خدیجه انقلاب همچنان گرفتار غربت

گروه فرهنگی الف،   3970725118 ۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار

جای بسی تاسف است که مزار بانو لائیب معروف به «خدیجه انقلاب» که خود و ثروتش را وقف اسلام و انقلاب کرد، در اوج غربت به سر می برد.

 

فارس نوشت: نمی دانم تاکنون نام بانو محرزیه بوسعدی یا خانم لائیب به گوشتان خورده یا نه؟ اما شک ندارم که نام «خدیجه انقلاب» را برای یک بار هم که شده شنیده اید. او همان خدیجه انقلاب بانوی تونسی الاصل است که در 28 ژانویه 1937 در خانواده ای اصیل و ثروتمند متولد و در دوران جوانی به فرانسه مهاجرت و با عبدالمجید لائیب ازدواج کرد.

بانویی که هویتی جز «پیرو خمینی»،  برای خویش قائل نبود و هزینه سنگین این پیروی را نیز با جان‌ودل پرداخت و تمام افتخارش هم این بود که امام خمینی (ره) شخصا با یک استکان چای با دست مبارکش از وی پذیرایی کرده است.

جمعه‌ای در مسجد جامع پاریس، نزدیک ورودی مسجد جامع که دانشجویان مسلمان انقلابی ایرانی بساط عرضه کتاب را پهن می‌کردند و گاه بین نمازگزاران اعلامیه پخش می‌کردند، نشانی کانون اسلامی را در پای اعلامیه‌ای خوانده و خواسته بود که به کانون اسلامی بیاید تا با مسلمانان شیعه نیز آشنا گردد.

وی پس از اینکه چهره نورانی حضرت امام در دهکده نوفل لوشاتو را از تلویزیون فرانسه دید و با ایشان دیدار کرد، چنان شیفته سیره آن حضرت و آموزه‌های انقلاب اسلامی شد که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به مذهب تشیع گرویده و تمام ثروتش را نیز به پیروی از حضرت خدیجه کبری (س) خالصانه وقف اسلام کرده و در مسیر انقلاب از هیچ تلاشی فروگذار نکرد که البته در این مسیر با موانع و سختی های متعددی روبرو شد.

تا جایی که حتی به اتهام های واهی، ماه ها محکوم به حبس در زندان و بارها بازداشت شد. اما ایشان در زندان نیز دست از فعالیت هایش در راه اسلام برنداشت و در همان زندان هم زنان زندانی فرانسوی و عرب را با اسلام آشنا کرد که در پی آن بسیاری از آنها به دین اسلام روی آوردند. 

خانم لائیب پس از رهایی از بند و زندان، با وجود اینکه تحت نظر مراکز امنیتی و انتظامی فرانسه زندگی و مورد تهدید قرار می گرفت، تا جایی که توان داشت تلاش های بی وقفه خود را در راه اسلام و تبلیغ ارزش‌های انقلاب اسلامی ادامه داد و در زمان جنگ تحمیلی نیز برای رزمندگان مجروح دارو می‌فرستاد.

بنای ده ها مسجد به واسطه بانو لائیب در فرانسه

منیره لائیب، دختر بانو لائیب در خصوص ایشان گفت:‌ بانو لائیب، جزء نخستین زنانی بود که در فرانسه به مذهب تشیع گرایش پیدا کرد و بسیاری از افراد به واسطه اخلاق حسنه وی به مذهب تشیع گرایش پیدا کردند.

وی تصریح کرد: امروز ده ها مسجد کوچک به واسطه منابع مالی بانو لائیب و فعالیت‌های مذهبی علاقه مندان به این بانو در فرانسه بنا شده است.

 بانو لائیب با تمام جان اسلام را چشیده بود

ژان پیر لوپو، یکی از پیروان بانو لائیب است که پس از آشنایی با این بانوی بزرگوار از دین مسیحیت به دین اسلام گروید، به خاطره ای از بانو لائیب اشاره کرد و گفت: بانو لائیب هر سال در سالروز میلاد پیامبر گرامی اسلام (ص) در خانه خود جشن می‌گرفت و 14 دسته گل به نام و یاد 14 معصوم (ع) می‌خرید و به خاطر علاقه ای که به امام خمینی (ره) داشت، یک دسته گل هم به یاد و نام امام راحل (ره) تهیه می‌کرد.

ژان پیر که بانو لائیب نام عبدالله را برای وی برگزید و به مدت 30 سال با شخصیت بانو لائیب آشنا بود، تصریح کرد: بانو لائیب با تمام جان و سراسر وجود، اسلام و مذهب اهل بیت (ع) را چشیده بود و هر شب به این فکر بود که فردا برای پیروان اهل بیت (ع) و مستضعفان چه کاری می‌تواند انجام دهد.

وی به زمانی که به دین اسلام مشرف شد، اشاره کرد و گفت: من تا پیش از آشنایی با بانو لائیب از دین اسلام چیزی نمی دانستم، اما مهربانی و شخصیت این بانو، دروازه جدیدی به روی من گشود و مطالبی درباره دین اسلام بیان کرد که باعث شد که تحول عمیقی در من رخ داد و من شیفته دین اسلام شدم.   

موارد موفق تنها بخش بسیار کوچکی از زحمات این بانوی گرانقدر است که تمام ثروتش را در راه اسلام و آرمان های انقلاب خرج کرد و سرانجام در سن 79 سالگی در فرانسه از دنیا رفت و تنها آرزویش این بود که بعد از مرگش در جوار مرقد امام (ره)، دفن شود که البته امکان آن فراهم نشد و در نهایت در امامزاده جمال در جوار آرامستان بقیع قم به خاک سپرده شد.

آری بانو لائیب در زمان حیاتش، چه قبل از تشرف به مذهب تشیع و چه پس از آن، فعالیت های خیریه زیادی انجام داد و بعد از برگزیدن دین اسلام، خدیجه وار تمام دارایی اش را برای انقلاب صرف کرد. تا جایی که در اواخر عمر و در بستر بیماری در مضیقه مالی و تنگدستی به سر برد.

از رونمایی تمبر تا مزاری که گمنام است

اما جای بسی تاسف است که مزار این بانوی جلیل القدر که خود و ثروتش را وقف اسلام و انقلاب کرد در اوج غربت به سر می برد!‌ در واقعیت گرچه او جزو شهدا نیست، ولیکن به خاطر خدمات بی شائبه او به اسلام و انقلاب، جا دارد تا نه تنها مزارش آباد نگه داشته شود، بلکه نمادی در امامزاده جمال نیز برای ایشان ساخته شود.

درست است که در سال های اخیر برخی از مراسم های بزرگداشت برای وی برگزار و تمبر یادبودی نیز منتشر شده است ولی غربت از این بالاتر که مزار این بانوی گرانقدر برای کمتر کسی هویداست و مردم با خیالی آسوده از کنار قبرستان بقیع و امامزاده جمال عبور می کنند، بدون اینکه بدانند مزار مطهر بانوی آزاده ای چون ایشان در این محل دفن شده است! تا با حضور بر سر مزار وی و خواندن حمد و سوره ای روح آن مرحومه را شاد کرده و ذره ای از زحماتش را اینگونه جبران کنند.

به راستی اگر نسل های آینده در مورد زندگینامه «خدیجه انقلاب» سوال کرده و در نهایت بپرسند که اکنون مزار این بانو کجاست؟ کسی می تواند پاسخگوی آن ها باشد؟ آیا یک سنگ قبر، آن هم در اوج غربت می تواند ذره ای از مجاهدت ها و جان فشانی های ایشان را جبران کند؟ البته با این روند معلوم نیست که اصلا نسل آینده ایشان را بشناسند یا حتی نامش به گوششان بخورد.

باید پرسید که برای ساخت تندیس و نمادی از این بانوی مسلمان که به نوبه خود انقلابی در انقلاب به پا کرد و زحمات بسیاری برای اعتلای آن کشید، چقدر هزینه می خواهد؟ 

درست است که هیچ ایرانی انقلابی نام «خدیجه انقلاب» را از ذهن و خاطرش نمی برد، اما این دلیل بر آن نمی شود تا منزل ابدی یک چنین بانوی بزرگی به حال خود رها شود ناشناخته باشد؛ وقتی می خواهی بر سر مزارش حاضر شوی از این همه غربت دلت می گیرد و نفت به شماره می افتد که متاسفانه این بی سروسامانی با بیخیال انگاری مسئولان امر همچنان دارد به راه خودش ادامه می دهد... اما تا کجا نمی دانم!!

 در جستجوی مزار خدیجه انقلاب: