کارگران پست کانادا و کارگران هفت تپه ی ایران

سید سجاد کریمی، گروه تعاملی الف،   3970828035 ۲۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۵ تکراری یا غیرقابل انتشار
کارگران پست کانادا و کارگران هفت تپه ی ایران

خیلی ها در ایران نمی دانند که یک ماه است کارگران شرکت دولتی پست کانادا برای تامین خواسته های صنفی خود در اعتصاب بوده و بیش از یک و نیم میلیون محموله پستی روی زمین مانده است. نه بی بی سی، نه صدای فردا، نه دویچه وله و نه هیچ کدام از رسانه های مدعی خبررسانی بی طرف و دلسوز! اهمیتی به این ندادند که 50 هزار کارگر پست یک کشور بزرگ غربی دست از کار کشیده اند به گونه ای که دولت کانادا از 190 کشور عضو اتحادیه جهانی پست خواسته که ارسال محموله پستی به مقصد کانادا را متوقف کنند. حال چه اتفاقی افتاده که وقتی اسم نیشکر هفت تپه را جستجو می کنیم، انواع فیلم، گزارش و خبر و تحلیل از همین رسانه ها که اتفاقا خواستگاه آنها غرب است دیده می شود اما خبری از اعتصاب در کانادا نیست. از جمله در حال حاضر در صفحه بی بی سی فارسی، شش خبر به موضوع اعتراضات هفت تپه اختصاص یافته است.

مشکل از دو جاست، یکی از ساختار متمرکز و بیشتر دولتی ما که مردم در یک روند تاریخی همواره عادت کرده اند حل مشکلاتشان را از بالاترین مقامات بخواهند و دیگری رندی و فرصت طلبی مخالفان و معاندان که تلاش می کنند با ضبط و ثبت کوچکترین نشانه ها، هر اعتراضی را ضد دولتی و ضد نظام نشان دهند.

شرکتی خصوصی مشکل مدیریت، مشکل اداره، مشکل تولید دارد نتیجه طبیعی آن کوچک شدن، اضمحلال، فروش و ورشکستگی خواهد بود. بسیاری از شرکت های بزرگ غربی تا کنون با تعدیل نیروهای بزرگ تلاش کرده اند شرایط خود را با میزان درآمد و مخارج هماهنگ کنند. افرادی که از خدمت معاف می شوند، به سرعت دنبال یافتن کار جدید رفته و زندگی جریان پیدا می کند اما خیلی از مردم ما که اتفاقا تصور می کنند ما خیلی از زندگی غربی عقب هستیم تصورشان این است که اگر شرکتی ورشکست شد، توانایی رقابت را در طول زمان از دست داد، مدیرانش لایق نبودند و به ضرررسانی رسید، باید دولت با پول نفت وارد شده و کمک هنگفتی به شرکت مربوطه انجام داده، مطالبات آنها را بدهد و ایشان را به کار مشغول کند تا از شر خبرهای پی در پی اعتصاب و عوارض آن نجات پیدا کند.

این در حالیست که باید نظاماتی مثل ناظرین و بازرسین شرکت های خصوصی و کمک های مشاوره ای، بررسی های حقوقی قضایی (در صورت تخلف مدیران)، در نهایت بیمه بیکاری تا زمان یافتن کار جدید وارد عمل شوند. اما ساختار دولتی و فرهنگی و اجتماعی ما به گونه ایست که اعتراضات به جای طی مسیر عادی سر از خیابان و فرمانداری و استانداری و مجلس درمیاورد بعد هم از این آب گل آلود بنگاه های خبری غربی بیشترین استفاده را می برند تا به جامعه این گونه القا کنند که مسئول همه این مشکلات دولت و نظام و سیستم اداره کشور است.

حلقه دوم تبلیغات سیاه در این حالت شکل گرفته و در کانالهای تلگرامی و ماهواره ای شروع به تخریب و مقایسه ایران با فلان و بهمان کشور غربی کرده و نتیجه می گیرند که اگر یک شرکت خصوصی هم ناتوان بود، علت اصلی آن ضعف مدیریت، دزدی و اختلاس و ناتوانی است. برخی هم تبدیل به نیروی بی جیره و مواجب آنها شده و با ارسال و تکرار این حرفها عملا تخم نفاق و دشمنی و نا امیدی را در جامعه بیشتر می پراکنند. اما وقتی نوبت به تعدیل نیرو، اعتصاب و اعتراضات در غرب می رسد اتفاق خاصی نیافتاده! ما را به گونه ای عادت می دهند که اگر لیوانی در ایران شکست فکر کنیم حتما رئیس کارخانه لیوان سازی اختلاس کرده و اگر در غرب کارخانه ای را آب برد، اتفاقی بود و مهم نیست!