نویسنده کتاب «سنجش سنت؛ ارزیابی مکتب سنتگرایی بر پایه اندیشههای سیدحسین نصر» که اخیراً به چاپ دوم رسیده، معتقد است: سنتگرایان به جای پاسخگویی، به متهمسازی منتقدان میپردازند و از گفتوگوی انتقادی گریزان هستند.
به گزارش فارس، کتاب «سنجش سنت؛ ارزیابی مکتب سنتگرایی بر پایه اندیشههای سیدحسین نصر» که ویراست نخست آن در سال ۱۳۹۱ با شمارگان ۳۰۰۰ نسخه چاپ شده بود، اخیراً با پیوست جدید تجدید چاپ شده است.
پیوست جدید این کتاب ۵۰۲ صفحهای که توسط موسسه اشراق حکمت و فرهنگ اسلامی منتشر شده، نامهنگاری نویسنده کتاب با سیدحسین نصر است. وی در پاسخ به نامه ضمن تشکر از ارسال کتاب سنجش سنت، نکاتی را درباره نقدهای مطرح شده در کتاب بیان میکند.
به بهانه انتشار این کتاب، با حجتالاسلام منصور مهدوی نویسنده آن گفتوگو کردیم. به گفته او، «سنجش سنت» به دو انگیزه تألیف شده است؛ نخست گستره شهرت سیدحسین نصر که مؤلف را تشویق کرده است ببیند در حوزههای نظری چه حرفهایی دارد و دوم نوع پرداخت خاصی است که برخی رسانهها به نصر دارند و افراد خاصی سراغ او میروند و موضوعات ویژهای را از او میپرسند.
* اخیراً نامه شما به دکتر نصر و پاسخ وی منتشر شده است. مکاتبه شما با نصر در سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ انجام گرفته است، چرا اکنون ـ بعد از پنج سال ـ آن را منتشر کردید؟
عجلهای برای این کار نبود. در نامه ارسالی آمده است که جواب ایشان را در چاپ بعدی کتاب سنجش سنت به چاپ میرسانیم و با آنکه فاصله بین دو چاپ طولانی شد، طبیعی است که نامه در چاپ دوم انتشار پیدا کند.
* دکتر نصر در نامهاش ضمن تشکر از زحمات شما، ابراز تأسف کرده است که در کتاب «سنجش سنت» با تمام آثارش آشنایی حاصل نمیشود و با تعبیرهایی که از افکار او ـ به ویژه پیرامون مسأله وحدت متعالیه ادیان شده است ـ موافق نیست. چه پاسخی درباره نامه ایشان دارید؟
تصور من این بود که دکتر نصر به گونهای دیگر پاسخ نامه را بدهد ولی اگر جواب ایشان همین است من جواب اجمالی را پیشاپیش دادهام.
* بیشتر توضیح میدهید؟
من در جمعبندی چاپ اول کتاب سنجش سنت با ذکر چند نمونه از رفتار سنتگرایان با منتقدان، گفتهام که سنتگراها به طور کلی برخورد خاصی با منتقدان دارند. آنها منتقدان را متهم میکنند که به اصل مطلب آنان نرسیدهاند.
* یعنی انتقاد را میپذیرند یا خواهان گفتوگو هستند؟
از آنجایی که سنتگرایان به جای پاسخگویی به متهمسازی منتقدان میپردازند، از گفتوگو گریزان بوده و این رویهای رایج بین آنهاست.
* پس باید بگوییم از اینکه افکار سنتگرایان به چالش کشیده بشود، واهمه دارند؟
درباره تعبیر واهمه باید بیشتر تأمل کنیم ولی نکتهای که هست فقدان استقبال سنتگرایان از نقد و گفتگوی انتقادی است.
* این فقدان استقبال به خاطر وجود خلأ در گفتمان سنتگرایی است؟
از نگاه من به عنوان یک منتقد در کنار وجود نقاط مثبت، در اندیشه سنتگرایان خلأیی وجود دارد که بدین کار تن نمیدهند. چرا که اگر چنین مسألهای وجود نداشت، باید با روی گشاده با منتقدان مواجه شده و همدلانه پاسخ میدادند.
* آیا سنتگرایان از وجود این خلأها اطلاع دارند که بخواهند آن را بپوشانند؟
اگر بخواهیم با تعبیر شما با عنوان «واهمه» همدلی نشان دهیم، باید بگوییم از وجود خلأهایی در این مکتب فکری خبر دارند و برای آنکه این خلأها علنی نشود، میکوشند از راههای دیگری با مخاطبان و پرسشگران برخورد کنند که کمترین آسیب به گفتمان سنتگرایی برسد؛ تا ضمن پیشبرد اصل گفتمان، آن خلأها نیز از دید ناظران پنهان بماند.
* دلیل مقاومت آنها چیست؟ بالاخره باید خلأهای فکری خود را بپذیرند و آنها را برطرف کنند...
برخی از این خلأها به اندازهای جدی و اساسی است که رفع آنها به معنای ارائه یک گفتمان جدید است. اگر سنتگرایان از شجاعت مواجهه با این خلأها برخوردار باشند، در آخر باید به مطالب بسیار سختی اقرار کنند و حتی مخاطبان و پیروان خود را به سوی اندیشه های دیگر هدایت کنند. البته چنین امری کار آسانی نیست.
* از جوابیه دکتر نصر چنین بر میآید که شما بدون آشنایی با سایر آثار ایشان به نقد اندیشههایش اقدام کردهاید. درست است؟
چند نکته به این فرمایش آقای نصر وارد است: اول اینکه ایشان خیلی کلی سخن گفتهاند و مشخص نکردهاند کجای کتاب از نظر ایشان دارای ایراد است؛ دیگر اینکه نویسنده پرکاری مثل آقای نصر ممکن است صدها سخنرانی و مقاله در جاهای مختلف ارائه کرده باشد که دیدن همه آنها شاید لزومی نداشته باشد.
وقتی قرار است مکتب خاص یا اندیشۀ خاصی را بررسی کنید، طبیعی است که به اساسنامه فکری مکتب که به طور معمول در یک یا چند کتاب مشخص عرضه شده است مراجعه میکنید. همان طور که شما برای شناخت حکمت متعالیه کافیست اسفار ملاصدرا را درس بگیرید یا اگر بتوانید بخوانید. دیگر لزومی ندارد صدها و هزاران اثری را که در این چند قرن پیرامون حکمت متعالیه نوشته شده است، بخوانید یا درس بگیرید. البته مطالعه بیشتر به یقین فوایدی دارد ولی اصل مطلب همان اسفار است.
* یعنی شما تصدیق میکنید شاید با همه آثار ایشان آشنا نبودهاید ولی به آثار اصلی ایشان رجوع کردهاید؟
نظریات سنتگراها و آقای نصر در آثار برجسته و شاخص آنها هست و ما به سراغ این آثار رفتهایم. آثار مهم آقای نصر همانهایی است که به آنها مراجعه شده و حتی اگر خود ایشان بخواهد شناسنامه فکری خود را بشناساند، به جای ارجاع به فلان گفتار یا نوشتار، قطعا همین کتابهای مهم و جدی را معرفی میکند. البته آثار بسیار دیگری هم بررسی و تحلیل شده است.
از این رو این ایراد وارد نیست، چون اندیشه وی عرضه شده و به آثار سنتگرایان دیگر هم رجوع شده و نمیتوان این مطلب را به عنوان یک اشکال مطرح کرد.
* پس در واقع احساس نکردید که نیاز باشد به همه آثار وی رجوع کنید؟
شاید برای کسی ممکن نباشد که به تمام گفتارها و نوشتارهای یک متفکر مراجعه شود و بعد درباره او اظهار نظر شود. برخی فیلسوفان غربی مانند «لایبنیتس» به اندازهای پرکار و پرنویس بودند که بعد از گذشت چند قرن هنوز همه آثار او منتشر نشده است. برخی فیلسوفان معاصر غربی مانند «هایدگر» نیز حجم بالایی از مهمترین آثارش از سوی خودش کنار گذاشته شد و یا به دلایل دیگری چاپ نشده است. آیا میتوانیم بگوییم کسی نباید اندیشه هایدگر را بررسی کند؟ پس این همه هایدگرشناس در دنیا و در ایران به چه کاری مشغولند؟ چرا این همه افکار او از سوی متفکران بعدی مورد پرسش و انکار قرار گرفت؟ اگر شما به آنها بگویید صبر کنید تا همه آثار هایدگر انتشار یابد و بعد همه آنها را ببینید، آنگاه به نقد هایدگر بپردازید، بعید است سخن شما را بپذیرند و اساساً آن را درست و منطقی بدانند.
در واقع به هر میزان از اندیشه شما که در دسترس دیگران باشد، به همان اندازه آنها میتوانند به پرسش و نقد روی بیاورند. چه رسد به اینکه اصل و اساس تفکر شما در دسترس همگان است و دیگران بر اساس همین امر با شما وارد گفتگو شده اند. با این اوصاف باید گفت طرح این نکته که شما باید با همه آثار یک متفکر آشنا شوید و بعد وارد گفتگو شوید، از سوی دکتر نصر بعید بود.
* دکتر نصر گفته است علل دیگری هم هست که سبب سوء تعبیر از افکار وی شده است. به نظر شما این علتها چیست؟
کاش ایشان به جای اینکه جوابیهای بسیار کلی بنویسند، کمی جزئیتر برخی مصادیق مورد اشکال خود را بیان میکردند و میگفتند کجای کار از نظر ایشان دارای خلل است. چون این مقدار کلیگویی شاید چیزی عاید مخاطب نکند.
* با توجه به نظر دکتر نصر راجع محتوای کتاب، فکر میکنید شما به اندازه کافی کوشیدهاید که تصویر درستی از اندیشه نصر و سنتگرایان ارائه کنید؟
برای استخراج نظرات دکتر نصر و گفتمان سنتگرایی چندین هزار فیش تهیه و با بسیاری سنتگرایان داخلی و خارجی گفتگو و مکاتبه کردم. حین تدوین کتاب نیز به دقت کوشیدم تقریر بیطرفانهای از اندیشه وی ارائه کنم، سپس در صدد نقد برآیم. با این همه پس از تدوین کتاب همچنان نگران میزان صحت تقریر خود از سنتگرایان بودم. به همین دلیل مایل بودم کتاب را برای خود دکتر نصر ارسال کرده و او خودش در این باره نظر بدهد. ولی آقای دکتر نصر مرا به دکتر غلامرضا اعوانی ارجاع دادند و گفتند ایشان نماینده من در ایران است. پس از گفتگو با دکتر اعوانی، کتاب را برایشان فرستادم. از قضا ایشان بزرگوارانه در جلسه رونمایی از کتاب نیز حضور پیدا کرد و نکتهای از این باب که در فلان جای کتاب نظر ما به درستی منعکس نشده است، نگفتند.
* یعنی کتاب را مطالعه کرده بود؟
علیالقاعده باید خوانده باشد ولی نمیتوانم با اطمینان پاسخ این پرسش شما را بدهم، با این همه نکته دیگری را میگویم که شما را از محتوای کتاب مطمئن سازم؛ همزمان کتاب را برای چند تن از سنتگرایان کشور از جمله دکتر محمود بینای مطلق فرستادم که از سنتگرایان شاخص در کشور و بلکه در دنیا است. من از ایشان خواستم که محتوای کتاب را ببینند و تقریر مرا ارزیابی کنند. بعد از آنکه دکتر بینای مطلق لطف کرده و کتاب را به طور کامل مطالعه کردند ـ که جادارد از ایشان تشکر کنم ـ با ملاحظه یادداشتهایی که بر کتاب داشتند، به وضوح دیدم که تقریر موجود در کتاب از اندیشه سنتگرایی به طور کامل تأیید شده است.
این تمهیدات برای آن بود که به فهم سنتگرایانه نزدیک شویم و پس از چاپ کتاب، کسی به تقریر نظر سنتگرایان ایراد نگیرد. چون فهم نظر سنتگرایان کار دشواری است و آنها بر پیچیدهگویی اصرار دارند. تا جایی که در ابتدای پژوهش در باره سنتگرایان، برخی افراد کوشیدند مرا از ادامه کار باز دارند چراکه میگفتند سنتگرایان مغلقگو هستند!
بنا بر این نمیدانم منظور دکتر نصر از اینکه میگوید با برخی تعابیر از افکار ایشان موافق نیست، به چه معناست. آیا ایشان اصل تقریر را نمی پسندد؟ این امر اندکی بعید به نظر میرسد یا اینکه عنوانی را که برای تقریر انتخاب شده است، نمیپسندد. اگر این نکته مد نظر ایشان باشد، شاید قابل اغماض باشد.
* به نظر شما دکتر نصر حاضر به همکاری برای برگزاری گفتوگوی انتقادی در باره اندیشه خودشان هستند؟
تجربه سه دهه گذشته این است که دکتر نصر کمتر جواب منتقدان خود را داده است. البته گاه به کنایه یا با جملهای معترضه پاسخ کسی را داده، ولی کمتر به طور صریح وارد گفتوگو با کسی شده است. بنابراین بعید است از چنین گفتوگویی استقبال شود.
* این بیرغبتی به دلیل وجود خلأ فکری سنتگرایان است یا به دلیل این است که نقد خوب و سازندهای را ندیدهاند؟
خیلی بعید است که بگوییم هیچ یک از کسانی که در باره سنتگراها و دکتر نصر پرسش و انتقادی داشتهاند، حرف قابل اعتنایی برای گفتن نداشتهاند. باور چنین امری بسیار مشکل است. البته ایشان پس از انتشار «دولتمرد چهارم» برای اولین بار به طور مفصل به پاسخ درباره زوایای اندیشه سیاسی سنتگرایان پرداختند که بخش جداییناپذیر مکتب سنتگرایی است. شرح اظهارات ایشان و جوابیه بنده به دکتر نصر در نشریه «مهرنامه» آمده است.
* آن ماجرا بعد از این نامه است؟
بله.
* نکته دیگر این است که آیا مایلید با مکاتبهای دیگر نظر جزییتر آقای نصر را در باره محتوای نامه دریافت کنید؟
اکنون مشغول پژوهشهای دیگری هستم و مقداری از سنتگرایان فاصله گرفتهام. نوبت قبل که این مکاتبه صورت گرفت، من مقداری با زحمت توانستم این امر را به انجام برسانم. با این همه اگر ایشان مایل به گشودن باب گفتوگو باشند، فرصتی مغتنم برای هواداران فکری ایشان در داخل کشور و در سطح بینالملل خواهد بود.
* مشغول چه پژوهشی هستید؟
هایدگر.
* چرا هایدگر؟
دلایل بسیاری وجود دارد. هایدگر یکی از متفکرانی است که در غرب بحث وجود را به طور جدی مطرح کرده است. دیگر آنکه جریان هایدگر یکی دیگر از جریانهای فکری تعیینکننده در فضای فکری کشورمان است.