«مثل شیشه مثل سفال»
نویسنده: نرگس فرجاد امین
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1397
352 صفحه، 33000 تومان
****
برای خواندن یک رمان عمیق و جدی ایرانی باید با جدیت جست و جو کرد. بیشتر رمانهای امروزی فارسی در سطح میمانند و به عمق احساس و خیال خواننده راه نمییابند؛ اما انتشارات کتاب نیستان در سری ادبیات برتر ، هفتاد و چهارمین رمان خود را به انتشار اثری از نرگس فرجاد امین اختصاص داده است. نویسندهای رمان اولی که در گام اول به خوبی از پس نوشتن برآمده است.
تجربهی نوشتن برای بسیاری از نویسندگان کتاب اولی ممکن است در حد سیاه مشقی بیش نباشد و تجربهای ناموفق که به امید به بارنشستن تجربههای بعدی از کنار آنها میشود گذشت؛ اما نرگس فرجادامین جزو آن دسته از نویسندگانی نیست که تجربهی نخستش سیاه مشق باشد. «مثل شیشه مثل سفال» تجربهای موفق محسوب میشود که موضوع آن برای بسیاری از مخاطبان یک دغدغه محسوب میشود.
آغاز رمان روایت از خواب «پونه» روایتی مدرن است: «پونه داشت خواب میدید؛ خواب پدر و برادرش را ... میدانست مردهاند و دارد خواب میبیند. دلش نمیخواست بیدار شود. پارسا داشت با چشمهای آبیاش که از قبل هم آبیتر شده بودند، نگاهش میکرد، از آن نگاههای معنیدار همیشگی و پدر از ته دل میخندید.» از همین نخستین سطور، تباین ذهن و عین را میتوان به وضوح دید. راوی بین درون و بیرون در تضاد است. خواب از جمله مقولاتی است که نشانگر ذهن و درونیات است و اصولاً درونیات در خواب متجلی میشود. خواب انعکاس درونی و بیرونی در عالم رویای شخصیت است. خواننده با حضور در خواب راوی با سبک و سیاق مدرن روبهرو میشود. در رمان «مثل شیشه مثل سفال» نویسنده با آغاز ناگهانی خواننده را به خواب خود میکشاند. وقایع داستان حول زندگی «پونه» میگردد. شخصیتپردازی بسیار مستحکم و بینقص باعث میشود خواننده به راحتی با او ارتباط برقرار کند. شخصیتهای مذهبی داستان مثل آدمهای اطرافمان هستند. در عین حال که مذهبی هستند، اشتباهاتی نیز دارند و به واقعیت اشتباهاتشان پی میبرند. نویسنده سعی کرده واقعیات را در نظر داشته باشد. سبک زندگی آدمهای امروزی، مخاطب را به راحتی با شخصیتهای اصلی متصل کند.
بنابراین خوانندهی راغب به مسائل دینی، که در جهان مدرن کنونی با چالش هایی گوناگون روبهوست، در این رمان بستری مناسب برای دوبارهیابی نکات زندگی امروزین خود، پیش روی مییابد.
این رمان زندگی جوانی است که میکوشد باورهای دینی خود را با توجه به شرایط محک بزند. شخصیت اصلی داستان هم چون طلبهای به کشف و شهود واقعیات میپردازد. این رمان لایه لایه است و باورها و اندیشههای دینی را مطرح میکند. نویسنده زبانی ساده دارد و با سادهنویسی و فارغ از هر گونه زیادهروی در عناصر زیبایی سخن، با زبانی یکدست، توانسته سادگی را حفظ کند. در این داستان، نویسنده با توجه به جزئیات به روایت پرداخته است. البته قابل ذکر است که یکی از مهمترین ویژگیهای نثر در این رمان توصیف است. توصیفها از آدمها و مکانهای مختلف بیرونی و عینی است. توصیف، یکی از عوامل و عناصر موثر در صحنهپردازی به شمار میآید. نویسنده عنصر توصیف را در خدمت دیگر عناصر میگیرد و برای جذب مخاطب از آن استفاده میکند. در این رمان، توصیفات بههیچ عنوان زاید و به دور از دنیای داستان و بیارتباط با موضوع یا حادثهی مورد نظر نویسنده نیستند. در ضمن جنبه آرایشی و تزیینی نیز ندارند. بیشتر توصیفات رمان به توصیف شخصیتها و همچنین حوادث و کنشهای داستانی، منحصر میشود. راوی سعی کرده است که حوادث مهم زندگیاش را موبهمو شرح دهد و توصیف کند. تعدادی از صحنهپردازیهای رمان نیز، در قالب برخی توصیفات مکانی ارائه شده است. این رمان از دوازده بخش تشکیل شده است. خاطرات از روز بیست و ششم مرداد سال هشتاد و هفت تا سه شنبه بیست و دوم تیرماه سال هشتاد و هشت را شامل میشود. نویسنده سعی کرده با در جریان قرار دادن همه حالات مخاطب را بیشتر با دغدغههایش درگیر کند. در لایهی درونی میتوان گفت نویسنده با دقّت و وسواس به سرگردانی انسان در تمام جوامع اشاره دارد. مردم سرگردان و آشفتهای که در دنیای مدرن، آشفتهتر از همیشه به نظر میرسند. نابرابریهای اجتماع انعکاس دگرگونیهای انسان در جامعه است و این پیامدهای نابرابری در جامعه، خود نیز از واقعیّات جامعه حکایت دارد. نویسنده در عرصهی انسانشناسی و جامعهشناسی قدم گذاشته است. او با طبیعت و سرشت طبیعی انسان آشناست و طرح آنها از مهمّات و وظایف انسانیاش میداند.
در جلسه بررسی نقدوبررسی کتاب «مثل شیشه مثل سفال» از احمد دهقان میخوانیم: «خیلی خوشحالم که برای رونمایی از یک رمان جدی، از یک نویسندهی جدی در این جلسه نقد حضور دارم. ظهور یک نویسندهی جدی یک اتفاق خوب است و امروز، روز شروع یک نویسندهی جدی است. داستاننویسی یک سری فرمول هایی دارد. یعنی ممکن است هر کسی بتواند بنویسد؛ اما داستان خوب مانند یک ظرف پر از در است. یکی از نکات مثبت این داستان شخیصتپردازیهایش است. آدمها انگار در این داستان خلق شدهاند. منتقد دیگر در همان جلسه (سارا عرفانی) دربارهی رمان اظهار میدارد : «یکی از نکات مثبت این رمان این بود که شخصیتها علیرغم اینکه مذهبی هم هستند؛ اما مرتکب اشتباهاتی هم میشوند که در پیشروی داستان، آنها هم مانند واقعیت به اشتباهات خود پی میبرند. این نکته نشان میدهد نویسنده سعی کرده واقعیات را در نظر بگیرد و سعی و خطا را در شخصیتپردازی نشان دادهاست. وقتی نویسنده جرئت میکند و قدم در داستانهای دینی برمیدارد خیلی تصمیم شجاعانه و مثبتی است.»