«بی خانمانی و سیاست‌گذاری اجتماعی»؛ روچر باروز، نیکلاس پلیس و دبورا کویلگارس؛ ترجمه محمد خانی؛ نشر علمی و فرهنگی وضعیتِ بغرنج انسان امروزی

محبوبه زمانیان،   3980509160

داشتن یک سرپناه، از دیرباز جزء دغدغه‌‌های اصلی انسان بوده است. تمدن‌های عظیم همگی از زمانِ یک‌جانشینی انسان شکل گرفت؛ زمانی که بشر توانست سقفی بالای سر خود بسازد و در چهاردیواریِ اَمن و اَمان خود آرام بگیرد. بعدها او متوجه شد که تا پیش از این زمان، در رنج می‌زیسته است؛ رنجِ بی خانمانی.

وضعیتِ بغرنج انسان امروزی

«بی خانمانی و سیاست‌گذاری اجتماعی»

نویسندگان: روچر باروز، نیکلاس پلیس و دبورا کویلگارس

ترجمه: محمد خانی

ناشر:علمی و فرهنگی، چاپ اول 1396

511 صفحه، 25000 تومان

 

****

داشتن یک سرپناه، از دیرباز جزء دغدغه‌‌های اصلی انسان بوده است. تمدن‌های عظیم همگی از زمانِ یک‌جانشینی انسان شکل گرفت؛ زمانی که بشر توانست سقفی بالای سر خود بسازد و در چهاردیواریِ اَمن و اَمان خود آرام بگیرد. بعدها او متوجه شد که تا پیش از این زمان، در رنج می‌زیسته است؛ رنجِ بی خانمانی.

او فهمید که سرپناه چگونه می‌تواند او را از خطرات حیوانات در امان بدارد و متوجه شد که زمستان‌ها دیگر به سختیِ گذشته نیست و آفتابِ تابستان آن‌قدرها هم که فکرش را می‌کرد بی‌رحم نیست. او بعد از اسکان در خانه‌اش به عزّت نفس رسید. دیگر نیازی نبود نگرانِ جایی برای اسکان موقت شب‌ها و روزهایش باشد؛ جایی که ممکن بود قبل از او، دیگری آن را به تصاحب خویش درآورده باشد؛ حالا دیگر یک‌جایِ همیشگی بود که تنها برای او بود. او مالک خانه شده بود.

دنیایِ امروز اما دیگر مانند روزهایی نیست که همه‌ی انسان‌ها سقفی هرچند کوتاه و موقت، بر سر خود داشتند. این کتاب می‌خواهد همین را به شما بگوید. می‌خواهد آن رنجِ بی‌سرپناهی انسان‌های گذشته که در شهرهای پرجمعیت و توسعه یافته‌ی امروزی تکرار شده است را، دوباره به ما یادآوری‌اش کند. بارها از کنار چنین افرادی گذر کرده‌ایم. آن‌ها را بارها دیده‌ایم. حتماً پیش خودمان هم به چرایی بی خانمان شدن‌شان فکر کرده‌ایم. در داستان‌های ادبیِ کلاسیکـ، بارها این فضا را مجسّم کرده‌ایم. در رمان بینوایان و آرزوهای بزرگ و داستان‌هایی که از زندگی پر مشقّت چنین افرادی نوشته‌اند. هرکدام از ما به گونه‌ای با این مسأله آشناییم اما هیچ‌گاه نتوانسته‌ایم حال و روزشان را دقیق‌تر و از نزدیک‌تر ببینیم و درک کنیم. نویسندگان این اثر، سعی دارند به ما کمک کنند تا بتوانیم به هر روز و هر ساعتِ زندگیِ روزمره‌ی بی سرپناهان بیشتر واقف شویم. اما این همه‌ی کارشان نیست. آن‌ها ریشه‌ها را وارسی می‌کنند و گاهی مجبور می‌شوند مدّتی به حفاری و واکاوی مسأله ادامه بدهند چرا که ریشه‌های عمیق‌تری را کشف کرده اند. اشراف کامل اینان به مسأله باعث می‌شود خواننده جزئیات بسیار مهمی درباره‌ی شهر و تنوع زیستی‌اش پیدا کند . نویسندگانی که هر کدام دغدغه‌ی خاصی دارند و هر کدام بنا به تجارب و دانش و علاقه‌شان، بستری از جامعه را بررسی کرده‌اند. آن‌ها از کودکان می‌گویند، از زنان، از میانسالان؛ اما چیزی که مرا بسیار مجذوبِ این تحقیق کرد بررسی نسبتِ پدیده‌ی بی خانمانی با دو بُعدِ زندگیِ زنانِ خانه‌دار و هم‌چنین خدمت سربازی بود. حتم دارم شما هم بعد از خواندن این قسمت از کتاب، وقتی با بُعدِ جدیدی از این مسائل روبرو بشوید، شگفت‌زده خواهید شد. یکی از نکات خوب کتاب، مجزا بودن هر بخش از مباحث بصورت جداگانه است که هر کدام را بطور کامل واکاوی می‌کند. مرتب بودن مباحث و موضوعاتِ مورد بررسی و بخش بندی صحیح آن‌ها، کارائی بالایی برای خوانندگان خواهد داشت. چرا که خواننده می‌تواند بعد از مطالعه‌ی بخش‌هایِ اولیه کتاب که تاریخچه‌ و مقدمه‌ای بر این پدیده است، هر فصلی را که مورد نیاز اوست انتخاب کرده و مطالعه کند. از این جهت، کتابی است که می توانم بگویم برای خواننده دسترسی سهل الوصولی به مطالب فراهم کرده‌ است.

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟

برای جواب دادن به این سئوال، ابتدا باید مخاطبین کتاب را به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول مخاطبینی که علاقه دارند بیشتر درباره‌ی اجتماعی که در آن زندگی می‌کنند و شهری که شبانه روزشان را در آن می‌گذرانند بدانند این کتاب می‌تواند آگاهی و بینش خوب و جامعی به آن‌ها بدهد و ابعاد مختلفی که زوایای مبهم و غیرشفافی از شهری که در آن زندگی می‌کنند در ذهن دارند برایشان روشن می‌شود. به نظر می‌آید ما شناخت کافی نسبت به دیگر انسان‌ها و بخصوص همشهریان‌مان و زندگی‌هایشان نداریم به همین دلیل است که گاهی با زدن برچسب‌هایی خاص و تعاریفی مشخص، چنین تصور می‌کنیم که مسأله را شناخته‌ایم و درهای آگاهی را برای شناختِ بهتر و عمیق‌تر، به رویِ خودمان می‌بندیم. چنین نگاهی خطراتی به دنبال دارد؛ عکس العمل‌ها و تصمیماتی که می‌تواند دیگری را به خطر بیاندازد. از این رو شناخت بهتر و کامل‌تر از دنیای اطرافمان باعث می‌شود تا فرد مؤثری برای جامعه‌ی خود و اطرافیان‌مان باشیم و براحتی اسیرِ شناخت سطحی از انسان‌ها نشویم. این کج‌فهمی‌ها می‌تواند شامل حال افراد خانواده و نزدیکان و دوستان‌مان نیز بشود. شاید بتوان اهمیت مطالعه چنین کتابی را در آگاهی بخشی، نسبت به زندگی شخصی خودمان و اطرافیانمان، دانست.

اما دسته و گروه دیگری که مطالعه این کتاب می‌تواند راهنمای خوبی برایشان باشد، دانشجویان، محققان و متخصصین علوم انسانی هستند. اگر قصد مطالعه و بررسی بر پدیده ی بی خانمانی دارید، این اثر با ارائه ی آمارهای قابل اعتماد و استفاده از نظریات مهمِ نظریه پردازان درحوزه‌های مختلف، کمک شایانی به شما می‌کند. حوزه‌های مطالعاتی‌ای از جمله حوزه‌ی زنان، مجردها، اقلیت‌های قومی، جوانان، کودکان و نوجوانان، میانسالان، بازنشستگان، نظامیان و دیگر گروه‌های اجتماعی، حوزه‌هایی هستند که به آن پرداخته است و ارتباط آن‌ها با این پدیده‌ی اجتماعی به طور دقیق و با سنجشی کارشناسانه، مورد پژوهش قرار گرفته‌اند.

از نکات خوبی که در این کتاب در کنار دیگر نکات می‌توان به آن اشاره کرد، پاورقی‌های کامل و جامعی است که به‌ اندازه‌ی محتویاتِ کتاب و یا حتی بیش‌تر، ارزش مطالعاتی دارند. اگر این کتاب را مطالعه کردید پاورقی‌های آن را نادیده نگیرید. زیرا می‌توانند به سوالاتی که درحین مطالعه برایتان ایجاد می‌شوند به خوبی پاسخ بدهند. در انتهای کتاب، کلمات و واژگان تخصصی و نیمه تخصصی‌اش، دوباره یادآوری شده‌اند تا برای خواننده سهولتِ به خاطر سپردنِ آنها به همراه داشته باشد.

نثرِ کتاب ساده و خوشخوان است. طرحی که برای جلد کتاب انتخاب شده است، زیبا و اثرگذار است. تصویری که برای همیشه در خاطرتان می‌ماند. شاید مطالعه این اثر سبب شود تا گامی در جهتِ بهبود شرایط انسان‌هایی برداشته شود که به سرعت فراموش می‌شوند. یک کتاب خوب می‌تواند رنجِ انسان‌های دردمند را به ما نشان بدهد. این‌بار قرار است در این کتاب از دیگری بخوانیم. امید که این دانستن به اراده‌ی یاری دهنده‌ای نیرو ببخشد.