

سالهاست مسئولان وزارت بهداشت ادغام آموزش پزشکی را در نظام خدمات بهداشت و درمان به عنوان یکی از افتخارات خود مطرح می کنند اما کمتر کسی به زیان و آسیبی که از همین ناحیه به سلامت مردم وارد شده است، فکر می کند.

ادغام آموزش پزشکی در وزارت بهداشت به زیان مردم تمام شد/ پزشکی تهاجمی و جراح محور در مدل ایرانی نظام سلامت

سال های دهه 60 بود که مسئولان وقت وزارت بهداشت به علت کمبود شدید پزشک در کشور طرح ادغام آموزش پزشکی را در وزارت بهداری مطرح کردند، درست زمانی که کشورمان در جنگ تحمیلی با عراق و به شدت با کمبود پزشک مواجه بود و هنوز پزشکان کم سواد هندی و بنگلادشی در اقصی نقاط کشور جولان می دادند، پزشکانی که گاهی حتی پزشک نبودند و البته از  فرهنگ و زبان ایرانیان نیز چیزی نمی دانستند.

در آن زمان به ضرورت و به علت نیاز شدید کشور به پزشک، ادغام آموزش پزشکی در وزارت بهداری در مجلس تصویب و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تشکیل شد. دانشکده های پزشکی، داروسازی، پیراپزشکی، پرستاری و ... از وزارت علوم جدا و دانشگاه های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی یک به یک در استان های مختلف کشور تشکیل شدند حالا بیش از 60 دانشگاه و دانشکده علوم پزشکی در کشور فعالیت می کند.

دستاورد دانشگاه های علوم پزشکی شاید در آن سال ها به علت کمبود شدید پزشک قابل توجه بود اما این مصوبه جنجال برانگیز که کمتر نمونه ای در کشورهای دیگر دارد و به قول متولیان وزارت بهداشت به مدل ایرانی مشهور شده است به آفت و افت کیفیت خدمات درمانی در بیمارستان های کشور و نظام آموزش پزشکی کشور منجر شد.

آزمون و خطا در بیمارستان های دولتی و درآمد در بیمارستان های خصوصی

با اجرای این طرح، بیمارستان های دولتی زیرمجموعه دانشگاه های علوم پزشکی شدند و آموزش عملی پزشکان در دوره انترنی (پزشکی عمومی) و رزیدنتی (در دوره تخصص) در این مراکز انجام می شود. حاصل این نظام جدید این است که در بیمارستان های دولتی تعداد زیادی دانشجوی علوم پزشکی مشغول آموزش و آزمون و خطا بر روی بیماران هستند و متخصصان (پزشکان اتند) کمتر به سراغ بیماران می روند.

یکی از دستاوردهای این نظام جدید این است که اگر سری به بیمارستان های دولتی بزنید کمتر پزشکان متخصص و فوق تخصص پیدا می کنید، بسیاری از این پزشکان که کیمیای نظام سلامت هستند، همزمان هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی و بیمارستان دولتی و پزشک مقیم در بیمارستان خصوصی هستند، آنان بهترین زمان کاری خود را در بیمارستانهای خصوصی با تعرفه های 3 تا 8 برابری سپری می کنند و اکثر آنها بعد از ظهرها در مطبها و بخش خصوصی به فعالیت انتفاعی مشغول هستند.

دانشجویان این پزشکان نیز از همان ابتدا نظام آموزشی را بر پایه همین روش دنبال می کنند، آموزش اخلاق و احترام به حقوق بیمار در این شیوه حداقلی است. دانشجویان پزشکی کمتر می آموزند که برای بیماران وقت بگذارند، با آنان صحبت کنند، معاینه شان کنند و احوالشان را بپرسند.

 در عمل معاینه های چند دقیقه ای و گاه بدون حتی چند کلمه صحبت کردن با مراجعه کننده ( همه مراجعان «بیمار» خطاب می شوند) و خدمات تشخیصی مبتنی بر دستگاه های گرانقیمت ( آزمایشگاه و تصویربرداری) شیوه رایج آموزش پزشکی در ایران است که به مطب ها نیز سرایت کرده است. در واقع پزشکان در ایران نه برای ویزیت، و نه ارتباط مناسب با مردم در مطب بلکه برای بیمارستان و برای سرکشی و ویزیت های چند دقیقه ای با محاسبه تعرفه و سود و زیان آن و البته نوعی پزشکی تهاجمی و جراح محور آموزش می بینند.

در این نظام جدید سلامت، دسترسی مردم به پزشکان متخصص در بخش دولتی کیمیاست و در بسیاری از مواقع مراجعان برای ارائه خدمات مبتنی بر احترام به بیمارستان خصوصی که پزشک حاذق وقت بیشتری در آن مرکز دارد هدایت می شود.

به حاشیه رفتن پزشکان عمومی و و افت جایگاه آنان

دستاورد دیگر این نظام آموزشی به حاشیه رانده شدن پزشکان عمومی و ضعف آموزش آنان است به طوری که طی چند دهه اخیر جایگاه پزشکان عمومی در بین مردم به شدت افت کرده است. اقبال مردم به آنان کم شده است و اغلب مردم با کمترین درد و بیماری به دنبال متخصص و فوق متخصص هستند. در واقع پزشکان عمومی پس از فارغ التحصیلی جزو افراد بیکار جویای کار هستند که سودای تخصص دارند و البته چندین سال است که به علت تراکم و تعداد بالای معتادان در ایران به ایجاد مراکز ترک اعتیاد و درمان معتادان رو آورده اند.

کمبود متخصص

در این نظام آموزشی که در تمام چهار دهه گذشته پزشکان متخصص در رأس وزارتخانه آن بوده اند، (به جز وزیر فعلی)، تنظیم ظرفیت رشته های تخصصی به نحوی بوده است که با وجود گذشت بیش از سه دهه از ایجاد دانشگاه های علوم پزشکی همچنان با کمبود شدید پزشک متخصص در بسیاری از رشته های تخصصی مواجه هستیم و حتی هنوز در برخی استان ها تعداد متخصصان برخی رشته ها به اندازه انگشتان یک دست هم نمی رسد.

ضعف آموزش اخلاق و مردمداری، ضعف آموزش در دوره پزشکی عمومی و به حاشیه راندن آنان، کمبود پزشک متخصص در اقصی نقاط کشور، سهمیه های ورود به دوره تخصص و ایجاد غول بزرگ و خانمانسوز آزمون دستیاری که بسیاری از پزشکان عمومی را به مرز خودکشی رسانده است، ایجاد طبقه جدید پزشکان متخصص ثروتمند و سهامدار، نوبت های طولانی در بیمارستان ها و درمانگاه های دولتی و مطب های خصوصی اساتید رشته های تخصصی و فوق تخصصی و ضعف نظارت بر کار آنان، چه از نظر اخذ تعرفه و چه کمیت و کیفیت خدمات پزشکی و تحمیل هزینه های القایی و غیر ضروری از آثار و تبعات سیستم جدید است که به علت دوگانه سوز شدن روسای دانشگاه علوم پزشکی که هم وظیفه آموزش و هم خدمات پزشکی و بهداشتی را دارند، در عمل به هیچکدام آنها به نحو مطلوب نمی رسند.

در تمام این سالها تلاش وزارت علوم برای بازگردان آموزش پزشکی به این وزارتخانه با واکنش تند مسئولان وزارت بهداشت مواجه شده است و البته دستاوردی که همیشه به آن افتخار می شود، تعداد بالای مقالات پزشکان نامداری است که معلوم نیست مقالات سنگین و علمی آنان تا چه حد به رفع مشکلات نظام سلامت و ارتقای کیفیت زندگی و سلامت مردم ایران و پیشگیری از بیمارهای غیر واگیر به خصوص حوادث و بیماری های روانی و مسائل مبتلا به جامعه از نظر سلامت اجتماعی مانند اعتیاد منجر شده است و اگر در برخی بیماری های واگیر شاهد کاهش و حذف هستیم حاصل نظام واکسیناسیونی است که دستاورد کارخانه های واکسن سازی است نه پزشکان داخلی.

در واقع دستاورد ادغام آموزش پزشکی در وزارت بهداری، افت همزمان کیفیت خدمات درمانی در بخش دولتی و افت کیفیت آموزش پزشکی عمومی بوده است که لازم است تا دیر نشده بازنگری و اصلاح شود.