هیچ سایه جنگی بر سر جمهوری اسلامی وجود ندارد. بر این عقیده، نگارنده دو سال پیش هم پای فشرده بودم (اینجا). اکنون گویی آن بخش از دستگاه سیاستگذاری جمهوری اسلامی که خود را به تغافل زده بود از خواب بیدار شده و بالاخره تصمیم گرفته است میوه این فرصت معطلمانده را بچیند. البته این بیداری بهسادگی به دست نیامد، سیاستگذاران ما بدون چند سال در رویای شیرین ژنوها و برجامها و لبخندها و اینستکسها ماندن به این بیداری تن نمیدادند، اما بالاخره زمان کار خودش را کرد. وقتی از توشه دانستن زبان حرف زدن با دنیا و اعتماد کردن به قول و امضای آمریکاییها و اروپاییها، جز هیچ (بهجز البته یک تجربه گرانبها) چیزی نصیب ایران نشد.
میوه آگاهی به این دو نکته: اینکه سایه جنگی وجود ندارد و اینکه به غربیها نمیتوان اعتماد کرد، این بود که دستگاه سیاستگذاری ما فرآیند عقبنشینی از برجام را کلید زد. کلیدی که این بار واقعاً کلید بود و طرف منفعل و سردرگم معامله برجام (ایران) را دوباره زنده کرد. چند سال انفعال طرف ایرانی، به این دلیل حاصلشده بود که ایران به لطف برجام، همه برگهای برنده خود را در همان شروع فرآیند عمل به تعهدات برجامی واگذار کرده بود و اکنون چیزی در چنته نداشت که در مقابل بدعهدی طرف مقابل بتواند بهواسطه آن مقابلهبهمثل کند. بدین ترتیب در کارزار هستهای به شیر بیچنگال و دندانی تبدیلشده بود که فریادهایش کسی را نمیترساند.
در میانه طیفی که اولی ترامپ و دولتش را احمق و بیبرنامه و دومی آن را نابغه و حسابگر میبیند، نگارنده جایی آن وسطها البته متمایل بهطرف اول قرار میگیرم. لااقل دولت ترامپ را هوشمندتر از دولت اوباما نمیدانم. برخلاف آنهایی که ترامپ را به دلیل اتخاذ سیاستهای حمایت گرایی (و به زعم من مرکانتلیستی) اقتصادی ستایش کرده و ناجی آمریکا میدانند، باور ندارم؛ سیاستهای مرکانتلیستی قرون ۱۶ تا ۱۸ میلادی یا به عبارتی همان راهزنی اقتصادی و پیش بردن اقتصاد از طریق زور و قلدری سیاسی، در قرن ۲۱ هم جواب دهد.
بعید میدانم افزایش رشد اقتصادی و کاهش بیکاری وقتی از طریق سرکیسه کردن کشورهای عرب خلیجفارس، پشت پا زدن به عرف و معاهدات بینالمللی و در کل زدن زیر میز قواعد اقتصاد سیاسی بینالملل بهدستآمده باشد، پایدار بماند؛ ولی اطمینان دارم تداوم این نوع رفتار در بلندمدت، هرجومرجی را پدید خواهد آورد که بههیچوجه مطلوب یک هژمون مستقر نخواهد بود.
اکنون از موارد متعدد سردرگمی در سیاست خارجی ایالاتمتحده در مواردی چون کره شمالی، سوریه و یمن، برگزیت، ونزوئلا و. گذر میکنم تا به همین مورد اخیر، یعنی اقدام متقابل جمهوری اسلامی در مقابل بدعهدی اروپاییها و آمریکاییها و عقبنشینی دولتمردان از برجام بازگردم. موردی که نشان داد؛ برخلاف باور عموم، دستگاه سیاست خارجی ترامپ برخلاف آنهمه اولدورم بولدورماش، چقدر ضعیف و بیبرنامه است. آنقدر که با یک حرکت کوچک و حسابشده ایران در عقبگرد از تعهدات برجامی، بشدت غافلگیر شده و پس از یک ماه از رخداد این اتفاق هنوز نتوانسته بر خود مسلط شود و با پیگیری یک سیاست منسجم به اینهمه دستپاچگی و تناقض در رفتار و گفتار پایان دهد.
لطفاً به بخشی از این آشفتگی نگاه کنید:
فقط در ۷۲ ساعت ابتدایی، ترامپ چند بار از جنگ و نابودی ایران میگوید و چند بار از محبت و صلح! تیم وی زبان به تهدید میگشایند و رئیسجمهورشان از آنطرف شماره تلفن میدهد! ترامپ به اینکه ایران هستهای نباشد قانع میشود، ولی وزارت خارجه آمریکا از باقی ماندن آمریکا بر سر شروط ۱۲گانه حرف میزند! ابتدا چند ناو جنگی را به خلیجفارس اعزام میکنند و جان بولتون، آن را پیام روشنی برای ایران میداند. بیبیسی و صدای آمریکا و بقیه دوباره ذوقمرگ میشوند که جنگ نزدیک است، ولی چندی بعد، وزارت خارجه آمریکا مسئله را جمع میکند که این صرفاً واکنشی دفاعی به تهدیدات تهران است.
زمان اما هرچه میگذرد استیصال آمریکاییها بیشتر روشن میشود. آنجا که واسطه از پشت واسطه میفرستند از عمان و کویت و قطر و آلمان و سر آخر ژاپن و آنجا که زمزمههای افزایش اختلاف بین بولتون و ترامپ بالا میگیرد؛ اما این پایان کار نیست. جهش بزرگی هم در اعتقادات دولت آمریکا حاصل میشود! اینکه ایران با همین رهبران هم میتواند کشور بزرگی شود، بصیرت بزرگی است که ترامپ در سفر به کشور ساموراییها به آن نائل میشود. در آخرین مورد هم بالاخره اصرارهای ترامپ مبنی بر مذاکره بدون پیششرط جواب میدهد و وزیر خارجه وی نیز قید شروط ۱۲گانهاش را میزند!
آنهایی که دائماً از آمریکا غول میسازند تا از رهاورد آن، مذاکره و تسلیم را به خورد ملت ایران دهند، اکنون پاسخ دهند که آن هیولای پوشالیشان چه شد؟! به نسیمی از کاهش نامحسوس تعهدات برجامی ایران بند بود؟! فهمیدن این مسئله خیلی سخت نیست. آمریکاییها مطمئن بودند که ایران از برجام خارج نمیشود و با همین اطمینان هم اروپاییها را در مسیر بدعهدی با خود همراه کرده بودند. تقصیری هم نداشتند روحیه وادادگی در برخی از مسئولین کشورمان آنها را به این اطمینان رسانده بود. ظاهر را میدیدند، اما ذات انقلاب اسلامی را نشناخته بودند. فکر میکردند با تهدید سایه جنگ و تحریم بیشتر، ایرانیها را الی الابد مغموم و دستخالی در برجام نگاه خواهند داشت. این دستگاه سیاست خارجی با آنهمه دبدبه و کبکبه، حساب اینجایش را نکرده بود. نقشهای برای بروز دوباره روحیه مقاومت (بهجای مذاکره) در ایرانیها نداشت! دستپاچه شد، چون نمیدانست باید چه جوابی به متحدان سردرگم و عصبانی خود در اروپا بدهد؟
دستپاچه شد چون دلار و طلا و خودرو و بورسی که تا چندی پیش با عطسه ترامپ هم به هم میریختند، حالا مقاوم شده و به ناوهای آمریکایی و طبل جنگ هم واکنش معکوس نشان میدادند.
هرچند خیلی دیر، ولی ایران دوباره ابزار چانهزنی با طرف غربی را پیدا کرده است. یادمان باشد که ابزارهای چانهزنی فقط در پی مقاومت به دست میآیند و نقش مذاکره تنها برای نقد کردن دستاوردهای مقاومت است. کما اینکه دولت روحانی، وقتی ۱۸ روز بیوقفه وزیر خارجه ابرقدرت را در ژنو پای میز مذاکره نگاه میداشت، محصول ۸ سال مقاومت هستهای دولت قبل از خود را درو میکرد. اکنون هم نسخه پیروزیبخش همان است: مقاومت هوشمندانه. مقاومتی که ترکیبی از صبر راهبردی و پویایی در کنش باشد، بدون هیچگونه تندروی و عجله در کار. بزرگترین خطر اما آنست که پس از ضرب شست اولیه به حریف، دوباره به دوران وادادگی و انفعال برگردیم و از ترس هیولای پوشالی غرب، راه ایمان و توکل به خدای متعال را ببندیم. اروپاییها و آمریکاییها تا از عزم انقلابی ما اطمینان پیدا نکنند به ما امتیازی نخواهند داد. اگر همچنان میخواهند عزم ما را امتحان کنند لطفاً ضربات بعدی را به آنها وارد آورید.
اکنون ایالاتمتحده، مستأصل از شرایط جدید ایجاد شده و فشار کشورهای اروپایی، مجبور به عقبنشینی از مواضع خود شده و با طرح مذاکره بدون پیششرط به دنبال آنست که توپی را که ایران به زمینش انداخته به درون زمین ایران بازگرداند. ما بههیچوجه نباید اجازه دهیم آمریکاییها مجدداً ابتکار عمل را در دست بگیرند و ما را به گوشه رینگ ببرند.
بهزودی اروپاییها به سراغ ما خواهند آمد تا با توجه به عقبنشینی ایالاتمتحده، نطفه مذاکرات جدید بر سر پیشرفتهای موشکی و منطقهای با ایران را منعقد کنند یا لااقل به این بهانه، فرآیند عقبنشینی ایران از برجام را متوقف نمایند.
ایران نباید بههیچوجه دوباره بهیکباره چنته خود را خالی کند. هر گام ایران باید با گامی متوازن از طرف مقابل همراه باشد. بدون اجبار طرف آمریکایی به رفع متقابل تحریمها، هرگونه امتیازدهی بهطرف غربی خطاست. اگر پای خطوط قرمز انقلاب اسلامی در میان باشد و بهجای مذاکره و سازش، روحیه عزت و مقاومت، اصالت داشته باشد، به نظر با همین ترامپ معاملهگر، بهتر از دیگر روسای جمهور آمریکا، بتوان سر کرد.