راهبردهای مشترک امام خمینی و رهبری

علی دارابی،   3980312070 ۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
راهبردهای مشترک امام خمینی و رهبری

سی سال از ارتحال امام خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی می‌گذرد. امام فقیه، فیلسوف، مجتهد، حکیم، ادیب، شاعر، ایدئولوگ، استاد اخلاق، سیاستمدار واقعی و مصداق رهبری مردمی بود. امام با اتکا به فقه سنتی بر مقتضیات زمان و مکان به‌عنوان مبانی اجتهاد پویا، مستمر و پاسخگو می‌نگریست. امام شاگردان برجسته و بزرگی تربیت کرد. آیت‌الله خامنه‌ای(دام عزه) یکی از شاگردان برجسته مکتب امام است.

از خرداد 1368 تاکنون (1398)، 30 سال آیت‌الله خامنه‌ای، خلف صالح امام، رهبری انقلاب را برعهده داشته است. در آستانه سی‌امین سالگرد ارتحال امام(ره) و سی‌امین سالگرد انتخاب رهبری، مروری کوتاه بر «راهبردهای مشترک امام خمینی(ره) »و آیت‌الله خامنه‌ای(دام عزه) داریم:

1. مردم به‌مثابه سرمایه اجتماعی: از نگاه امام، در جمهوری اسلامی اداره امور بر آرای عمومی خواست، نیاز و تقاضای مردم است. انتخابات، همه‌‌پرسی، صندوق رأی تعیین‌کننده آرای اکثریت است. براین‌اساس، همواره امام تأکید می‌کرد «مردم ولی‌نعمت مسوولان» هستند و در اداره امور کشور «میزان رأی ملت» است. آیت‌الله خامنه‌ای با وفاداری به همین راهبرد، «مردم‌سالاری دینی» را از دستاوردهای بزرگ انقلاب دانسته و حفظ و پاسداشت آرای مردم و صیانت از صندوق‌های رأی را وظیفه‌ای شرعی، قانونی و ملی مسؤولان کشور برشمرده‌اند.

2. صداقت و اخلاق سرلوحه امور: امام و رهبری هر دو با مردم صادق و صمیمی بودند. هرگونه پنهان‌کاری به‌جز در امور خطیر امنیتی و منافع ملی را که موجب سوء‌استفاده دشمنان می‌شد، جایز نمی‌دانستند. امام قاطعانه و صادقانه از حضور زنان در جامعه حمایت کرد و فرمود: «اگر زنان نبودند، انقلاب اسلامی به پیروزی نمی‌رسید». همچنین، از نقش‌آفرینی جوانان و دانشجویان در عرصه‌های سیاسی حمایت بایسته داشت و حتی به برخی از اشخاص و روحانیون محترم با عتاب برخورد کرد که چرا خواهان محدودیت فعالیت زنان و جوانان در جامعه هستند.

رهبری بر همین پایه تأکید کرد «خدا نیامرزد آنانی که خواهان محدودکردن فعالیت‌های سیاسی دانشجویان هستند» و از حضور مؤثر و اثربخش زنان در اداره امور جامعه و نقش مهمشان در خانواده، بارها‌و‌بارها زبان به تجلیل و تکریم گشودند.

3. بیگانه‌ستیزی: امام و رهبری توطئه بیگانگان و دشمنان را «توهم» نمی‌دانستند. هر دو براساس یک منظومه فکری و تحلیل درست خط استکبار جهانی، صهیونیسم بین‌الملل و ارتجاع عرب را برای مسلمانان، به‌ویژه ایران گوشزد کرده‌اند. امام شکست هیمنه و ابهت استکباری آمریکا و افسانه شکست‌ناپذیری اسرائیل را از دستاوردهای انقلاب اسلامی می‌دانست.

امام «تسخیر سفارت آمریکا یا همان لانه جاسوسی به‌وسیله دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اسلامی در بهمن 57» برشمرد. رهبری با صلابت و اقتدار بر همین مسیر تاکنون انقلاب را از مشکلات، بحران‌ها و منازعات به سلامت بیرون برده است. رهبری چون سلفِ صالح خود، «آمریکا را شیطان بزرگ» و «مظهر استکبار و تجاوز به دیگران» دانسته‌اند.

4. وحدت و اتحاد مسلمانان: ازجمله بزرگ‌ترین راهبردهای مشترک امام و رهبری را باید اهتمام بایسته در راه اتحاد و وحدت مسلمانان برشمرد. «پرهیز از توهین به مقدسات مسلمانان و لزوم رعایت ادب و احترام به مقدسات اهل تسنن و شیعیان» تشکیل نهادهای بین‌المللی چون «مجمع دارالتقریب بین‌المذاهب الاسلامیه» و برگزاری کنفرانس‌های جهانی وحدت اسلامی را باید از نمونه اقدامات عملی امام و رهبری برشمرد. این راهبرد مهم نقش مهمی در ارائه تصویری از انقلاب اسلامی به‌عنوان انقلاب فراایرانی و فراشیعی در میان مسلمانان و جهان داشته است.

5. توسعه و پیشرفت همه‌جانبه ایران: بی‌تردید امام و رهبری را باید سکاندار «توسعه بومی و ملی» ایران بعد از انقلاب برشمرد. هر دو به توانایی داخلی کشور، تلاش برای پویایی اقتصاد ملی، اهتمام برای رهایی از اداره کشور بر پایه نفت، توسعه متوازن و همه‌جانبه کشور و پرهیز از تمرکز امکانات و سرمایه‌ها در پایتخت، نگاه عدالت‌خواهانه به رشد و توسعه مناطق مرزی و کم‌برخوردار، رشد و توسعه علم و دانش و حمایت از نخبگان، استادان، پژوهشگران و محققان داخلی و در یک کلمه به این موضوع باور داشتند که «ما می‌توانیم» و «قادر هستیم» ایران بزرگ را با ظرفیت‌ها، منابع خدادادی و نیروهای جوان و انقلابی و مؤمن در مدار «رشد، توسعه و پیشرفت واقعی» قرار دهیم.

اگر امروزه در بسیاری از حوزه‌های فنی، علمی، صنعتی، دفاعی، بهداشتی، پزشکی، نانو و... در دنیا در زمره 10 تا 20 کشور نخست جهان جای گرفته‌ایم، تردید به‌خود راه ندهید که مدیون استراتژی درست و دقیق امام و رهبری هستیم.

6. قانون‌گرایی پایه اداره کشور: امام و رهبری قانون‌گرایی را فصل‌الخطاب در همه امور کشور می‌دانند. قانون و لزوم رعایت آن از سوی همه مردم، به‌ویژه مسوولان، امر مهمی است. الزام مدیران به رعایت قانون و پاسخگوبودن آن‌ها دربرابر وظایف و اختیارات محوله، اصل اساسی محسوب می‌شود.

برپایه همین اصل است که امام دربرابر برخی اشخاص و نهادها که خواهان ابطال انتخابات در تهران و برخی شهرها در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره سوم بودند، قاطعانه از «صندوق آراء» حمایت کرد؛ همان اقدامی که رهبری در سال 1388 دربرابر برخی زیاده‌خواهی دو نفر از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری که خواهان ابطال انتخابات به‌نفع خود بودند، محکم و استوار ایستاد و بر «مُر قانون» تأکید کرد.

سخن در‌این‌ زمینه فراوان و فرصت و مقال محدود است. امید که در فرصت‌های آینده ابعاد بیشتری از این موضوع را به‌تحریر درآوریم.